در روزگاری که بیشتر فیلم‌ها درگیر زرق و برق یا فرار از واقعیت‌اند، «بی‌سروصدا» با صداقت و جسارت، از طبقه‌ای سخن می‌گوید که کمتر دیده شده: کارگرانی که زیر فشارهای بی‌پایان زندگی، هنوز تلاش می‌کنند سقوط نکنند و نسلی از نوجوانان که می‌خواهند راهی تازه بسازند.

چارسو پرس در روزگاری که روایت‌های تند و پرهیاهو بازار داغی دارند، فیلمی آرام و بی‌ادعا سر برمی‌آورد تا از طبقه‌ای سخن بگوید که سال‌هاست صدای بلند ندارد. «بی‌سروصدا» ساخته مجیدرضا مصطفوی، نه با شعار، که با نگاهی انسانی به زندگی کارگری می‌پردازد که در سکوت، در حال فروپاشی‌ست. در گفت‌وگوی پیش‌رو، مصطفوی و مهیار حمیدیان (یکی از نویسندگان فیلم) از دغدغه‌هایشان برای پرداختن به طبقه کارگر و نوجوانان امروز ایران می‌گویند؛ دو قشری که کمتر دیده می‌شوند اما ستون‌های اصلی جامعه‌اند.

فیلمی در ستایش طبقه کارگر و نوجوانان فراموش‌شده

«بی‌سروصدا» تازه‌ترین اثر مجیدرضا مصطفوی، روایتی اجتماعی و تلخ از طبقه‌ای است که همیشه بوده، اما کمتر دیده شده؛ کارگری شریف و بی‌صدا که در میانه بحران‌ها، فقط می‌خواهد شرافتش را حفظ کند. در کنار او، نوجوانی است که می‌خواهد صدای نسلی باشد که به آینده چشم دوخته. این فیلم با بازی درخشان پیمان معادی، یکی از آثار تأثیرگذار این روزهای سینمای ایران است. درباره‌اش با کارگردان و یکی از نویسندگان آن گفت‌وگو کردیم.

حمیدیان: قصه‌ای درباره نسلی که دیده نمی‌شود

مهیار حمیدیان، نویسنده «بی‌سروصدا» که پیش‌تر در بازنویسی فیلم «تومان» نیز نقش داشته، از دغدغه مشترک خود و مصطفوی در پرداختن به نسل نوجوان می‌گوید:
«نوجوان‌ها در سینمای ایران تقریباً غایب هستند یا سطحی تصویر می‌شوند. ما خواستیم نسلی را نشان بدهیم که شجاع‌تر از نسل قبلی‌ست. نوجوان فیلم ما، کاری را انجام می‌دهد که پدرش هرگز نکرد. او مرزهایی را جابه‌جا می‌کند.»

به گفته او، سانسور و محدودیت‌های فرهنگی باعث شد بخش‌هایی از فیلم تعدیل شود:
«اگر دست ما بازتر بود، شخصیت نوجوان فیلم می‌توانست جلوه‌ای جسورتر و رادیکال‌تر داشته باشد، چون واقعیت‌های امروز نوجوانان ایران، عمیق‌تر و پیچیده‌تر از چیزی است که در قاب رسمی می‌بینیم.»

مصطفوی: نوجوانان و طبقه کارگر، دو ستون فراموش‌شده جامعه‌اند

مجیدرضا مصطفوی معتقد است دو قشر مهم در روایت‌های رسمی نادیده گرفته شده‌اند:
«نوجوانان امروز نه آموزش مناسبی می‌بینند، نه کسی برای‌شان برنامه‌ دارد. ما همچنان با سیستم آموزشی شصت سال پیش کار می‌کنیم. از طرفی، طبقه کارگر که ستون اقتصاد جامعه است، در وضعیت نامناسبی به‌سر می‌برد. بخش زیادی از آن‌ها زیر خط فقر زندگی می‌کنند و حتی امید به تغییر ندارند.»

او درباره شخصیت سیامک، قهرمان فیلمش، می‌گوید:
«او یک مرد معمولی‌ست. قهرمان فیلم من، کسی‌ست که سال‌ها مقاومت کرده، همه راه‌های قانونی و اخلاقی را امتحان کرده، اما وقتی همه درها بسته می‌شود، به لبه پرتگاه می‌رسد. این داستان، برای خیلی‌ها آشناست.»

 اخبار سینمای ایران


قهرمانی در سکوت؛ وقتی تحمل از طغیان مهم‌تر می‌شود

حمیدیان درباره ویژگی خاص شخصیت اصلی فیلم توضیح می‌دهد:
«در اغلب روایت‌ها، قهرمان در برابر یک اتفاق واکنش نشان می‌دهد. اما سیامک از همان ابتدا در بحران است. تمام فیلم، تلاش می‌کند سقوط نکند. و همین سکوت، همین تحمل، به قهرمانی پنهان او معنا می‌دهد.»

سینما برای من هنوز می‌درخشد

مصطفوی در پاسخ به اینکه چرا کم‌کار است، می‌گوید:
«می‌دانم فیلمساز پرکاری نخواهم بود. از فیلمنامه‌نویسی تا تولید، همه کارها را خودم انجام می‌دهم. هر فیلم برایم چند سال زمان می‌برد. در عوض، برایم مهم است چیزی بسازم که سال‌ها بعد هم از آن دفاع کنم.»

درباره علاقه‌اش به سینما در مقابل سریال‌سازی هم می‌گوید:
«پیشنهاد زیاد بوده، اما من هنوز به سینما وفادارم. سینما برای من مرواریدی‌ست که هنوز می‌درخشد. اگر روزی حس کنم دیگر نمی‌شود فیلم ساخت، شاید به پلتفرم‌ها فکر کنم، اما نه با رضایت.»

سینمایی بدون قهرمان، جامعه‌ای بدون امید

مصطفوی در پایان از بحران قهرمان در سینمای ایران می‌گوید:
«وقتی در جامعه، قهرمانان واقعی سرکوب می‌شوند، در هنر هم دیگر کسی به سراغ آن‌ها نمی‌رود. ما آینه‌ایم. اگر قهرمان‌ها نباشند، سینما هم بی‌قهرمان می‌شود. این فیلم تلاشی است برای به یاد آوردن آدم‌هایی که باید دیده شوند، حتی اگر صدایی نداشته باشند.»

«بی‌سروصدا» فیلمی‌ست درباره آدم‌هایی که فریاد نمی‌زنند اما رنج می‌کشند؛ درباره قهرمانانی که در هیاهوی بحران‌های اقتصادی و اجتماعی، فقط تلاش می‌کنند انسانی بمانند. مصطفوی و حمیدیان با این اثر، نه فقط به سینمای اجتماعی جان تازه‌ای داده‌اند، بلکه تصویری صادقانه از شکاف‌های عمیق جامعه ایران ترسیم کرده‌اند. تماشای این فیلم فرصتی‌ست برای دیدن کسانی که هر روز از کنارشان عبور می‌کنیم، بی‌آنکه صدایشان را بشنویم.


منبع روزنامه اعتماد