فیلم «او چنین خواست» (Her Will Be Done) دومین اثر جسورانه‌ی جولیا کوالسکی، با فضایی آغشته به ترس فولکلور، روان‌پریشی و خفقان اجتماعی، تصویری هولناک و نمادین از زن‌ستیزی و طرد در دل یک جامعه‌ی روستایی فرانسوی ارائه می‌دهد. در این فیلم، باورهای پوسیده با هذیان‌های مذهبی گره می‌خورند و در نهایت، آتش حقیقت یا جنون، همه چیز را درمی‌نوردد.

چارسو پرس فرانسه‌ی روستایی دیگر آن تصویر رمانتیک از گل‌های وحشی و مزارع طلایی نیست. سینمای معاصر، به‌ویژه با آثاری از برونو دومون و آلن گیرودی، آن را به بستری برای نفرت، خشونت پنهان و تعصب بدل کرده است. فیلم «او چنین خواست» (Her Will Be Done) دقیقاً در ادامه‌ی این موج قرار دارد. جولیا کوالسکی در دومین ساخته‌اش، با استفاده از زبانی تصویری و روایتی عمیق، جهانی خفه‌کننده خلق می‌کند که در آن، زن‌ها قربانیان خاموش سنت، ترس و خشونت ساختاری‌اند.


فیلم با سکانسی آتشین آغاز می‌شود: زنی در حال سوختن، زمزمه‌هایی از شیطان، و موسیقی‌ای نگران‌کننده که ما را به دنیایی پر از اضطراب و ناامنی می‌برد. اما به‌سرعت این وحشت جای خود را به فضایی خاکستری و خاموش می‌دهد؛ شهری کوچک با خیابان‌های بسته، خانه‌هایی با پنجره‌های کور، و آدم‌هایی که حرف نمی‌زنند، فقط قضاوت می‌کنند.


اینجا بخوانید: معرفی، نقد و بررسی فیلم‌های خارجی


در مرکز این داستان، خانواده‌ای مهاجر از لهستان قرار دارد: هنریک، پدری خشن و مستأصل، با دو پسر قلدر و دختری منزوی به نام ناو (Nawojka). ناو دختری ساکت، ترسو و گویی از جهان بیرون گسسته است؛ کسی که با دعای مدام و ترس از جنون، سعی دارد خودش را در برابر چیزی پنهان نگه دارد. پدرش از «شر» به‌ارث‌رسیده از مادر مرده‌اش می‌ترسد، و برادرانش فقط او را تحقیر می‌کنند.


ظهور ناگهانی "ساندرا" — دختری مرموز و طغیان‌گر با پای آسیب‌دیده و ظاهری همچون روح گذشته‌ای زخمی — آغاز یک بیداری برای ناو است. بیداری‌ای که نه‌تنها جنسی یا روحی، بلکه عرفانی و آخرالزمانی است. رابطه‌ی ناو با ساندرا، ملتهب، ناکامل و پر از سردرگمی است؛ آیا می‌خواهد با او باشد؟ یا او را تقلید کند؟ یا از طریق او از بند گذشته‌اش رها شود؟

در این میان، حیوانات شروع به مردن می‌کنند، زمین آلوده می‌شود، و بیماری‌ای ناشناخته گله‌ها را می‌بلعد. همه‌چیز رو به تباهی می‌رود؛ تباهی‌ای که نه‌فقط بیرونی، بلکه درونی و نمادین است.


شبی که جشن عروسی یکی از برادران برگزار می‌شود، همه چیز از هم می‌پاشد. در جنگلی نمناک و تاریک، ناو و ساندرا به‌دست مردانی مست و بی‌رحم به مرز تجاوز و تحقیر کشانده می‌شوند. اینجاست که پرده‌ای می‌افتد؛ ناو دیگر آن دختر ترسیده نیست، و ساندرا هم دیگر بی‌تفاوت نیست. اما پاسخ آن‌ها به این وحشت، فرار نیست؛ بلکه نوعی فرو رفتن در درونی‌ترین اعماق وحشت و قدرت زنانه‌ای مرموز است.


بیشتر بخوانید: اخبار و مطالب سینمای جهان


در بخش پایانی، فیلم وارد فضایی آشوبناک و شبه‌رویایی می‌شود. تدوین تیز و ناهموار ایزابل منکیه، مرز میان رؤیا، خاطره و کابوس را محو می‌کند و مخاطب را در ابهامی آگاهانه غرق می‌سازد. اما این پایان — که نه رهایی است و نه انتقام کامل — ممکن است برای برخی بینندگان ناراضی‌کننده باشد. کوالسکی آگاهانه از یک فینال قاطع سر باز می‌زند و در عوض، با شعله‌ای لرزان و ناتمام، ما را تنها می‌گذارد.


«او چنین خواست» فیلمی است درباره‌ی شکست در برابر ساختارهای پوسیده، درباره‌ی صدایی که سال‌ها خفه شده، اما هنوز به نجوا ادامه می‌دهد. فیلمی که بیننده را دعوت به تماشای وحشتی بی‌صدا می‌کند؛ وحشتی که نه از ارواح، بلکه از نگاه‌های بسته، ذهن‌های آلوده و بی‌عدالتی ساختاری ناشی می‌شود. شاید آتش انتهای فیلم همه‌چیز را نسوزاند، اما خاکسترش، حقیقت را در خود دارد.


منبع: variety
نویسنده: نسرین پورمند