اختصاصی سایت خبری تئاتر/ هاله میرمیری: از زمان نوشتن نمایشنامه مدهآ چیزی حدود پانزده قرن میگذرد و این نمایشنامه کماکان قابلیت آن را دارد تا کارگردانهای بسیاری در اقصی نقاط دنیا آن را به روی صحنه بیاورند.
شاید هنگامی که اوریپید نمایشنامه مدهآ را در سال 431 ق.م مینوشت، حدس نمیزد که داستانش حدیث نقس تمام زنانی باشد که در 15 قرن دیگر نیز میزیند. این اتفاق اما رخ داد و تراژدی مدهآ برای همیشه الگوی غالب زندگی زنانی شد که در جنگ با خدایان و سرنوشت خود، چیزی را از دست داده و میدهند.
به روی صحنهآوردن مدهآ، اندکی جرأت میخواهد؛ ژانر این نمایشنامه تراژدی است و اگر کارگردانی بخواهد به اصول آن پایبند باشد، هزینههای گزافی متحمل خواهد شد. با اینحال، ممکن است در میان کارگردانان جوان کسانی پیدا شوند که با انگیزه انجام کاری نو و بدیع، بخواهند این نمایشنامه را به روی صحنه بیاورد.
( هرچند که انگیزههای آنها ربط وثیقی با منطق و ساختار درونی تراژدی نداشته باشد) « فریبرز کریمی» از جمله همین کارگردانها است؛ با برداشتی آزاد از نمایشنامه اوریپید، مدهآ را به روی صحنه تماشاخانه «موج نو» آورده و این روزها مشغول به ثمر رساندن آن است.
مدهآ چندین و چند بار بازنویسی شده و بهترین این بازنویسیها متعلق به ژان آنوی، نمایشنامهنویس شهیر فرانسوی در سال 1953 است. هرچند که مدهآی مدرنشده آنوی، به لحاظ محتوایی تغییراتی انگشتشماری با متن اوریپید دارد،( تقدیر و سرانجام مدهآ در دو متن کاملا متقاوت از یکدیگر است) اما هر دو از ساختار درونی تراژدی تبعیت میکنند. اوریپید با«پارودو» یا همسرایان غصه را میآغازد، آنوی نقش کلیدیتری به دایه میدهد. مدهآ، اصلیترین کاراکتر/ پرسونای نمایشنامه اورپید، زنی است مملو از حس انتقام که میخواهد دودمان جیمسن/ ژازون را بر باد دهد و داغی بر سینهاش بنشاند، در نمایشنامه آنوی نیز به همین شکل است.
اگر اورپید صحنهها را با آوازهای دستهجمعی همسرایان( استاسیما) از یکدیگر متمایز میکند،آنویبر پردهها متمرکز میشود و بیشتر از امکانات صحنه سود میجوید. با این وجود، فصل مشترک هر دو تراژدی در کشمکشی است که مدهآ با دیگری، یعنی جیمسن شوهر خائن خود دارد. آنوی نیز در متن خود سعی کرده است خلاءهای نمایشنامه اورپید را به نحوی از انحاء بازنویسی کرده و سویهای مدرن به آن ببخشد. به این اعتبار، در حالی که شخصیت جیمسن در نمایشنامه اورپید ابعاد پنهان و ناگفتههای بسیاری دارد، آنوی سعی میکند نمایشنامه خود را مبتنی بر نوعی دیالوگ بنویسد که پیشتر در اثر اوریپید موجود نبوده است. با این اوصاف، میتوان به سراغ متن و اثر کریمی رفت و دید مدهآی او چه حرف تازهای برای گفتن دارد.
نگاه کلاسیک اگر به اثر داشته باشیم، این مدهآ بههیچ رو یک تراژدی نیست؛ خدایگان در آن وجود ندارد و هرچند اپیزودها به صورت ضمنی و بر اساس کشمکش با دیگری( جیمسن/ ژازون) نوشته شدهاند ، به نظر میرسد که مدهآ در آن، بیش از هر کس با خود درگیر باشد. از سویی دیگر، اس و اساس کاراکتر مدهآ در نمایشنامههای اوریپید و آنوی، مبتنی بر خشم شخصیتی نوشته شده است که نسبت به شرایط خود میشورد و درصدد نوعی انتقامجویی است.
مدهآ در اثر کریمی اما، زنی از نفسافتاده، ملول، ناتوان و خسته است که تنها به نظاره کشتهشدن آرزوهای خود مینشیند؛ صورتش بیش از آنکه بخواهد خشم را نشان دهد مملو از ناتوانیها است؛ تئاتر خوانده و میخواسته در ورشو کسی شود برای خودش که ازدواج با جیمسن و داشتن فرزند مانع راهش شدهاند. جیمسن در این نمایشنامه نیز به او خیانت میکند اما به شیوه پستمدرنش؛ او چشم از چشم پرستار بچهها برنمیدارد و آمده است تا به مدهآ بگوید گلوسه – دختر پادشاه کرئون- را بیشتر از او دوست دارد.
در واقع، ما در متن کریمی با دو مدهآ روبرو هستیم؛ مدهآیی که در متن اوریپید وجود دارد، علیه خیانت همسرش میشورد، فرزندانش را میکشد و داغ آنها و حکومت را برای همیشه بر دل جیمسن میگذارد، و مدهآیی که شیفته تئاتر است و همواره با شوری عجیب آرزو داشته است تا نقش مدهآ را بازی کند. حرکت رفت و برگشتی کریمی میان متن اوریپید و داستان خودش نیز به نشان همین وضعیت و تنش دائمی انجام شده است.
مدهآ در نمایش او، میان دو صفحه مدور – یکی در سطح زمین و دیگری معلق در هوا- گیر کرده و درون اقیانوسی آرام دست و پا میزند؛ دائم در وضعیتی فرو میرود که گویی خود خالق آن نبوده است و با این وجود چارهای ندارد جز آنکه با آن مواجه شود و راهی برایش بیابد.
در حالی که به نظر میآید مدهآ در داستان اوریپید خصلتهای ذاتی زنانه – همچون حسد و انتقام- به خود میگیرد و در برابر کنش دیگری – یعنی خیانت جیسمن- فرزندان خود را با دستان خویش میکشد، مدهآ در خوانش کریمی فرزندانش را مهدکودک میگذارد تا زمانی برای خود بخرد و به کارهای عقبماندهاش رسیدگیکند.
در واقع، آنچه در این نمایش اندکی مبهم باقی میماند اینهمانی و انطباقی است که شخصیت جیمسن با مدهآ پیدا میکند؛ تا جایی که در جای جای نمایش، مدهآ به عوض خود و جیسمن فکر و سپس عمل میکند. دایره نیز در این نمایش به نشانه نوعی تقدیر عمل میکند؛ تو گویی زنان بالاجبار باید با آن مواجه شوند و در برابرش به کنش و واکنش بپردازند. با این وجود میتوان گفت که شخصیت مدهآ در نمایش کریمی به گونهای نوشته شده است که فاقد هرگونه کنشگری و مقاومت است.
او در این نمایش ترجیح میدهد تا کشتهشدن آروزهای خویش را نظاره کند و به سمت خودکشی خیز بردارد تا آنکه راهی برای تحقق آنها بجوید. مدهآ، در نمایشنامه آنوی نیز مرگ را به عوض زندگی ترجیح میدهد؛ منتها در نهایت کنشگری و در هنگامی که به اندازه توان خویش از دنیا کام گرفته است.
با این اوصاف و با تمام کاستیهایی که اثر کریمی دارد، متن و نمایشنامه مدهآ جزو آن دسته از نمایشنامه هایی است که همواره وسوسه دیدنش بیشتر از ندیدنش وجود دارد.
حسن اصلی اثر کریمی آن است که به مخاطبانش نشان میدهد که سوژگی زنانه، چه در آینه اوریپید و چه خوانشی که او از این اثر داشته است، به غایت پیچیده و درهم تنیده بوده و زنان همواره باید میان شبکهای از مشکلات گوناگون دست و پای بزنند. از اینرو، حتی اگر اثر در ذات خود تراژیک نباشد، میتواند مخاطب را وا دارد تا به تماشای این اثر بنشیند.
برگزاری کارگاه تئاتر در مدرسه تئاتر سه نقطه
یادداشت حسین کیانی برای «مضحکه شبیه قتل»
آخرین وضعیت افتتاح تئاتر صبا و خاوران
آغاز اجرای نمایش «پشت سرتو نگاه نکن»
اجرای «کالیگولا» تمدید شد
نخستین سمپوزیوم طراحی صحنه و لباس تئاتر برگزار میشود
اجرای نمایش «غروب روزهای اول پاییز» در حوزه هنری
«مردههای بیکفن و دفن» نقد میشود
تورج اصلانی تیزر «مجلس انتقامجویی هملت» را میسازد
سیامک صفری به فیلم فرزاد مؤتمن پیوست
«مجلس انتقامجویی هملت» به صحنه میرود
اجرای نمایش خمره در نیاوران
«ازدواج آقای میسیسیپی» در ایرانشهر
«نقل موسیقایی رستم و اشکبوس» در خانه نمایش افتتاح میشود
یادداشت منوچهر اکبرلو برای جشنواره تئاتر کودک همدان
گروه نمایش «پاپیون» به لهستان میرود