با انتصاب جواد رمضاننژاد به ریاست ساترا و تأکید جبلی بر سیاست «خط سبزی» بهجای «خط قرمزی»، به نظر میرسد صداوسیما به دنبال کاهش تنش با پلتفرمهای نمایش خانگی است.
چارسو پرس: مخاطبی که اشتراک پلتفرمها را میخرد دقیقاً از ساترا چه توقعی دارد؟ قبل از پاسخ به این سؤال باید نگاهی به متن حکم جواد رمضاننژاد ریاست جدید ساترا بیندازیم، جبلی در حکمش از رویکرد خط سبزی حرف میزند و این رویکرد را در مقابل تنظیمگری خط قرمزی قرار میدهد: «ایجاد ابزارهای تشویقی و حمایتی در این راستا با هدف تقویت رویکرد خط سبزی و پرداختن بیشتر فعالان تولید محتوا در این عرصه به حوزههای مغفولمانده اولویتدار فرهنگی موردنیاز جامعه اصیل و فهیم ایرانی بهجای تمرکز صرف بر تنظیمگری خطقرمزی ازجمله وظایف مهم و دارای اولویت ساتراست.»
حکم جبلی برای رمضاننژاد اولین حکمی نیست که رمضاننژاد در سازمان دریافت میکند. اولین مسئولیت جدی او به زمان عزتالله ضرغامی بازمیگردد، زمانی که او پس از مدیریت گروه مستند شبکه چهار بدل به اولین مدیر شبکه افق شد. از آن حکم تابهحال حدود 11 سال میگذرد و او با تمام چهار مدیر اخیر سازمان کار کرده. آن زمانی که او حکم افق را گرفت، هنوز حتی ایده ساترا هم شکل نگرفته بود و پلتفرمهای نمایش خانگی خبری از خود منتشر نکرده بودند. برگردیم به ماجرای توقعات مردم از ساترا. اینکه جبلی به سیاست خط سبزی اشاره میکند، این احتمال را به ذهن تحلیلگران میرساند که صداوسیما میخواهد با پلتفرمها کنار بیاید و دیگر شاهد کشمکشهای میان ساترا و پلتفرمها نباشیم، چند ماه آینده این گزاره را بیشتر مشخص میکند. او پیش از این با مدیریت در سیمافیلم و شبکههای پنج و افق دست به تولید محتوا زده بود و نسبتاً عملکرد مثبتی را بنا بر بستر و ظرفیتی که بر آن مدیریت میکرد از خود نشان داده. به همین دلیل انتخاب رمضاننژاد در نگاه اول همراستا با همان سیاست خط سبزی در نظر گرفته میشود. با این حال، برای ریاست مدیر کنونی ساترا بیم و امیدهایی وجود دارد که میتواند کار مدیر باسابقه تلویزیون را در مسئولیت جدیدش سخت کند. مهمترین مسئله این است که رمضاننژاد عمده مسئولیتش در سازمان را به عنوان مدیر تولیدکننده گذرانده و در مقام نظارت نبوده، با این حال گرفتن حکم ریاست ساترا برای او یک آزمون مهم است که مدیر سالهای گذشته شبکه افق را دچار چالشهای جدیای میکند به همین منظور، چند پیشنهاد دوستانه برای آخرین مدیر ساترا داریم که میتواند مسیر سخت ساترا در سالهای آتی را برای او هموارتر کند.
هر قانونی باید اجرا شود اما چگونهاش مهم است
«هر قانونی که وجود دارد، باید مورد اجرا قرار گیرد. اگر زمانی قانون گفت که مجوزها باید توسط ارشاد صادر شوند، وزارت ارشاد این کار را انجام میدهد و اگر گفت که ساترا باید این کار را انجام دهد، ساترا اقدام میکند. ما باید به رسانهها و مأموران اجرای قانون کمک کنیم تا قانون بهدرستی پیادهسازی شود.» اینها حرفهای مقیسه ریاست سابق ساترا با روزنامه «فرهیختگان» است. مقیسه در اغلب گفتوگوهایش با اشاره به توان اجرایی ساترا در قانونگذاری و اجرای قانون اشاره میکرد؛ بااینحال هنوز هم ماجرای ساترا کلاف سردرگمی شده که بدل به یکی از مسائل اصلی سازمان شده است. برایآنکه این کلاف سردرگم کمی بازتر شود کافی است نگاهی به نقلقول از دو حقوقدان مختلف بیندازیم: رضا رسولی، حقوقدان و مدرس دانشگاه تهران در گفتوگویی در سال 1401 گفت: «ساترا یک سازمان ناظر است که لزوماً بنا نیست با اقدامات سلبی این کار را انجام دهد؛ رگولاتوری (تنظیمگری)، با تعامل نیز امکانپذیر است.» از طرف دیگر وحید آگاه، مشاور حقوقی معاون هنری وزیر ارشاد در گفتوگویی در سال 1403 عنوان کرد: «اخذ مجوز تولید و پخش از ساترا هیچ مبنای قانونی ندارد»؛ در میانه همین صحبتها معلوم میشود که جایگاه قانونی ساترا هنوز مسائلش حل نشده و ساترا برای برخورد خط قرمزی با پلتفرمها تنها میتواند به روابط با دادستانی تکیه کند، وگرنه خود این سازمان توان و اهرم اعمال قانون را ندارد، از طرفی مخاطب و پلتفرمها هم با این روش خط قرمزی همراه نیستند و مردم هم با اعمال قانون پس از انتشار موافقت ندارند.
شاید اولین کاری که باید رمضاننژاد انجام دهد نشاندادن تعاملش با پلتفرمهاست و ثابتکردن این موضوع که ساترا هم یکی از بازیگران نمایش خانگی است. ساترا به شکل مشخص باید توسط مخاطب قرار بگیرد، مخاطبی که بهصورت میلیونی انبوه محتواهای نمایش خانگی را پیگیری میکند و بخشی از فراغتش را پلتفرمها میسازند.
از طرف دیگر ساترا اگر میخواهد در مقام یک تنظیمگر قرار بگیرد باید تمام شئون تنظیمگری را برای خودش منظور کند، اینکه یک سازمان بخواهد با برگزاری جلسات توجهی قوانینش را برای پلتفرمها جا بیندازد از الزامات است؛ اما نکته اینجاست که لوگوی ساترا و ساپرا در پلتفرمها هیچ کمکی به مخاطبان نمیکند. برای شرح بیشتر ماجرا کافی است نگاهی به پلتفرمهایی بیندازید که در یک سال اخیر مجوز گرفتهاند. بنا بر قانون ساترا باید تمام پلتفرمهایی که از این سازمان مجوز میگیرند، لوگوی این سازمان را روی سایتهایشان قرار دهند، این در حالی است که بسیاری از پلتفرمهایی که در یک سال اخیر مجوز گرفتهاند، حتی لوگوی ساترا و ساپرا (سامانهای برای پیگیری حقوق معنوی مخاطب) را روی سایتشان قرار ندادهاند.
این بیتوجهی به قوانین ساترا، حتی بعد از اتصال این سازمان به سامانه مجوزها شدیدتر هم شد. با زیادشدن تعداد مجوزها کمکم پلتفرمهای جدید سروکلهشان پیدا شد.
تعداد پلتفرمها را جدی بگیرید!
هرچند وقت یکبار خبر میرسد که چند سکوی نمایشی جدید مجوز گرفتهاند. این روند آنقدر ادامه داشت که حالا تعداد سکوهای دارای مجوز به بیش از ۵۰۰ مورد رسیده است. اما بیایید واقعبین باشیم؛ شما تا حالا نام چند تا از این سکوها را شنیدهاید؟ اگر خیلی درگیر این فضا باشید، شاید پنج یا شش نام برایتان آشنا باشد. پس سرنوشت باقی این چند صد سکو به کجا رسیده است؟ واقعیت این است که بسیاری از این بسترها یا هنوز به مرحله فعالیت جدی نرسیدهاند یا محتوای قابلتوجهی ارائه ندادهاند. در مواردی حتی راهاندازی یک سایت ساده هم اتفاق نیفتاده است. برای تعدادی، به نظر میرسد دریافت مجوز هدف نهایی بوده است، نه تولید و انتشار مستمر محتوا. برخی از این سکوها آرشیوی بسیار محدود دارند و تنها چند اثر در آنها بارگذاری شده است. در پلتفرمهایی هم که فعالیت بیشتری داشتهاند، بیشتر شاهد انتشار آثاری هستیم که سالها پیش در شبکههای تلویزیونی یا بازار نمایش خانگی ارائه شدهاند، محتوای تازه یا تولیدات اختصاصی در میان آنها کمتر به چشم میخورد. در نتیجه آنچه شکل گرفته یک سیستم منسجم و پرتحرک در حوزه نمایش خانگی نیست بلکه مجموعهای از پلتفرمهای غیرفعال است؛ سکوهایی که بیشتر بهعنوان فضاهایی برای ذخیرهسازی فیلمها و محتواهای قدیمی به نظر میرسند تا رسانههایی که در حال ارائه محتوای جدید و پویا باشند.
این وضعیت نشان میدهد اگرچه تعداد مجوزهای صادرشده بالاست، اما هنوز بخش قابلتوجهی از این ظرفیت بالقوه به مرحله بالفعل نرسیده است. این پرسش مطرح میشود که آیا صدور مجوز بهتنهایی میتواند ضامن رشد و توسعه این صنعت باشد یا نیازمند نظارت و هدایت بیشتری است؟
اینجاست که نقش ساترا پررنگ میشود؛ سازمانی که نباید صرفاً صادرکننده مجوز باشد. مجوز دادن، پایان کار نیست؛ شروع یک مسیر است. پلتفرمهایی که با هزار امید و برنامه مجوز میگیرند، نباید مثل قایقهای بیسکان وسط دریا رها شوند. ساترا لازم است در بازههای مشخص عملکرد سکوها را رصد کند؛ ببیند چه محتوایی تولید و عرضه شده و آیا این پلتفرم واقعاً در مسیر هدفگذاریشده حرکت میکند یا نه. اگر چنین نظارتی وجود داشته باشد، دیگر شاهد رویش روزانه پلتفرمهایی نخواهیم بود که فقط یک مجوز دارند و بس. مجوز باید نقش چراغ راه را ایفا کند، نه تبدیل شود به تکهکاغذی بیارزش که در باد فراموشی گم میشود. ساترا باید به این توجه کند که زمان سانسورکردن پس از انتشار محتوا گذشته و باید نظارت پیشینی را در دستور کار قرار بدهد.
بیشتر بخوانید: تلویزیون و شبکه نمایش خانگی
تناسب میان محتوای پلتفرمها وجود ندارد
محمدحسین کهوندیفاضل حدود دو سال قبل در «فرهیختگان» یادداشتی مینویسد و در گوشهای از آن یادداشت به عدم تناسب میان محتوای خارجی و داخلی پلتفرمها اشاره میکند، کهوندی در مطالبش نکاتی را یادآور میشود که هنوز هم در ساترا محل بحث است: «از شئون دیگر تنظیمگری، تناسب میان محتوای خارجی و داخلی در بستر پلتفرم است. حضور بیش از حد محتوای خارجی در پلتفرمهای محبوب نشان از عدم توجه ساترا برای مقابله با چنین واقعهای است. ساترا برای ایجاد تناسب میان محتواهای خارجی و داخلی چه برنامهای دارد؟ برای فهم این موضوع فقط کافی است سایت یکی از پلتفرمهای فیلیمو، فیلمنت یا نماوا را باز کنید و با انبوهی از محتواهای صوتی و تصویری خارجی دوبله مواجه بشوید.
متولی نظارت بر تناسب میان پخش محتوای داخلی و خارجی کیست؟ عدم وجود قوانین نظارت بر محتواهای صوتی و تصویری موجب میشود که در چنین وضعیتی ساترا نتواند پلتفرمی که در این مورد خاطی است را محدود کند؛ زیرا ساترا در برابر پلتفرمها به جهت خلأ قانونی که دارد، توان مقابله را از دست داده است. زمانی که تمام دغدغه متولیان نظارت بر نمایش خانگی پوشش بازیگران و نبود دخانیات در سکانسها باشد، دیگر تمرکزی برای اجرای چنین مسائل نظارتی از طرف سازمان در میان نخواهد بود. البته نوع پوشش بازیگران و محتوای سکانسها مسئله مهمی است، اما نه بهاندازهای که شئون دیگر نظارت توسط ساترا به فراموشی سپرده شود. تنظیمگری صرفاً سانسور و نظارت بر پلان به پلان محتواها نیست. حضور حجم زیادی از محتوای خارجی در پلتفرمهای نمایش خانگی میتواند در آیندهای نهچندان دور آثار مخرب فرهنگی - اقتصادی را به همراه داشته باشد.»
شفافیت از داخل به خارج است
اگر بخواهیم به طور واضح بگوییم مسئله مخاطب با ساترا چیست؛ باید به یک عدم آگاهی دوطرفه اشاره کنیم. وقتی از سوی یک نهاد جملاتی قابلبحث مطرح میشود مبنی بر صیانت از حقوق مخاطب و تنظیمگری روابط او با تولیدکنندگان، اگر مخاطب نداند دقیقاً این سازمان چهکار انجام میدهد و پشت درهای بسته و کلمات ثقیلش چه میکند، رفتهرفته اعتمادش را به آن سازمان از دست میدهد. این ماجرا مثل این است که مخاطب اعتمادش را به نماد استاندارد از دست بدهد. ساترا در حقیقت نماد استانداردی است که آنچنان هم مقبولیت مخاطب را ندارد و رمضاننژاد باید با شفافکردن سازوکار ساترا و اعمال محدودیتها و همچنین کنارگذاشتن کلمات کلی به نیازهای مخاطبان رسیدگی کند. مخاطبی که نشان داده توجهکردنش به نمایش خانگی به معنای عدم توجهش به صداوسیما نیست و ساترا نباید نمایش خانگی و صداوسیما را در برابر هم قرار بدهد. مخاطب به ساترا هم اقبال نشان میدهد اگر تکلیف ساترا با خودش مشخص شود. این سازمان تنظیمگر، قوه قضائیه نیست و چنین تعریف قانونیای هم ندارد. اگر ساترا گمان میکند میتواند در فضای رسانهای کشور نقشآفرین باشد باید فراموش نکند در حال حاضر کشور به مدل مدیریتی پایتخت7 نیاز دارد و نه مدل مدیریت جدای از مردم.
در شرایط امروز دیگر انتظار چندانی از پلتفرمها برای ارائه آمار شفاف درباره تعداد مشترکان یا میزان رضایت مخاطبان وجود ندارد. جای خالی این شفافیت، مسئولیتی است که حالا بر دوش ساترا قرار میگیرد. لازم است ساترا پیش از هر چیز ساختار آماری خود را شفاف کند و سپس با انتشار اطلاعاتی چون تعداد اعضا و میزان بازدید آثار در هر سکو به روشنشدن وضعیت واقعی این بسترها کمک کند. این اقدام نهتنها امکان ارزیابی دقیقتر عملکرد پلتفرمها را فراهم میکند بلکه به شناسایی و حذف سکوهایی که کارکرد مؤثری نداشته و در جلب نظر مخاطبان ناتوان بودهاند نیز یاری میرساند. شفافیت آماری، نخستین گام در مسیر سالمسازی و ساماندهی به بازار پخش محتوای آنلاین است.
طلسم سکوت آماری پلتفرمها تنها زمانی شکسته میشود که انتشار ارقام، به نفع خودشان باشد. مثلاً در جریان پخش برنامه «جوکر»، اعلام شد که درصد بالایی از مخاطبان از قسمت نخست این برنامه رضایت داشتهاند. بااینحال، آنچه در این گزارشها غایب است و به آن پرداخته نمیشود، تعداد واقعی افرادی است که این محتوا را تماشا کردهاند. در واقع، آنچه به نمایش گذاشته میشود تنها بخشی از حقیقت است و آمار دقیق بازدیدکنندگان که میتواند معیار واقعی ارزیابی موفقیت یک اثر باشد، همچنان پنهان میماند.
برای درک بهتر، فرض کنید یک برنامه اعلام میکند ۹۵ درصد از تماشاگرانش رضایت داشتهاند. اما اگر مجموع بینندگان تنها ۵۰۰ نفر باشند، این یعنی فقط ۴۷۵ نفر از برنامه راضی بودهاند. حالا این عدد را کنار یک سکوی پخش دیگر بگذارید که مثلاً ۵۰ هزار بیننده دارد؛ اما نرخ رضایتش ۷۰ درصد است؛ یعنی ۳۵ هزار نفر راضی. در این مقایسه میبینیم که درصدهای بالا بدون اشاره به تعداد واقعی مخاطبان، تصویر درستی از موفقیت یا تأثیرگذاری یک برنامه ارائه نمیدهند. بدون شفافیت در آمار تماشا، این اعداد بیشتر به بازیهای تبلیغاتی شبیه میشوند تا گزارشی واقعی از وضعیت سکوها.
حواستان به کودکان هم باشد!
تا چند سال پیش، پلتفرمهای نمایش خانگی بیشتر بر محتوای بزرگسالان تمرکز داشتند؛ سریالها، فیلمهای سینمایی و برنامههایی که اغلب برای مخاطب بزرگسال طراحی میشدند. اما بهمرور، با گسترش این فضا و افزایش نیاز خانوادهها، پای کودکان هم به این سکوها باز شد. حالا دیگر فقط بزرگترها نیستند که پای تلویزیون یا موبایل مینشینند؛ بچهها هم سهم بزرگی از تماشای آنلاین را به خود اختصاص دادهاند. با این تغییر، ضرورت توجه جدی به محتوای کودک، بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. دیگر نمیشود از کنار آن ساده گذشت. اینجاست که مسئولیت نهادهای نظارتی مثل ساترا اهمیت پیدا میکند؛ نهادی که میتواند با طراحی طرحهایی مثل «پروفایل ویژه کودکان زیر ۱۳ سال» و اعلام شفاف میزان خشونت یا حساسیت آثار، فضای امنتر و آگاهانهتری برای خانوادهها و کودکان فراهم کند. البته در چنین شرایطی، دیگر نمیتوان تنها به تصمیمهای خانوادگی اکتفا کرد. نیاز به ساختارهای نظارتی هوشمند و مسئولانه، بیشتر از همیشه احساس میشود. درست همینجاست که نقش نهادی مثل ساترا پررنگ میشود. نهادی که میتواند با تدوین و اجرای طرحهایی هدفمند، مثل «محتوای سالم کودک»، به ساختن فضایی امن و سالم برای کودکان در پلتفرمهای نمایشی کمک کند.
یکی از مهمترین مسئولیتهای ساترا، صیانت از سلامت محتوای ارائهشده برای گروههای سنی حساس، بهویژه کودکان است. در همین راستا، اجرای طرح «محتوای سالم کودک» روی سکوهای نمایش آنلاین میتواند آغازگر یک حرکت جدی باشد. بر مبنای این طرح، ساترا باید سکوها را موظف کند که پروفایل ویژه کودکان زیر ۱۳ سال را به طور پیشفرض فعال کنند. بهاینترتیب، کودکان بدون نیاز به دخالت والدین مستقیماً وارد فضایی امن، متناسب با سن و نیازهای رشدشان خواهند شد.
علاوه بر این، مسئولیت ساترا تنها به ایجاد پروفایل کودک محدود نمیشود. ضروری است که ساترا بر حذف کامل تبلیغات نامناسب برای این گروه سنی نیز نظارت مستمر داشته باشد. از سوی دیگر، صرفاً درج علامت منفی ۱۳ سال روی یک قسمت از سریال کافی نیست. خانوادهها باید پیش از آغاز پخش یک مجموعه آگاه شوند که آن محتوا دارای صحنههای خشن یا نامناسب برای کودکان است. اطلاعرسانی پیشگیرانه پیش از پخش و در جریان معرفی آثار بخش مهمی از تعهد ساترا به شفافیت و مسئولیتپذیری در قبال خانوادهها و نسل آینده است.
تعریف کنیم ساترا دقیقاً چیست
ساترا در چند سال اخیر به سازمان عریض و طویلی بدل شده که ضمن داشتن نشستهای فراوان و البته نمایشگاه رصتا، در نظر مخاطبان عمومی هنوز هم همان بازوی اجرای ممیزی صداوسیما بر رقبای این سازمان است. شاید یکی از مهمترین مسئولیتهای رمضاننژاد تغییر این نگاه در نظر مردم و پلتفرمهاست. از طرفی باتوجهبه دستور جبلی به رمضاننژاد در باب هدایت پلتفرمها در جهت تأثیر بیشتر، او میتواند بازوهای اضافی و کمکارکرد سازمان را دوباره بازتعریف کند.
مهمترین مسئولیتی که اتفاقاً جبلی هم در حکمش به آن اشاره کرده، ماجرای نقش هدایتگری این سازمان روی پلتفرمهاست. ساترا اگر میخواهد میان مخاطبان مشروعیتی پیدا کند، طبیعتاً نشستهای اضافی و بدون کارکرد یا حتی سرمایهگذاری روی نمایشگاههایی با اثر پایین نمیتواند مخاطب را به سمت این سازمان بکشاند. سازمانی که حالا به دست رمضاننژاد افتاده است و امیدواریم انتخاب او بهعنوان رئیس جدید ساترا فصل تازهای را در میان مخاطبان باز کند، فصلی که میتواند منتج به مشروعیت و مقبولیت پیداکردن ساترا در نظر مردم شود.
منبع: مریم فضائلی
https://teater.ir/news/70734