اگر فرض کنیم سایر پلتفرم‌های یادشده تا یکی دو سال دیگر واقعاً با محتوای جدید در دسترس قرار می‌گیرند، باز هم بیم آن وجود دارد که به سرنوشت تماشاخونه دچار شوند؛ به یک دلیل ساده، اغلب آن‌ها محتوای بسیار کمی دارند و بعد از یکی دو عنوان سریال جدید، دوباره دست خود را خالی خواهند دید. به بیان دقیق‌تر، پلتفرم‌های جدید در شرایطی می‌توانند دست به یک رقابت واقعی با فیلیمو و فیلم‌نت بزنند که پیش از شروع، 7 یا 8 سریال آماده یا در حال تولید داشته باشند.
چارسو پرس: روشن است که این روز‌ها با وجود گیشه‌های چندده میلیاردی کمدی‌های سینمایی و حجم بالای محتوای تولیدی تلویزیون در قالب‌های مختلف، عرصه فیلم و سریال بیش از هرچیز تحت‌تأثیر نمایش خانگی قرار دارد و پلتفرم‌های وی‌اودی با جذب سرمایه، ستاره و سریال‌ساز و سروصدای زیاد تولیدات، بیش از رقبا در اخبار و اظهارنظر‌ها حضور دارند. کار به جایی رسیده که عده‌ای از فعالان این عرصه، حتی پلتفرم‌ها را لیگ برتر عرصه تصویر می‌دانند و سینما و تلویزیون را دسته یک و دو معرفی می‌کنند! خصوصاً گرم کردن چند پلتفرم جدید که در حال آماده‌سازی محتوا برای ورود به عرصه پخش سریالند، امیدواری‌های زیادی را نسبت به آینده این صنعت به وجود آورده؛ چراکه عده‌ای گمان می‌کنند قرار است 5، 6 فیلیمو و فیلم‌نت دیگر راه‌اندازی شود. با این حال، به نظر می‌رسد نگاه‌ها به این عرصه -خصوصاً درباره پلتفرم‌های وی‌اودی جدید- زیادی خوشبینانه است و ماجرا به این سادگی که تصور می‌شود، نیست؛ خصوصاً با توجه به تجربیات قبلی. 

اوضاع نامناسب 3 پلتفرم
اگر پلتفرم‌های وی‌اودی اصلی بازار را پخش‌کنندگان سریال‌های اختصاصی ماه‌های اخیر در نظر بگیریم، تنها با یک 5 ضلعی مواجه می‌شویم که شامل فیلیمو، فیلم‌نت، نماوا، تماشاخونه و روبیکاست. به شکلی جالب توجه، 3 سرویس از این 5 بازیگر اصلی بازار، چند ماهی است که محتوای خاصی ندارند و اوضاعشان خوب نیست. تماشاخونه به کلی در حالت اغما قرار دارد؛ از طرفی فصل دوم سریال «هفت» را پخش نمی‌کند و از سوی دیگر با وجودی که مدت‌ها برای قسمت آخر «آمستردام» تماشاگرانش را منتظر گذاشته، به کلی آن را از دسترس خارج کرده و گویی دیگر نسبتی با آن ندارد! از سریال‌های دیگری هم که گفته می‌شد قرار است توسط تماشاخونه پخش شود، مدت‌هاست خبری وجود ندارد. وضعیت نماوا کمی بهتر است و بعد از یکی دو ماه پررونق ابتدای سال که با «اکازیون» و «جنگل آسفالت» گذشت، ماه‌های اخیر را با 6 قسمت برنامه کمتردیده‌شده «کنسرتینو» و سریال «غربت» گذرانده؛ آن هم در حالی که گفته می‌شد «غربت» متعلق به پلتفرمی دیگر بود و مدیران نماوا در نبود سریال اختصاصی، مجبور شدند آن را آماده خریداری کرده و پخش کنند! اکران‌های آنلاین این پلتفرم نیز در 6 ماه اخیر از یکی دو عنوان فراتر نرفته و در این زمینه هم حرف خاصی برای گفتن ندارد. روبیکا هم بعد از دو سریال بسیار کم‌نام‌ونشان و کم‌بیننده «آقای خنده» و «شهر هرت» در ابتدای سال -که بسیاری حتی نام آن‌ها را نشنیده‌اند- محتوای اختصاصی دیگری ندارد و برنامه تجاری خود را با پخش آثار دیگر پلتفرم‌ها پیش می‌برد و بخش فیلم و سریال آن، عملاً تجمیع فیلم‌نت و محتوای اندک نماواست. روبیکا البته پخش زنده پروپیمانی دارد و در این زمینه، از اغلب پلتفرم‌های دیگر پیش افتاده است. 

باز هم دوقطبی
با توجه به آنچه در بند قبل گفته شد، آرایش امروز نمایش خانگی با اندکی تفاوت، تقریباً همان آرایشی است که پیش از ورود سرمایه گلرنگ به فیلم‌نت وجود داشت. در آن زمان برای 3، 4 سال دوقطبی میان فیلیمو و نماوا وجود داشت و حالا این دوقطبی به فیلیمو - فیلم‌نت تغییر کرده؛ باز هم با برتری نسبی فیلیمو. عملاً بازار همان دوقطبی است که قبلاً بود و گویی آب از آب تکان نخورده. همین حالا 70 یا 80 درصد محتوای تولیدی پلتفرم‌ها متعلق به این دو پلتفرم است و اغلب نکات مثبت و منفی به همین دو سرویس بازمی‌گردد. اتفاق عجیب آن که در روز‌های اخیر عده‌ای حتی می‌گویند ممکن است گلرنگ سرمایه‌اش را از فیلم‌نت بیرون بکشد؛ شایعاتی که خصوصاً با توجه به موفقیت نسبی این پلتفرم در عبور از نماوا نمی‌توان روی آن تکیه کرد. با این حال، مهم است که در این شرایط، چنین سخنانی خریدار دارد، یعنی برخی تماشاگران حتی فیلم‌نت، دومین بازیگر بازار را نیز به اندازه کافی موفق نمی‌دانند که به مدیران گروه صنعتی گلرنگ برای خروج سرمایه‌شان از این سرویس حق بدهند. 

بازیکنان جدید در حال گرم کردن 
با این احوالات، درباره 5 یا 6 پلتفرمی که این روز‌ها در حال آماده‌سازی محتوای اختصاصی‌اند، خیلی صحبت می‌شود. شیدا متعلق به بانک گردشگری و نزدیک به سیدمحمد امامی سرمایه‌گذار زندانی «شهرزاد»، استارنت متعلق به گروه صنعتی میهن، آی‌نت با مدیریت محمد صراف مدیرعامل سابق فیلم‌نت، نبراس متعلق به علی طلوعی سرمایه‌گذار متمول سینما و نمایش خانگی و البته ایما، 5 پلتفرمی‌اند که از آن‌ها زیاد نام برده می‌شود. با این حال نکته قابل توجه آن که اغلب این پلتفرم‌ها، از افزون بر یک سال پیش در رسانه‌ها دیده شده‌اند، اما در دنیای واقعی خبری از آن‌ها نیست! اگرچه می‌توان مطمئن بود بعضی بالاخره در دسترس قرار خواهند گرفت، ولی به نظر می‌رسد سروصدای رسانه‌ای آن‌ها بیش از حضور واقعی‌شان است و تا زمانی که واقعاً محصولی به تماشاگران ارائه ندهند، نمی‌شود رویشان حساب کرد. آن هم در شرایطی که یکی از پلتفرم‌های جدید با عنوان «پلی» مدتی ا‌ست که معلق شده و شاید هیچ‌گاه رسماً آغاز به کار نکند. پلی رئالیتی‌شوی «جیغ» را که قرار بود با حضور سیامک انصاری تولید شود، لغو کرد و مدت‌هاست سایتش به‌روزرسانی نشده است. به نظر می‌رسد اولین پلتفرم جدید، نیامده شکست خورده؛ سرنوشتی که دیگران را نیز تهدید می‌کند. 

بپا تماشاخونه نشی! 
اگر فرض کنیم سایر پلتفرم‌های یادشده تا یکی دو سال دیگر واقعاً با محتوای جدید در دسترس قرار می‌گیرند، باز هم بیم آن وجود دارد که به سرنوشت تماشاخونه دچار شوند؛ به یک دلیل ساده، اغلب آن‌ها محتوای بسیار کمی دارند و بعد از یکی دو عنوان سریال جدید، دوباره دست خود را خالی خواهند دید. به بیان دقیق‌تر، پلتفرم‌های جدید در شرایطی می‌توانند دست به یک رقابت واقعی با فیلیمو و فیلم‌نت بزنند که پیش از شروع، 7 یا 8 سریال آماده یا در حال تولید داشته باشند. چون نخستین سریال بعد از 2 یا 3 ماه به پایان می‌رسد و مخاطبان منتظر آثار بعدی‌اند و تولید یک سریال نمایش خانگی 15 قسمتی، در کمترین حالت به 5 ماه زمان نیاز دارد. حال کدام‌یک از این پلتفرم‌ها از چنین دپوی بزرگ محتوایی برخوردارند؟ حتی پلتفرم شیدا که به نظر به انتشار اولین محتوا نزدیک‌تر می‌رسد، در شرایطی خواهد توانست دوقطبی امروز را بشکند که سالانه لااقل 10 سریال جدید منتشر کند و در این صورت، الان باید حداقل 4 یا 5 اثر در حال تولید داشته باشد که ندارد! بنابراین انتظار تغییر معادلات صنعت وی‌اودی حداقل تا یک سال آینده، چیزی جز یک انتظار خام نیست. 

3 پلتفرم اشتراکی؟ 
همه این‌ها در حالی است که بپذیریم صنعت وی‌اودی در ایران، کشش سه بازیگر با اشتراک ماهانه 150 هزار تومانی را داراست. طی سال‌های اخیر دیدیم که این توقع درستی نیست و همزمان با بالا آمدن فیلم‌نت با سریال‌های جدید، نماوا به‌تدریج تماشاگرانش را از دست داد و اوضاعش به قدر سابق خوب نشد. شاید به همین دلیل بود که مدیران آسیاتک تصمیم گرفتند از ابتدا پلتفرم تماشاخونه را با برنامه تجاری AVOD راه‌اندازی کنند؛ یعنی به کاربران اشتراک نفروشند و محتوای تماشاخونه را رایگان در اختیارشان قرار دهند. از سوی دیگر مسئله اعتماد مخاطب نیز مهم است؛ چراکه حالا با وجود چند پلتفرم ناپدید و شکست‌خورده، آیا کاربران برای خرید اشتراک‌های بیش از یک‌ماهه، به صاحبان پلتفرم‌ها اعتماد خواهند کرد؟ آن‌ها پیش از خریداری اشتراک، از خود خواهند پرسید تماشاخونه که از پشتیبانی یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های ارائه‌دهنده خدمات اینترنتی با دیتاسنتر‌های بسیار قدرتمند و بزرگ بهره‌مند بود، به جایی نرسید؛ چقدر ممکن است این پلتفرم‌های جدید برسند؟ 

ساترا این‌بار به هدف زد
نکته آخر آنکه در این میان به عملکرد ساترا نیز نقد‌های زیادی وارد می‌شود. عده‌ای معتقدند تنظیم‌گر پلتفرم‌های وی‌اودی نباید مجوز‌های فراوانی برای مدعیان صادر کرده و شاید حتی مخاطبان را گیج کند! حقیقت اینجاست که از قضا عملکرد ساترا در اعطای مجوز‌های پرتعداد به درخواست‌های راه‌اندازی پلتفرم وی‌اودی، با آنچه که از سازوکار بازار می‌شناسیم، همخوانی دارد. در شرایط طبیعی بازار، کسانی که می‌خواهند کسب‌وکاری راه‌اندازی کنند، باید بتوانند به سرعت و راحتی به نتیجه برسند و بدون استفاده از رانت یا حمایت ویژه دولتی، امکان رقابت با دیگر بازیگران بخش خصوصی را داشته باشند. با وقوع این اتفاق، بازار بدون دخالت‌های بیرونی می‌تواند به تعادل برسد؛ کم‌کم پلتفرم‌های قوی‌تر با پشتوانه مالی بهتر، محصولات جذاب‌تر و مدیریت هوشمندانه‌تر می‌توانند از بازار سهم بیشتری بگیرند و در عرصه بمانند. اگر به این مهم موفق نشوند، شکست خواهند خورد و از بازار بیرون خواهند رفت. در این شرایط طبیعی است که پلتفرم، تولیدکننده و محتوای بیشتری در دسترس مخاطب خواهد بود. سبد مصرف کاربران متنوع‌تر و گسترده‌تر می‌شود، سلایق متفاوت‌تری به محصول مورد علاقه خود دست می‌یابند و درمجموع، این مخاطب خواهد بود که پیروز خواهد شد.