دنیرو در این سریال نقش جورج مولن، رئیس‌جمهور سابق ایالات متحده را بازی می‌کند که دوباره به خدمت فراخوانده می‌شود تا ریاست کمیسیونی را بر عهده بگیرد که مسئول تحقیق درباره هکرهای پشت یک قطع سراسری سیستم‌های کامپیوتری است؛ حادثه‌ای که جان هزاران نفر را گرفته است.
چارسو پرس: یکی از محبوب‌ترین سریال‌های تاریخ نتفلیکس «مأمور شب» است؛ تریلری توطئه‌آمیز که گهگاه منطقی به نظر می‌رسد و در بالاترین سطوح دولت فدرال جریان دارد. بنابراین، منطقی است که این سرویس استریم، طبق الگوریتم‌های خود، این مسیر را با سریال محدود «روز صفر» بیشتر دنبال کند؛ سریالی که دیالوگ‌های خشک، سیاست‌های نامفهوم و پالت رنگی کسل‌کننده‌اش را با سلف فوق‌العاده محبوب خود به اشتراک می‌گذارد. (در بررسی پیامدهای یک حمله سایبری ویرانگر، «روز صفر» حتی از نظر داستانی با فیلم «دنیا را پشت سر بگذار» ساخته سم اسماعیل که آن هم یکی دیگر از موفقیت‌های نتفلیکس است شباهت دارد، اگرچه تمرکز و لحن متفاوتی دارد.)

به گزارش ورایتی، فقط یک تفاوت وجود دارد: در حالی که «مامور شب» تقریباً به‌طور کامل با بازیگرانی ناشناخته ساخته شده بود (به‌جز حضور غیرمنتظره هونگ چاو با کلاه‌گیس)، «روز صفر» پر از ستارگان بزرگ است و در صدر آن‌ها، تهیه‌کننده اجرایی رابرت دنیرو قرار دارد.

این سریال به کارگردانی لِسلی لینکا گلاتر، کارگردان کهنه‌کار تلویزیون («عشق و مرگ») و به‌دست اریک نیومن («نارکوز») همراه با روزنامه‌نگاران نوآ اوپنهایم و مایکل اس. اشمیت ساخته شده است. (البته همیشه در جهت مثبت نیست: اوپنهایم، که به‌همراه نیومن به‌عنوان مدیر اجرایی سریال فعالیت می‌کند، به‌صورت علنی توسط رونان فارو به مسدود کردن گزارش‌هایش درباره هاروی واینستین متهم شد؛ اتهامی که اوپنهایم آن را رد کرده است.)

اما در اولین تجربه خود به‌عنوان نقش اصلی یک سریال و در ۸۱ سالگی، دنیرو بی‌شک بزرگ‌ترین جاذبه این پروژه است. عجیب است که چنین اثری، یک شکست بی‌روح و نامفهوم، دلیلی شد برای حضور این برنده دو بار اسکار در قاب تلویزیون؛ سریالی که در شش قسمت همزمان هم کشدار و هم شتاب‌زده به نظر می‌رسد. دنیرو در این سریال نقش جورج مولن، رئیس‌جمهور سابق ایالات متحده را بازی می‌کند که دوباره به خدمت فراخوانده می‌شود تا ریاست کمیسیونی را بر عهده بگیرد که مسئول تحقیق درباره هکرهای پشت یک قطع سراسری سیستم‌های کامپیوتری است؛ حادثه‌ای که جان هزاران نفر را گرفته است. مولن بارها به‌عنوان آخرین رئیس‌جمهوری که موفق به کسب حمایت هر دو حزب شده بود ستایش می‌شود، گرچه پس از مرگ پسرش در دوران ریاست‌جمهوری، از نامزدی مجدد صرف‌نظر کرد.

این شهرت، علاقه سریال به توازن‌گرایی و اجماع‌گرایی میانه‌رو را پیش‌بینی می‌کند؛ جایی که در یک مقطع، به‌طور صریح دروغ‌گویی آشکار جناح راست را با اشتیاق جناح چپ به استفاده از ضمایر جنسیتی هم‌تراز می‌کند.

دست‌کم این برداشت مشکوک از مشکلات جامعه در زیر انبوهی از موضوعات به‌ظاهر مرتبط دفن می‌شود؛ موضوعاتی که «روز صفر» هرگز آن‌قدر روی آن‌ها تمرکز نمی‌کند که بتواند نکته‌ای اساسی مطرح کند. الیگارشی‌های فناوری، کهنسال‌سالاری، پادکسترهایی که اطلاعات نادرست منتشر می‌کنند و تضعیف آزادی‌های مدنی همگی در یک ترکیب مبهم و بی‌جهت با هم مخلوط می‌شوند؛ ترکیبی که در حاشیه ارتباط با واقعیت باقی می‌ماند، بدون آنکه واقعاً به آن دست پیدا کند.

بیشتر بخوانید:  مطالب مربوط به سریال‌های خارجی


حضور رابرت دنیرو در صدر فهرست بازیگران، اگرچه نه دلیل کیفیت پروژه، اما دلیل حضور بازیگران برجسته دیگر در این سریال است. آنجلا باست نقش رئیس‌جمهور فعلی را بازی می‌کند که مولن را برای ریاست کمیسیون منصوب می‌کند. جسی پلمونز، ستاره سریال «عشق و مرگ» ساخته گلاتر، در نقش دستیار و مأمور قدیمی مولن ظاهر می‌شود و متیو موداین نیز نقش رئیس مجلس نمایندگان را بر عهده دارد.

این فهرست قدرتمند با حضور کانی بریتون در نقش رئیس دفتر مولن (که با او سابقه‌ای خارج از ازدواج دارد)، لیزی کاپلان در نقش دخترش، دن استیونز در نقش شخصیتی مشابه ترکیبی از بن شاپیرو و جو روگان، گبی هافمن در نقش نسخه‌ای زنانه از ایلان ماسک و بیل کمپ، بازیگر معروف به نقش‌های فرعی، در نقش مدیر سیا کامل می‌شود.

تقریباً تحسین‌برانگیز و در عین حال گواهی بر یکنواختی و کسالت‌آور بودن «روز صفر» است که هیچ‌کدام از این بازیگران برجسته با تمام توانمندی‌هایشان موفق نمی‌شوند از حد یک اجرای صرفاً قابل قبول فراتر بروند.

در حدی که «روز صفر» سعی دارد یک ایده را پرورش دهد، پیش از آن‌که آن را در هوا رها کند، تمرکز آن بر مطالعه شخصیتی مولن است؛ زمانی که او در سال‌های پایانی عمرش با غم و اندوهی طولانی‌مدت روبه‌رو می‌شود. این سریال کمی ابهام در مورد وضعیت روانی مولن ایجاد می‌کند و با یک فلش‌فوروارد آغاز می‌شود که او را در حال جستجو در میان اسناد در حالتی از سردرگمی و وحشت نشان می‌دهد. (اتفاقات داستان خیلی زود به این صحنه می‌رسد و چیز زیادی برای شگفت‌زده کردن بیننده باقی نمی‌گذارد.)

تماشای رئیس‌جمهوری در دهه هشتم زندگی‌اش، که به‌شدت به یک دموکرات شباهت دارد و برای بیان جملات تلاش می‌کند، حس خاصی ایجاد می‌کند. اما در بیشتر موارد، بازی دنیرو بیش از حد خاموش و باوقار است و احساسات چندانی برنمی‌انگیزد.

«روز صفر» همچنین در جای دادن مولن در دنیای داستانی خود دچار مشکل است؛ او را گاه به‌عنوان فردی محترم و با ثبات نشان می‌دهد و گاه به‌عنوان سوءاستفاده‌گری منفور، بدون اینکه هیچ‌کدام از این نقش‌ها را به‌طور قانع‌کننده‌ای به تصویر بکشد. برای فردی که در زندگی واقعی به‌شدت سیاسی است، دنیرو در این نقش نمی‌تواند چهره یک سیاستمدار با باورهای راسخ را ارائه دهد.

ظاهر «روز صفر» به‌اندازه داستانش کدر و تیره است. وقتی پیچش‌های داستانی بالاخره از راه می‌رسند، با ضربه‌ای بی‌اثر فرود می‌آیند؛ نه زمینه‌سازی مناسبی برای آن‌ها انجام شده و نه پیامدهای معناداری در پی دارند.

«روز صفر» شاید از نظر ساختاری شبیه «مأمور شب» باشد، اما حتی از آن انرژی پیش‌پاافتاده و لذت‌بخش نیز بی‌بهره است. این سریال دارای ترکیب بازیگرانی در حد یک سریال فوق‌العاده معتبر است، اما ظاهر و حسی مشابه یک داستان عامه‌پسند و کم‌اهمیت دارد. در نهایت، نه از مزایای یک اثر سطح بالا بهره می‌برد و نه از جذابیت‌های یک سرگرمی ساده.