او گم شده، فراموش شده و حتی شاید بشود گفت نیست شده، اما بعدتر از همه اینها این است که کسی هم دلش برای‌اش تنگ نمی شود و دنبالش نمی‌گردد.
چارسو پرس: جشنواره تئاتر فجر که از امروز آغاز به کار می‌کند، جدا از همه ضعف‌ها و کاستی‌هایش، مشکلی دارد که به طور مستقیم به آن مربوط نیست، اما از آن هم جدا نیست. برخلاف جشنواره فیلم فجر که به هر حال همیشه عده‌ای مشتاق‌اند درباره آن، عموما آن‌هم با کیفیت پایین، بنویسند ــ یا حرف بزنند ــ این اشتیاق درباره جشنواره تئاتر فجر اساسا سال‌هاست که دیگر وجود ندارد. به عبارت دیگر، نوشتن از تئاتر، نقد تئاتر و منتقد تئاتر بودن از حلقه علایق رسانه‌ای‌ها و نویسندگان خارج شده است.

فیگور منتقد تئاتر که خصوصا در سال‌های منتهی به انقلاب و در دهه‌های ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ فردی فرهیخته و گاه حتی آشناتر به هنر از منتقد فیلم فرض می‌شد، حالا همچون غریبه‌ای است که هیچ جایی برای او در فضای هنری و نوشتاری مطبوعات و حتی رسانه‌های آنلاین وجود ندارد. نه اینکه نقد تئاتر نداشته باشیم، اما منتقد شناخته‌شده که قلم و نگاهش برای مخاطب تعیین‌کننده باشد، جای‌اش در میان رسانه‌های رنگارنگ کشور خالی است. حتما می‌شود چند نام را ردیف کرد که در سال‌های گذشته خستگی‌ناپذیر به نوشتن از تئاتر مشغول بوده‌اند، اما متاسفانه واقعیت این است که این نام‌ها نه نگاه مشخصی در کارشان داشته‌اند و نه حتی در میان همکاران‌شان به عنوان افرادی صاحب‌نگاه و دارای قوه تشخیص موجه و قابل اعتنا در تئاتر شناخته شده‌اند، چه برسد در نزد مخاطب.


بی‌علاقگی به تحلیل و نقد تئاتر، بیشتر از اینکه ناشی از کم‌کاری نویسندگان مطبوعاتی و علاقه‌مندان دست به قلم تئاتر باشد، به افول تئاتر در جامعه ما برمی‌گردد. تئاتر در بیش از یک دهه گذشته در دورترین فاصله با جامعه ایرانی قرار داشته. درست است که هرازگاهی کنسرت‌نمایش‌ها یا حضور فلان بازیگر سینما در بهمان نمایش قیل‌وقالی راه انداخته، اما آنچه بدنه تئاتر را تشکیل می‌دهد، آن عمده نمایش‌هایی که در طول سال در تماشاخانه‌های ریزودرشت خصوصی و دولتی به روی صحنه می‌روند، بی‌ارتباط با نیازهای بنیادین جامعه ایرانی‌اند.


بیشتر بخوانیدمطالب مربوط به تئاتر ایران


های‌وهوی عوامل نمایش‌ها در فضای مجازی را رها کنید و اگر اهل تئاتر دیدن هستید، با رجوع به تجارب خودتان، به کیفیت پایین اغلب نمایش‌هایی که در سال‌های اخیر دیده‌اید بیندیشید. بسیاری از این نمایش‌ها ماقبل نقدند؛ آنقدر بدیهیات درام را نادیده انگاشته‌اند، آنقدر غرق در سودای پول‌اند، آنقدر مفتون شهرت‌اند که منتقد تئاتر جز بدگویی از آنها چه می‌تواند کند؟ منتقد تئاتر جدا از جامعه نیست. کار و زندگی خودش را دارد. مشکلات و مسائل خودش را دارد. ظرفیت و تحمل خودش را دارد. بعد از مدتی دیدن نمایش‌های بد و بی کیفیت، به این نتیجه می‌رسد که نوشتن و انتقاد کردن در این وضع مثل در باد فریاد زدن است. گوشی نیست که بشنود. کسی نیست که کَکَش بگزد. طبیعی است که خسته شود و رها کند. به همین دلیل ما منتقد صاحب نگاه در تئاتر نداریم. تئاتر هنر میراست، نوشته منتقد تئاتر بر یک نمایش به مراتب عمر کوتاه‌تری از آن نمایش دارد.


از امروز جشنواره تئاتر فجر شروع می‌شود و اخبار هم دارد، اما اینها فقط خبر است، نه نقد. جای نقد در جشنواره تئاتر خالی است.


منبع: همشهری آنلاین