فیلم The Wrong Man تنها تجربهی هیچکاک در سبک مستند-درام (Docudrama) بود و برخلاف سایر آثارش، بر پایهی یک داستان واقعی ساخته شده بود. هنری فوندا در نقش مرد بیگناهی ظاهر میشود که به اشتباه به جرمی متهم میشود که مرتکب نشده است. هیچکاک برای تأکید بر واقعگرایی فیلم، حتی پیش از آغاز نمایش، با ظاهر سایهوار همیشگیاش روی پرده ظاهر میشود و اعلام میکند: «هر کلمهای که در این فیلم میشنوید، حقیقت دارد.»
اما با وجود تلاش برای حفظ سبک مستندگونه، هیچکاک نتوانست در برابر وسوسهی امضای بصریاش مقاومت کند. او در یکی از صحنهها، با استفاده از دیزالو و تصویرسازی نمادین از مسیح که بر چهرهی شخصیت فوندا قرار میگیرد، فضای فیلم را از واقعگرایی به سمت نمادگرایی سوق داد. خود او بعدها در مصاحبهای گفت:
«نباید آن صحنه را فیلمبرداری میکردم؛ چون هرگز در واقعیت اتفاق نیفتاده بود. اشتباهم این بود که اجازه دادم کارگردان در فیلم دخالت کند؛ این فیلم باید کاملاً بیطرف میبود.»
آلفرد هیچکاک پیشتر نیز از پایان فیلم Sabotage (خرابکاری) محصول ۱۹۳۶، که با انفجار بمب همراه بود، ابراز پشیمانی کرده بود. اما در مورد The Wrong Man، پافشاری بر واقعگرایی و تلاش برای وفادار ماندن به حقیقت، با ذات نمایشی او در تضاد قرار گرفت؛ تضادی که در نهایت باعث شد از نتیجهی نهایی ناراضی باشد.
بیشتر بخوانید: اخبار و مطالب سینمای جهان
این اعتراف، بار دیگر نشان میدهد که حتی بزرگترین اساتید تاریخ سینما نیز درگیر کشمکش میان فرم و محتوا میشوند. "مرد اشتباهی" شاید از نظر فنی کمنقص باشد، اما برای هیچکاک، خاطرهای آمیخته با حسرت باقی ماند.
اعتراف آلفرد هیچکاک درباره صحنه بحثبرانگیز در فیلم The Wrong Man، تنها یک پشیمانی ساده نیست؛ بلکه بازتابی است از چالش دیرینه میان هنر و حقیقت. هیچکاک، با تمام اعتمادبهنفس و مهارتهای فرمیاش، در نهایت تسلیم حقیقت شد: گاهی وفاداری به واقعیت از زبان سینما مهمتر است. این اعتراف نه تنها به درک بهتر از این فیلم خاص کمک میکند، بلکه نگاهی عمیقتر به روند تفکر یکی از بزرگترین فیلمسازان قرن بیستم را نیز ارائه میدهد.
منبع: faroutmagazine