YOLO یک فیلم کمدی درام، ورزشی چینی محصول ۲۰۲۴ به کارگردانی جیا لینگ (Jia Ling) میباشد که بر اساس فیلم 100 Yen Love به کارگردانی ماساهارو تیک (Masaharu Take) ساخته شده است. جیا لینگ به عنوان کاراکتر اصلی لیینگ، لی جیان (Lei Jiayin) در نقش مکمل و چندی دیگر در این فیلم به ایفای نقش میپردازند. YOLO یکی از هفت فیلم پرفروش سال ۲۰۲۴ جهان بوده و در چین نیز رتبه اول پرفروشترین فیلم ۲۰۲۴ را به خود اختصاص داده است.
چارسو پرس: YOLO، داستان دختری به نام دو لیینگ را روایت میکند که بیشتر عمرش را در خانه گذرانده و پس از اتفاقات ناگواری که تجربه میکند، تصمیم به تغییر زندگی خود میگیرد. داستان از زمانی آغاز میشود که لیینگ تحت فشارهای مختلف و تجربیات تلخی مانند بحث با خانواده و خیانت دوستان، با دنیای اطرافش درگیر میشود و در نهایت تصمیم میگیرد به باشگاه بوکس بپیوندد و در این راه سختیهای زیادی را تحمل میکند. پس از ماهها تمرین و از دست دادن وزن، او در مسابقهای مهم با یک بوکسور حرفهای مواجه میشود. در طول این مسابقه، علیرغم اینکه در نهایت شکست میخورد، اما اراده و پایداری او، لیینگ را به قهرمان تبدیل میکند. این فیلم، ترکیبی از کمدی و درام است که پیام انگیزشی و داستانی دل گرم کننده از قدرت تغییر و خودباوری ارائه میدهد.
داستان فیلم بر تغییر شخصیت اصلی یعنی لیینگ از فردی ضعیف و منفعل به یک قهرمان پافشار و سرسخت تمرکز دارد، اما نحوه به تصویر کشیدن این تغییرات بیش از حد ساده سازی شده و به شکل کلیشهای است. این تحول شخصیت، نه تنها کمعمق است بلکه کاملاً قابل پیشبینی نیز هست و بیننده از ابتدا میتواند سرانجام او را حدس بزند. بسیاری از فیلمهای مشابه در ژانر کمدی درام شرقی از همین الگوی شخصیتی استفاده کردهاند و بنابراین، این فیلم ممکن است برای مخاطبان تازهکار طرفدار سینمای چین جذابیت بیشتری داشته باشد، اما برای کسانی که با این الگوها آشنا هستند، این روند تکراری و خسته کننده به نظر میرسد.
در حالی که فیلم تلاش میکند از طنز برای القای پیامهای اجتماعی استفاده کند، اما نوع کمدی به کار رفته در آن برای مخاطب غیر چینی چندان جذاب و تاملانگیز نیست. طنز شرقی این فیلم گاهی به کمدیهای صامت نزدیک میشود و دیالوگها و موقعیتها به جای عمیقتر کردن کاراکترها، تنها به شوخیهای ساده و سطحی محدود میشوند. همین باعث میشود که تماشاگر غیر چینی با فیلم ارتباط برقرار نکند و پیام فیلم را نیز به درستی درک نکند.
این فیلم بر اساس فیلم ژاپنی 100 Yen Love ساخته شده است و با اینکه تلاش میکند تفاوتهایی به روایت اصلی بیفزاید، اما نمیتواند به اصالت و عمق نسخه اصلی دست یابد. بسیاری از منتقدان بر این باورند که نسخه ژاپنی با ظرافت بیشتری شخصیتها و چالشهای آنها را به تصویر میکشد و نسخه چینی، با اعمال تغییرات ظاهری و سطحی، از اصالت و زیبایی داستان اصلی فاصله گرفته است. این موضوع ممکن است به عدم موفقیت فیلم در برقراری ارتباط عاطفی قوی با تماشاگر منجر شود. در مجموع، YOLO اگرچه با پیامهای انگیزشی و تلاشهای کارگردان برای تحول مثبت همراه است، اما نمیتواند انتظارات مخاطبان بینالمللی را برآورده کند و بیشتر به عنوان یک اثر سینمایی بومی شناخته میشود که برای تماشاگران خارجی درک و ارتباط با آن دشوار است.
این فیلم با مدت زمان ۱۲۹ دقیقه، به ویژه برای ژانری که ترکیبی از کمدی و درام است، به شدت طولانی احساس میشود. بسیاری از صحنهها به شکل غیرضروری طولانی شدهاند و به جای تقویت داستان، به نوعی روایت را کش میدهند و تماشاگر را خسته میکنند. در بخشهای ابتدایی فیلم، بسیاری از رویدادها و گفتگوها به شکلی پیدرپی و کند پیش میروند، بهطوری که مخاطب تا مدتی با شخصیتها و فضای داستان همراه نمیشود. باید اشاره کرد که با تدوین بهتر و حذف صحنههای اضافی، YOLO میتوانست به فیلمی جذابتر تبدیل شود و داستان اصلی را به شکل متمرکزتری روایت کند.
فیلم YOLO با محوریت داستان تغییر و تحول فردی، طبیعتاً باید در لحظاتی خاص مانند مسابقات ورزشی و تقابلهای شخصیت اصلی با مشکلات، به اوج هیجان برسد. اما این اتفاق به شکلی که انتظار میرود رخ نمیدهد. حتی در صحنههای اوج فیلم، مثل مسابقه نهایی بوکس، لحظهی حماسی و درگیری احساسی قابل توجهی وجود ندارد که بتواند تماشاگر را به وجد بیاورد یا عواطف او را درگیر کند. این مشکل به ویژه در سکانس پایانی، جایی که قهرمان داستان باید با تمام قوا بجنگد و اوج تغییر خود را نشان دهد، به وضوح حس میشود. در نتیجه، این بخشها به جای خلق هیجان و ایجاد حس پیروزی، صرفاً طولانی و خستهکننده به نظر میآیند.
شخصیت لیینگ در این فیلم، با اینکه تغییرات زیادی را تجربه میکند، اما به دلیل سطحی بودن روند شخصیتپردازی، برای مخاطب ملموس و باورپذیر نمیشود. او انگیزهها و عمق احساسی کافی ندارد و در نتیجه، مسیر تحول او برای تماشاگران فاقد جذابیت است. فیلم در نشان دادن انگیزههای قوی و تأثیرگذار برای تغییرات شخصیت اصلی ناتوان عمل میکند، بهطوری که تماشاگر انگیزه کافی برای همراهی با او پیدا نمیکند. این مشکل باعث میشود که تماشاگران نتوانند با او همذاتپنداری کنند و به نوعی از داستان جدا شوند.
در این فیلم، بخش بزرگی از روایت به تقلید و استفاده از کلیشههای رایج در داستانهای انگیزشی و ورزشی اختصاص دارد. موضوع تغییر شخصیت منفعل به قهرمان در بسیاری از فیلمها دیده شده، و عدم خلاقیت در نحوهی بیان این داستان باعث شده که YOLO نتواند در میان سایر فیلمهای این ژانر برجسته باشد. این تکرار کلیشهها به جای اینکه بیننده را ترغیب کند تا با شخصیت اصلی همراه شود، او را دلسرد میکند و در نهایت حس یک بار دیدن کافی است را القا میکند. فیلم YOLO اگرچه از نظر پیام و محتوا تلاش میکند بر تحول و تغییر فردی تأکید کند، اما در انتقال این پیامها با مشکلاتی اساسی روبهرو است. طولانی بودن بیمورد، فقدان هیجان در لحظات کلیدی، شخصیتپردازی سطحی و کلیشهای و نداشتن نوآوری، از عواملی هستند که این فیلم را به اثری متوسط و نه چندان به یاد ماندنی تبدیل کردهاند.
در فیلم YOLO کارگردانی به نحوی انجام شده است که میشود آن را ساده و پیشپاافتاده توصیف کرد؛ یعنی بدون هیچ نشانهای از سبک خاص یا دیدگاه خلاقانه. کارگردانی در این فیلم از چند جهت دچار ضعف است که باعث میشود فیلم فاقد امضای منحصر به فرد و به یادماندنی باشد. کارگردان در به تصویر کشیدن داستان و شخصیتها از سبکهای روایی و بصری رایج و کلیشهای استفاده کرده است. بسیاری از صحنهها به همان روشهای مرسوم و بدون هیچ تفاوتی نسبت به دیگر فیلمهای کمدی درام مشابه اجرا شدهاند. این سادگی در ساختار کارگردانی باعث شده که YOLO از حیث بصری فاقد جذابیت یا نوآوری باشد و به جای خلق لحظات خاص، تنها به روایت یکنواخت داستان اکتفا کند.
کارگردان در این فیلم از نمادها یا تصاویر بصریای که بتوانند به نوعی امضای شخصی او را نمایان کنند، استفاده نکرده است. در کارگردانیهای شاخص، فیلمساز اغلب از زوایای دوربین، نورپردازی، یا جلوههای تصویری خاص برای القای حس داستان بهره میگیرد و به اثر هویتی منحصربهفرد میبخشد. در YOLO، این نوع استفاده از ابزارهای سینمایی غایب است و همین امر باعث میشود فیلم در میان آثار مشابه به هیچ وجه برجسته یا متمایز نباشد. سازنده در YOLO از شیوهای محافظه کارانه پیروی کرده و به جای امتحان روشهای جدید یا جسورانه، بر الگوهای کلیشهای تکیه کرده است. به همین دلیل فیلم فاقد لحظات خاص یا تاثیرگذار است که بتوانند مخاطب را به لحاظ احساسی یا زیباییشناسی درگیر کنند. این فقدان جسارت در انتخابها و صحنهها باعث شده که کارگردانی بیشتر به یک اجرای استاندارد و تکراری نزدیک باشد تا یک کارگردانی خلاق و منحصربهفرد.
یکی از مهمترین انتقادها به کارگردانی این فیلم، عدم استفاده از ابزارها و المانها برای عمقبخشی به شخصیتها و فضاهای داستان است. بهعنوان مثال، کارگردان میتوانست با استفاده از نماهای نزدیک و زوایای خاص دوربین، حالات درونی شخصیت لیینگ و چالشهای او را به شکل تأثیرگذارتری به تصویر بکشد. اما این فیلم به روشهایی کاملاً ساده و استاندارد اکتفا میکند و عملاً فاقد نشانههایی است که کارگردان سعی کرده باشد شخصیتها را از طریق لنز دوربین و نحوه قاببندی به تماشاگر نزدیکتر کند. در مجموع، سادگی و عدم نوآوری در کارگردانی باعث شده که YOLO از جنبههای بصری و احساسی فاقد جذابیت خاصی باشد و در میان آثار مشابه گم شود.
فیلم YOLO بهعنوان یک فیلم ورزشی در مقایسه با بسیاری از آثار برجسته این ژانر، کیفیت پایینتری دارد و نمیتواند تأثیر عمیقی بر مخاطب بگذارد. برای نقد این موضوع، میتوان آن را با چند فیلم ورزشی موفق مقایسه کرد و تفاوتها را بررسی کرد. مثلا یکی از بارزترین ویژگیهای فیلمهای ورزشی کلاسیک مانند Rocky (ساختهی ۱۹۷۶) توانایی آنها در ایجاد انگیزه و ارتباط عاطفی عمیق با مخاطب است. Rocky داستان یک مرد عادی و مبارزه طلب را روایت میکند که علیرغم موانع بسیار و عدم حمایت، با تمام قدرت برای رسیدن به آرزوهایش میجنگد. این فیلم به خوبی شخصیت را معرفی میکند و تماشاگر را با سفر احساسی و چالشهای او همراه میسازد. در مقابل، YOLO فاقد عمق و پیچیدگی لازم برای ارتباط احساسی عمیق با مخاطب است و به دلیل سادگی بیش از حد در روایت، شخصیتپردازی و کارگردانی نمیتواند همان تجربه احساسی و انگیزشی را برای تماشاگر ایجاد کند.
فیلم (Creed (۲۰۱۵ بهعنوان یکی از فیلمهای مدرن ورزشی، در استفاده از سکانسهای پرتنش و هیجانانگیز بوکس بسیار موفق عمل کرده است. زاویههای خاص دوربین، تدوین سریع و موزون و نورپردازی حرفهای در Creed باعث شده تا مسابقه بوکس پرشور و تماشایی باشد و تماشاگر احساس کند که واقعاً در کنار قهرمان قرار دارد. اما YOLO در نمایش مسابقات ورزشی از این سطح کیفی برخوردار نیست. تدوین ضعیف و نبود کارگردانی خلاقانه باعث شده صحنههای بوکس کمهیجان و یکنواخت باشند. به همین دلیل، تماشاگر به جای هیجان و شور، از مشاهده این سکانسها خسته میشود و تمایلی به ادامه تماشای فیلم ندارد.
فیلم Million Dollar Baby به کارگردانی کلینت ایستوود، بهشکلی دقیق و جذاب روایتگر داستان زندگی و چالشهای یک زن بوکسور است که با مربیاش رابطهای عمیق و تاثیرگذار برقرار میکند. این فیلم توانسته هم با شخصیتپردازی قوی و هم با به تصویر کشیدن چالشهای عاطفی و فیزیکی در دنیای بوکس، مخاطب را با خود همراه سازد. YOLO اما از نظر ساختار داستانی فاقد انسجام لازم است؛ چالشهای شخصیت اصلی (لیینگ) تنها به سطح داستان محدود میشوند و رابطه او با مربی نیز بهخوبی به تصویر کشیده نشده است. این فیلم بیشتر از اینکه تماشاگر را درگیر عواطف و لحظات تلخ و شیرین زندگی ورزشی کند، بر کلیشهها و صحنههای معمولی تکیه میکند.
فیلم The Fighter نیز با الهام از داستان واقعی میکی وارد، مخاطبان را با تلاشها، شکستها و چالشهای یک بوکسور مواجه میکند و با نمایش دقیق عواطف و جزئیات، به آنها پیامی عمیق از پشتکار و ایستادگی منتقل میکند. این فیلم علاوه بر موفقیت در به تصویر کشیدن مبارزههای ورزشی، توانسته مشکلات خانوادگی و درونی قهرمان را به طور موثر نشان دهد. YOLO اما این توانایی را ندارد و تنها به سطح بیرونی داستان محدود میماند. پیام فیلم مبهم است و نمیتواند بهخوبی حس الهام بخشی و عمق مورد نیاز یک فیلم ورزشی را به بیننده منتقل کند. در مجموع، YOLO در مقایسه با فیلمهای برتر ورزشی از نظر عاطفه، هیجان و ساختار داستانی در سطح پایینتری قرار دارد. ضعف در کارگردانی، پرداخت سطحی به شخصیتها و عدم استفاده از سکانسهای حرفهای ورزشی، این فیلم را به اثری کسل کننده و کم کیفیت در ژانر ورزشی تبدیل کرده است.
فیلم YOLO با مشکلات و کاستیهای متعددی روبهرو است که کیفیت کلی آن را پایین آورده و نتوانسته انتظار مخاطبان را برآورده کند. یکی از ضعفهای بزرگ این فیلم، فیلمنامهای است که فاقد عمق و پیچیدگی لازم برای ایجاد یک داستان جذاب است. دیالوگها سطحی و غیرمتقاعد کننده هستند و هیچ لایه یا عمقی به شخصیتها اضافه نمیکنند. در نتیجه، داستان فیلم بسیار ساده و بدون هیچ جذابیت خاصی پیش میرود و نمیتواند توجه بیننده را به خود جلب کند. این فیلم به شدت دارای ریتم کند و نامناسبی میباشد. برخی از صحنهها به طور غیرضروری طولانی شدهاند و صحنههای پرکننده زیادی در فیلم وجود دارند که تأثیری در پیشبرد داستان ندارند. این موضوع باعث میشود که فیلم، بهویژه در میانه آن، کسلکننده و خستهکننده به نظر برسد و تماشاگر به جای همراهی با داستان، دچار بیحوصلگی شود.
فیلم YOLO از کلیشههای رایج و تکراری در ژانر ورزشی و انگیزشی استفاده میکند که باعث میشود داستان به شدت قابل پیشبینی باشد. این تکرار کلیشهها، از مسیر تغییر شخصیت تا پایانبندی فیلم، هیچ عنصر غافلگیرکنندهای را برای مخاطب باقی نمیگذارد. در نتیجه، فیلم نمیتواند هیچ احساس خاص یا هیجان متفاوتی در تماشاگر ایجاد کند. فیلم به دنبال ترکیب ژانرهای کمدی و درام است، اما به دلیل ناهماهنگی در لحن، در اجرای این ترکیب ناکام میماند. بخشهای کمدی فیلم از نظر طنز ضعیف و سطحی هستند و نمیتوانند حس شادی و نشاط لازم را ایجاد کنند. از سوی دیگر، بخشهای درام نیز به دلیل کمعمق بودن و پرداخت سطحی شخصیتها بهخوبی تأثیرگذار نیستند. این عدم تعادل بین کمدی و درام، باعث شده فیلم نتواند پیام و احساسات مدنظر خود را به درستی به تماشاگر منتقل کند.
عملکرد بازیگران در YOLO چندان قوی و باورپذیر نیست و شیمی لازم بین کاراکترهای اصلی دیده نمیشود. بازیها گاه مصنوعی و بدون انرژی به نظر میرسند و حتی در لحظات احساسی و بحرانی، بازیگران نمیتوانند تأثیرگذاری لازم را داشته باشند. این موضوع باعث میشود که تماشاگر نتواند با شخصیتها همذاتپنداری کند و احساسات فیلم را بهخوبی دریافت نکند. موسیقی متن و صداگذاری نیز از عناصر ضعیف فیلم به شمار میروند. موسیقی فیلم فاقد تنوع و جذابیت لازم است و نمیتواند به درستی با داستان و حال و هوای صحنهها هماهنگ شود. بهویژه در صحنههای اوج و پرتنش، موسیقی نمیتواند حس هیجان یا عاطفه لازم را در مخاطب ایجاد کند. در مجموع، YOLO با مشکلاتی همچون فیلمنامه ضعیف، ریتم کند، استفاده از کلیشههای تکراری و اجرای ناموفق ژانر کمدی درام مواجه است. این عوامل باعث میشوند که فیلم در سطحی متوسط و ناامید کننده باقی بماند و نتواند به عنوان یک اثر برجسته در ژانر ورزشی شناخته شود.
درام کمدی سطحی
داستان فیلم بر تغییر شخصیت اصلی یعنی لیینگ از فردی ضعیف و منفعل به یک قهرمان پافشار و سرسخت تمرکز دارد، اما نحوه به تصویر کشیدن این تغییرات بیش از حد ساده سازی شده و به شکل کلیشهای است. این تحول شخصیت، نه تنها کمعمق است بلکه کاملاً قابل پیشبینی نیز هست و بیننده از ابتدا میتواند سرانجام او را حدس بزند. بسیاری از فیلمهای مشابه در ژانر کمدی درام شرقی از همین الگوی شخصیتی استفاده کردهاند و بنابراین، این فیلم ممکن است برای مخاطبان تازهکار طرفدار سینمای چین جذابیت بیشتری داشته باشد، اما برای کسانی که با این الگوها آشنا هستند، این روند تکراری و خسته کننده به نظر میرسد.
در حالی که فیلم تلاش میکند از طنز برای القای پیامهای اجتماعی استفاده کند، اما نوع کمدی به کار رفته در آن برای مخاطب غیر چینی چندان جذاب و تاملانگیز نیست. طنز شرقی این فیلم گاهی به کمدیهای صامت نزدیک میشود و دیالوگها و موقعیتها به جای عمیقتر کردن کاراکترها، تنها به شوخیهای ساده و سطحی محدود میشوند. همین باعث میشود که تماشاگر غیر چینی با فیلم ارتباط برقرار نکند و پیام فیلم را نیز به درستی درک نکند.
این فیلم بر اساس فیلم ژاپنی 100 Yen Love ساخته شده است و با اینکه تلاش میکند تفاوتهایی به روایت اصلی بیفزاید، اما نمیتواند به اصالت و عمق نسخه اصلی دست یابد. بسیاری از منتقدان بر این باورند که نسخه ژاپنی با ظرافت بیشتری شخصیتها و چالشهای آنها را به تصویر میکشد و نسخه چینی، با اعمال تغییرات ظاهری و سطحی، از اصالت و زیبایی داستان اصلی فاصله گرفته است. این موضوع ممکن است به عدم موفقیت فیلم در برقراری ارتباط عاطفی قوی با تماشاگر منجر شود. در مجموع، YOLO اگرچه با پیامهای انگیزشی و تلاشهای کارگردان برای تحول مثبت همراه است، اما نمیتواند انتظارات مخاطبان بینالمللی را برآورده کند و بیشتر به عنوان یک اثر سینمایی بومی شناخته میشود که برای تماشاگران خارجی درک و ارتباط با آن دشوار است.
اوج دلچسبی وجود ندارد!
این فیلم با مدت زمان ۱۲۹ دقیقه، به ویژه برای ژانری که ترکیبی از کمدی و درام است، به شدت طولانی احساس میشود. بسیاری از صحنهها به شکل غیرضروری طولانی شدهاند و به جای تقویت داستان، به نوعی روایت را کش میدهند و تماشاگر را خسته میکنند. در بخشهای ابتدایی فیلم، بسیاری از رویدادها و گفتگوها به شکلی پیدرپی و کند پیش میروند، بهطوری که مخاطب تا مدتی با شخصیتها و فضای داستان همراه نمیشود. باید اشاره کرد که با تدوین بهتر و حذف صحنههای اضافی، YOLO میتوانست به فیلمی جذابتر تبدیل شود و داستان اصلی را به شکل متمرکزتری روایت کند.
فیلم YOLO با محوریت داستان تغییر و تحول فردی، طبیعتاً باید در لحظاتی خاص مانند مسابقات ورزشی و تقابلهای شخصیت اصلی با مشکلات، به اوج هیجان برسد. اما این اتفاق به شکلی که انتظار میرود رخ نمیدهد. حتی در صحنههای اوج فیلم، مثل مسابقه نهایی بوکس، لحظهی حماسی و درگیری احساسی قابل توجهی وجود ندارد که بتواند تماشاگر را به وجد بیاورد یا عواطف او را درگیر کند. این مشکل به ویژه در سکانس پایانی، جایی که قهرمان داستان باید با تمام قوا بجنگد و اوج تغییر خود را نشان دهد، به وضوح حس میشود. در نتیجه، این بخشها به جای خلق هیجان و ایجاد حس پیروزی، صرفاً طولانی و خستهکننده به نظر میآیند.
شخصیت لیینگ در این فیلم، با اینکه تغییرات زیادی را تجربه میکند، اما به دلیل سطحی بودن روند شخصیتپردازی، برای مخاطب ملموس و باورپذیر نمیشود. او انگیزهها و عمق احساسی کافی ندارد و در نتیجه، مسیر تحول او برای تماشاگران فاقد جذابیت است. فیلم در نشان دادن انگیزههای قوی و تأثیرگذار برای تغییرات شخصیت اصلی ناتوان عمل میکند، بهطوری که تماشاگر انگیزه کافی برای همراهی با او پیدا نمیکند. این مشکل باعث میشود که تماشاگران نتوانند با او همذاتپنداری کنند و به نوعی از داستان جدا شوند.
در این فیلم، بخش بزرگی از روایت به تقلید و استفاده از کلیشههای رایج در داستانهای انگیزشی و ورزشی اختصاص دارد. موضوع تغییر شخصیت منفعل به قهرمان در بسیاری از فیلمها دیده شده، و عدم خلاقیت در نحوهی بیان این داستان باعث شده که YOLO نتواند در میان سایر فیلمهای این ژانر برجسته باشد. این تکرار کلیشهها به جای اینکه بیننده را ترغیب کند تا با شخصیت اصلی همراه شود، او را دلسرد میکند و در نهایت حس یک بار دیدن کافی است را القا میکند. فیلم YOLO اگرچه از نظر پیام و محتوا تلاش میکند بر تحول و تغییر فردی تأکید کند، اما در انتقال این پیامها با مشکلاتی اساسی روبهرو است. طولانی بودن بیمورد، فقدان هیجان در لحظات کلیدی، شخصیتپردازی سطحی و کلیشهای و نداشتن نوآوری، از عواملی هستند که این فیلم را به اثری متوسط و نه چندان به یاد ماندنی تبدیل کردهاند.
سازنده بدون خلاقیت است
در فیلم YOLO کارگردانی به نحوی انجام شده است که میشود آن را ساده و پیشپاافتاده توصیف کرد؛ یعنی بدون هیچ نشانهای از سبک خاص یا دیدگاه خلاقانه. کارگردانی در این فیلم از چند جهت دچار ضعف است که باعث میشود فیلم فاقد امضای منحصر به فرد و به یادماندنی باشد. کارگردان در به تصویر کشیدن داستان و شخصیتها از سبکهای روایی و بصری رایج و کلیشهای استفاده کرده است. بسیاری از صحنهها به همان روشهای مرسوم و بدون هیچ تفاوتی نسبت به دیگر فیلمهای کمدی درام مشابه اجرا شدهاند. این سادگی در ساختار کارگردانی باعث شده که YOLO از حیث بصری فاقد جذابیت یا نوآوری باشد و به جای خلق لحظات خاص، تنها به روایت یکنواخت داستان اکتفا کند.
کارگردان در این فیلم از نمادها یا تصاویر بصریای که بتوانند به نوعی امضای شخصی او را نمایان کنند، استفاده نکرده است. در کارگردانیهای شاخص، فیلمساز اغلب از زوایای دوربین، نورپردازی، یا جلوههای تصویری خاص برای القای حس داستان بهره میگیرد و به اثر هویتی منحصربهفرد میبخشد. در YOLO، این نوع استفاده از ابزارهای سینمایی غایب است و همین امر باعث میشود فیلم در میان آثار مشابه به هیچ وجه برجسته یا متمایز نباشد. سازنده در YOLO از شیوهای محافظه کارانه پیروی کرده و به جای امتحان روشهای جدید یا جسورانه، بر الگوهای کلیشهای تکیه کرده است. به همین دلیل فیلم فاقد لحظات خاص یا تاثیرگذار است که بتوانند مخاطب را به لحاظ احساسی یا زیباییشناسی درگیر کنند. این فقدان جسارت در انتخابها و صحنهها باعث شده که کارگردانی بیشتر به یک اجرای استاندارد و تکراری نزدیک باشد تا یک کارگردانی خلاق و منحصربهفرد.
یکی از مهمترین انتقادها به کارگردانی این فیلم، عدم استفاده از ابزارها و المانها برای عمقبخشی به شخصیتها و فضاهای داستان است. بهعنوان مثال، کارگردان میتوانست با استفاده از نماهای نزدیک و زوایای خاص دوربین، حالات درونی شخصیت لیینگ و چالشهای او را به شکل تأثیرگذارتری به تصویر بکشد. اما این فیلم به روشهایی کاملاً ساده و استاندارد اکتفا میکند و عملاً فاقد نشانههایی است که کارگردان سعی کرده باشد شخصیتها را از طریق لنز دوربین و نحوه قاببندی به تماشاگر نزدیکتر کند. در مجموع، سادگی و عدم نوآوری در کارگردانی باعث شده که YOLO از جنبههای بصری و احساسی فاقد جذابیت خاصی باشد و در میان آثار مشابه گم شود.
کیفیت پایینتر از فیلمهای مشابه
فیلم YOLO بهعنوان یک فیلم ورزشی در مقایسه با بسیاری از آثار برجسته این ژانر، کیفیت پایینتری دارد و نمیتواند تأثیر عمیقی بر مخاطب بگذارد. برای نقد این موضوع، میتوان آن را با چند فیلم ورزشی موفق مقایسه کرد و تفاوتها را بررسی کرد. مثلا یکی از بارزترین ویژگیهای فیلمهای ورزشی کلاسیک مانند Rocky (ساختهی ۱۹۷۶) توانایی آنها در ایجاد انگیزه و ارتباط عاطفی عمیق با مخاطب است. Rocky داستان یک مرد عادی و مبارزه طلب را روایت میکند که علیرغم موانع بسیار و عدم حمایت، با تمام قدرت برای رسیدن به آرزوهایش میجنگد. این فیلم به خوبی شخصیت را معرفی میکند و تماشاگر را با سفر احساسی و چالشهای او همراه میسازد. در مقابل، YOLO فاقد عمق و پیچیدگی لازم برای ارتباط احساسی عمیق با مخاطب است و به دلیل سادگی بیش از حد در روایت، شخصیتپردازی و کارگردانی نمیتواند همان تجربه احساسی و انگیزشی را برای تماشاگر ایجاد کند.
اینجا بخوانید: معرفی، نقد و بررسی فیلمهای خارجی
فیلم (Creed (۲۰۱۵ بهعنوان یکی از فیلمهای مدرن ورزشی، در استفاده از سکانسهای پرتنش و هیجانانگیز بوکس بسیار موفق عمل کرده است. زاویههای خاص دوربین، تدوین سریع و موزون و نورپردازی حرفهای در Creed باعث شده تا مسابقه بوکس پرشور و تماشایی باشد و تماشاگر احساس کند که واقعاً در کنار قهرمان قرار دارد. اما YOLO در نمایش مسابقات ورزشی از این سطح کیفی برخوردار نیست. تدوین ضعیف و نبود کارگردانی خلاقانه باعث شده صحنههای بوکس کمهیجان و یکنواخت باشند. به همین دلیل، تماشاگر به جای هیجان و شور، از مشاهده این سکانسها خسته میشود و تمایلی به ادامه تماشای فیلم ندارد.
فیلم Million Dollar Baby به کارگردانی کلینت ایستوود، بهشکلی دقیق و جذاب روایتگر داستان زندگی و چالشهای یک زن بوکسور است که با مربیاش رابطهای عمیق و تاثیرگذار برقرار میکند. این فیلم توانسته هم با شخصیتپردازی قوی و هم با به تصویر کشیدن چالشهای عاطفی و فیزیکی در دنیای بوکس، مخاطب را با خود همراه سازد. YOLO اما از نظر ساختار داستانی فاقد انسجام لازم است؛ چالشهای شخصیت اصلی (لیینگ) تنها به سطح داستان محدود میشوند و رابطه او با مربی نیز بهخوبی به تصویر کشیده نشده است. این فیلم بیشتر از اینکه تماشاگر را درگیر عواطف و لحظات تلخ و شیرین زندگی ورزشی کند، بر کلیشهها و صحنههای معمولی تکیه میکند.
فیلم The Fighter نیز با الهام از داستان واقعی میکی وارد، مخاطبان را با تلاشها، شکستها و چالشهای یک بوکسور مواجه میکند و با نمایش دقیق عواطف و جزئیات، به آنها پیامی عمیق از پشتکار و ایستادگی منتقل میکند. این فیلم علاوه بر موفقیت در به تصویر کشیدن مبارزههای ورزشی، توانسته مشکلات خانوادگی و درونی قهرمان را به طور موثر نشان دهد. YOLO اما این توانایی را ندارد و تنها به سطح بیرونی داستان محدود میماند. پیام فیلم مبهم است و نمیتواند بهخوبی حس الهام بخشی و عمق مورد نیاز یک فیلم ورزشی را به بیننده منتقل کند. در مجموع، YOLO در مقایسه با فیلمهای برتر ورزشی از نظر عاطفه، هیجان و ساختار داستانی در سطح پایینتری قرار دارد. ضعف در کارگردانی، پرداخت سطحی به شخصیتها و عدم استفاده از سکانسهای حرفهای ورزشی، این فیلم را به اثری کسل کننده و کم کیفیت در ژانر ورزشی تبدیل کرده است.
کلام آخر
فیلم YOLO با مشکلات و کاستیهای متعددی روبهرو است که کیفیت کلی آن را پایین آورده و نتوانسته انتظار مخاطبان را برآورده کند. یکی از ضعفهای بزرگ این فیلم، فیلمنامهای است که فاقد عمق و پیچیدگی لازم برای ایجاد یک داستان جذاب است. دیالوگها سطحی و غیرمتقاعد کننده هستند و هیچ لایه یا عمقی به شخصیتها اضافه نمیکنند. در نتیجه، داستان فیلم بسیار ساده و بدون هیچ جذابیت خاصی پیش میرود و نمیتواند توجه بیننده را به خود جلب کند. این فیلم به شدت دارای ریتم کند و نامناسبی میباشد. برخی از صحنهها به طور غیرضروری طولانی شدهاند و صحنههای پرکننده زیادی در فیلم وجود دارند که تأثیری در پیشبرد داستان ندارند. این موضوع باعث میشود که فیلم، بهویژه در میانه آن، کسلکننده و خستهکننده به نظر برسد و تماشاگر به جای همراهی با داستان، دچار بیحوصلگی شود.
فیلم YOLO از کلیشههای رایج و تکراری در ژانر ورزشی و انگیزشی استفاده میکند که باعث میشود داستان به شدت قابل پیشبینی باشد. این تکرار کلیشهها، از مسیر تغییر شخصیت تا پایانبندی فیلم، هیچ عنصر غافلگیرکنندهای را برای مخاطب باقی نمیگذارد. در نتیجه، فیلم نمیتواند هیچ احساس خاص یا هیجان متفاوتی در تماشاگر ایجاد کند. فیلم به دنبال ترکیب ژانرهای کمدی و درام است، اما به دلیل ناهماهنگی در لحن، در اجرای این ترکیب ناکام میماند. بخشهای کمدی فیلم از نظر طنز ضعیف و سطحی هستند و نمیتوانند حس شادی و نشاط لازم را ایجاد کنند. از سوی دیگر، بخشهای درام نیز به دلیل کمعمق بودن و پرداخت سطحی شخصیتها بهخوبی تأثیرگذار نیستند. این عدم تعادل بین کمدی و درام، باعث شده فیلم نتواند پیام و احساسات مدنظر خود را به درستی به تماشاگر منتقل کند.
عملکرد بازیگران در YOLO چندان قوی و باورپذیر نیست و شیمی لازم بین کاراکترهای اصلی دیده نمیشود. بازیها گاه مصنوعی و بدون انرژی به نظر میرسند و حتی در لحظات احساسی و بحرانی، بازیگران نمیتوانند تأثیرگذاری لازم را داشته باشند. این موضوع باعث میشود که تماشاگر نتواند با شخصیتها همذاتپنداری کند و احساسات فیلم را بهخوبی دریافت نکند. موسیقی متن و صداگذاری نیز از عناصر ضعیف فیلم به شمار میروند. موسیقی فیلم فاقد تنوع و جذابیت لازم است و نمیتواند به درستی با داستان و حال و هوای صحنهها هماهنگ شود. بهویژه در صحنههای اوج و پرتنش، موسیقی نمیتواند حس هیجان یا عاطفه لازم را در مخاطب ایجاد کند. در مجموع، YOLO با مشکلاتی همچون فیلمنامه ضعیف، ریتم کند، استفاده از کلیشههای تکراری و اجرای ناموفق ژانر کمدی درام مواجه است. این عوامل باعث میشوند که فیلم در سطحی متوسط و ناامید کننده باقی بماند و نتواند به عنوان یک اثر برجسته در ژانر ورزشی شناخته شود.
https://teater.ir/news/66357