چارسو پرس: جوایز اسکار سنتی عجیبوغریباند. هر سال، اعضای آکادمی علوم و هنرهای سینما (که خود عضویت در آن داستانی پیچیده و پر از بروکراسی است) فیلمهای بلند را در دستهبندیهای مختلف نامزد و برنده اعلام میکنند.
حتی اگر از مشکلات این روند صرفنظر کنیم — مانند دستهبندیهای اشتباه (مثلاً برنده شدن زویی سالدانا یا کیرن کالکین در بخش بازیگر مکمل، در حالی که نقش اصلی را بازی کردهاند) — جایگاه اسکار باعث میشود نوعی اعتبار «عینی» برای برندگان آن شکل بگیرد. این در حالیست که نتایج آن چیزی نیست جز ترکیبی از نظرات شخصی گروهی نسبتاً محدود و بهناچار مغرض از نخبگان هالیوود؛ چرا که برندگان و رأیدهندگان همه بخشی از یک دایرهی بسته هستند.
با این اوصاف، هرچند اسکار هیجانانگیز است، اما نمیتواند به همه فیلمهایی که سزاوار جایزهاند افتخار بدهد. در ادامه با ۱۵ فیلم برتری آشنا میشوید که هیچگاه نتوانستند مجسمه طلایی اسکار را به خانه ببرند — با وجود شایستگیهای فراوانشان.

پرتقال کوکی (A Clockwork Orange)
به کارگردانی فیلمساز افسانهای، استنلی کوبریک، فیلم «پرتقال کوکی» اثری تکاندهنده و بحثبرانگیز است که داستان جنایتکاری روانی (با بازی بینظیر مالکوم مکداول) را روایت میکند؛ کسی که تحت درمانهای روانی آزمایشی قرار میگیرد.
این فیلم در اسکار سال ۱۹۷۲ تنها در چهار رشته نامزد شد، و در برابر فیلمهایی مانند Fiddler on the Roof، The Last Picture Show و مخصوصاً The French Connection (که در مجموع ۸ نامزدی داشتند) شکست خورد. فیلم اخیر نه تنها برنده بهترین فیلم و بهترین کارگردانی شد، بلکه شانسهای «پرتقال کوکی» برای بردن جوایز بهترین فیلمنامه اقتباسی و بهترین تدوین را هم نقش بر آب کرد.
مالکوم مکداول، با اینکه نقشآفرینیاش شایسته یک نامزدی اسکار بود، حتی در فهرست نامزدها قرار نگرفت. احتمال زیاد حتی اگر نامزد هم میشد، باز هم جایزه به جین هکمن برای بازی در «ارتباط فرانسوی» میرسید.
راننده تاکسی (Taxi Driver)
در سال ۱۹۷۷، به نظر میرسید آکادمی هنوز آمادگی پذیرش قهرمانهای روانپریش و خشونتطلب را نداشت. یک سال پیش از آن، مارتین اسکورسیزی شاهکار نئونوآر خود یعنی «راننده تاکسی» را ساخت؛ فیلمی درباره یک سرباز کهنهکار ویتنام (با بازی رابرت دنیرو) که بهدلیل انزوا از جامعه، به اختلالات روانی و اعمال خشونتآمیز دچار میشود.
این فیلم تنها در چهار رشته نامزد شد، در حالی که فیلمهایی مانند Rocky و Network به ترتیب ۱۰ و ۱۰ نامزدی بهدست آوردند. دنیرو برای بهترین بازیگر نقش اصلی و جودی فاستر ۱۲ ساله برای بازیگر نقش مکمل زن نامزد شدند، اما هر دو شکست خوردند و جایزه به بازیگران Network رسید.
از همه بدتر اینکه اسکورسیزی حتی برای بهترین کارگردانی هم نامزد نشد، در حالی که جان جی. آویلدسن برای «راکی» این جایزه را گرفت.
مرد فیلنما (The Elephant Man)
دیوید لینچ در «مرد فیلنما» یکی از انسانیترین و تأثیرگذارترین آثار خود را خلق کرد. فیلمی بر اساس داستان واقعی جان مریک، مردی با اختلال شدید جسمی، که بهطرزی غمانگیز و در عین حال شاعرانه، داستان تنهایی و انسانیت را روایت میکند.
در اسکار سال ۱۹۸۱، این فیلم با ۸ نامزدی در جایگاه یکی از مدعیان اصلی قرار داشت — درست همرده با Raging Bull ساخته اسکورسیزی. اما این فیلم نتوانست هیچیک از جوایز را تصاحب کند. رابرت دنیرو برای بازی در Raging Bull جایزه بهترین بازیگر مرد را از آن خود کرد، و جان هرت در «مرد فیلنما» ناکام ماند.
در عین حال، فیلم Ordinary People ساخته رابرت ردفورد سه جایزه مهم بهترین فیلم، کارگردانی و فیلمنامه اقتباسی را نیز از آن خود کرد. این فیلم همچنین در رشتههای طراحی صحنه و لباس هم از «مرد فیلنما» پیشی گرفت.
موجود (The Thing)
کمتر فیلمی در ژانر علمی-تخیلی و ترسناک به اندازهی «موجود» به کارگردانی جان کارپنتر تأثیرگذار و مهم است. فیلم داستان یک ایستگاه تحقیقاتی در قطب جنوب را روایت میکند که اعضایش با یک موجود فضایی تغییرشکلدهنده روبهرو میشوند. علیرغم ساختار فنی شگفتانگیز، این فیلم در گیشه با شکست مواجه شد — چراکه تقریباً همزمان با «ای.تی.» ساخته اسپیلبرگ اکران شد.
در فصل جوایز ۱۹۸۳، «موجود» تقریباً نادیده گرفته شد. نه تنها هیچ نامزدی اسکار نداشت، بلکه تنها دو نامزدی از جوایز ساترن گرفت. در کمال تعجب، موسیقی شاهکار انیو موریکونه حتی نامزد جایزه تمشک طلایی شد!
احتمالاً محبوبیت فراگیر «ای.تی.» باعث شد آکادمی «موجود» را در رشتههایی مثل جلوههای ویژه یا گریم حتی در نظر نگیرد.
بیشتر بخوانید: روایتهای سینمایی از ترسِ پایان: پنج فیلم مهم درباره جنگ هستهای
چند مرد خوب (A Few Good Men)
وقتی آرون سورکین نمایشنامهی «چند مرد خوب» را روی دستمالکاغذی در شیفت کاریاش نوشت، احتمالاً تصور نمیکرد که روزی به یکی از بهترین تریلرهای دادگاهی تاریخ سینما تبدیل شود. با بازی درخشان تام کروز و جک نیکلسون، این فیلم دیالوگهای تند و تیز و داستانی مهیج دارد که هنوز هم تحسینبرانگیز است.
با این حال، آکادمی توجه چندانی به فیلم نشان نداد. سورکین، کروز و کارگردان فیلم، راب راینر، اصلاً نامزد نشدند. در آن دوره، فیلم وسترن «نابخشوده» ساخته کلینت ایستوود با ۹ نامزدی در صدر بود و در نهایت ۴ جایزه از جمله بهترین فیلم، بهترین تدوین و بهترین بازیگر مکمل مرد (که نیکلسون هم برایش نامزد بود) را از آن خود کرد.
حتی در بخش صدا، «چند مرد خوب» به «آخرین موهیکان» ساخته مایکل مان باخت.
چاپلین (Chaplin)
مانند A Few Good Men، فیلم Chaplin محصول ۱۹۹۲ نیز تا حد زیادی توسط آکادمی نادیده گرفته شد — بهویژه در مورد بازیگر اصلیاش، رابرت داونی جونیور. در آن زمان، داونی هنوز به ستارهای پرفروش و بازیگری مورد احترام در فیلمهای هنری تبدیل نشده بود (وضعیتی که بعدها با ایفای نقش لوئیس استراوس در فیلم تاریخی Oppenheimer در سال ۲۰۲۳ به آن دست یافت). حتی حضور او در پروژه باعث شد دهها میلیون دلار بودجه از پروژه خارج شود و فیلم در آستانهی لغو قرار گیرد.
اما وقتی تأمین مالی مجدد انجام شد، داونی تمام توان خود را به کار گرفت و اجرایی شایستهی اولین — و تا این لحظه تنها — نامزدی اسکار بهترین بازیگر نقش اول خود ارائه کرد.
با این حال، او در رقابت با ستارههایی مانند کلینت ایستوود و آل پاچینو قرار گرفت که پاچینو در نهایت اسکار بهترین بازیگر را برای فیلم Scent of a Woman به خانه برد. Chaplin همچنین در رشتههای طراحی صحنه (که به Howards End رسید) و موسیقی متن (که توسط Aladdin دیزنی برده شد) شکست خورد.
روز گراندهاگ (Groundhog Day)
شکی نیست که فیلم Groundhog Day محصول ۱۹۹۳ یکی از بهترین کمدیهای تاریخ سینما است و شاهدی بر همکاری درخشان بیل موری و هارولد رامیس (حتی با وجود اینکه این فیلم باعث شکاف در دوستیشان شد که تا پیش از مرگ رامیس در سال ۲۰۱۴ ترمیم نشد).
با اینکه داستان تکرارشوندهی فیلم با دقت فراوان طراحی شده بود و بیل موری برای برخی صحنهها واقعاً رنج زیادی کشید، این اثر در جوایز اسکار ۱۹۹۴ بهطور کامل نادیده گرفته شد. شاید رقابت با فیلمهای قدرتمندی چون Schindler’s List که در ۷ رشته از ۱۲ نامزدیاش برنده شد، توجیهی باشد — اما اجرای موری بهعنوان هواشناس طناز، فیل کانرز، کم از بازی برندهی اسکار تام هنکس در Philadelphia نبود.
همچنین، فیلمنامهی خلاقانهی دنی روبین و رامیس یکی از مفاهیم بدیع سینمایی آن زمان بود و سزاوار رقابت جدی با The Piano در بخش بهترین فیلمنامهی اورجینال بهشمار میرفت. این فیلم مثال واضحی است از اینکه چطور آکادمی همواره در قدردانی از آثار کمدی کوتاهی میکند.
بیشتر بخوانید: ۱۲ فیلم ضدجنگ ماندگار تاریخ سینما؛ از «فهرست شیندلر» تا «در جبهه غرب خبری نیست»
رستگاری در شاوشنک (The Shawshank Redemption)
وقتی The Shawshank Redemption بیش از ۳۰ سال پیش اکران شد، در گیشه شکست خورد. اما حالا بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ و یکی از موفقترین اقتباسهای آثار استیفن کینگ شناخته میشود.
آکادمی در مراسم اسکار ۱۹۹۵ این فیلم را در ۷ بخش نامزد کرد، اما این تلاش تحتالشعاع حضور فیلمهایی چون Pulp Fiction، The Lion King و Forrest Gump قرار گرفت.
فیلم Forrest Gump جوایز مهمی چون بهترین فیلم، بهترین بازیگر (تام هنکس)، بهترین فیلمنامه اقتباسی و بهترین تدوین را از چنگ Shawshank درآورد. فرانک دارابونت حتی برای بهترین کارگردانی نامزد هم نشد. موسیقی متن فیلم به The Lion King باخت، جایزه بهترین صدا به Speed رسید، و فیلمبرداری نیز به Legends of the Fall اهدا شد.
مگنولیا (Magnolia)
پس از نامزدی ناموفق تام کروز برای Born on the Fourth of July و Jerry Maguire و نادیده گرفته شدن کاملش در A Few Good Men، سال ۲۰۰۰ بهنظر میرسید که نوبت به پیروزی او در اسکار رسیده باشد. او در فیلم Magnolia ساختهی پل توماس اندرسون، نقش یک سخنران انگیزشی را بازی کرد — نقشی که بر اساس شخصیتی واقعی ساخته شده بود و با اجرای متفاوت او تحسین فراوانی برانگیخت.
کروز برای نقش مکمل نامزد اسکار شد، اما آن را به مایکل کین در The Cider House Rules باخت. اندرسون در رشتههای بهترین کارگردانی و بهترین فیلم حتی نامزد هم نشد و در فیلمنامه اورجینال نیز به آلن بال برای American Beauty باخت. فیلیپ سیمور هافمن نیز نادیده گرفته شد. در نهایت، ترانهی «Save Me» از ایمی من — که الهامبخش فیلم بود — به آهنگ You'll Be in My Heart از فیل کالینز در Tarzan باخت.
حس ششم (The Sixth Sense)
اگرچه ام. نایت شیامالان با فیلمهای بعدیاش نتوانست موفقیتاش را تکرار کند، اما The Sixth Sense بیتردید یکی از بهترین آثارش و یکی از بهترین فیلمهای ترسناک سینماست.
این فیلم در شش رشته در اسکار ۲۰۰۰ نامزد شد اما هیچیک را نبرد. American Beauty در آن شب غالب شد و جوایز بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه اورجینال را از چنگ The Sixth Sense درآورد. مایکل کین باز هم مانع موفقیت شد — این بار برای هایلی جوئل آزمنت ۱۱ ساله، که برای نقش مکمل مرد نامزد شده بود. تونی کولت نیز در بخش بهترین بازیگر نقش مکمل زن به آنجلینا جولی در Girl, Interrupted باخت. بروس ویلیس حتی نامزد هم نشد. تدوین فیلم نیز جایزه را به The Matrix واگذار کرد.
مرثیهای برای یک رویا (Requiem for a Dream)
با توجه به محتوای تکاندهنده و تاریک Requiem for a Dream، تعجبی ندارد که فیلم چندان مورد لطف آکادمی قرار نگرفت. حتی کارگردان فیلم، دارن آرونوفسکی، برای پیدا کردن بازیگر با مشکلات زیادی مواجه شد.
جرد لتو — که اجرای پرشوری در این فیلم ارائه داد — حتی نامزد هم نشد. با توجه به برتری بیچونوچرای Gladiator و بازی قدرتمند راسل کرو، احتمال بردن لتو در بخش بهترین بازیگر کم بود. در آن سال، فیلمهای Crouching Tiger, Hidden Dragon و Traffic نیز جوایز زیادی بردند.
تنها نامزدی فیلم، برای الن برستین در بخش بهترین بازیگر نقش اول زن بود — که او هم اسکار را به جولیا رابرتز برای Erin Brockovich واگذار کرد.
بیشتر بخوانید: «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی در جمع ۱۰۰ فیلم برتر قرن ۲۱ از نگاه نیویورک تایمز
شببخیر و موفق باشید (Good Night, and Good Luck)
درام تاریخی خبری ساختهی جرج کلونی، Good Night, and Good Luck، با وجود سبک سیاه و سفید و فضای تاریخیاش، بهطور شگفتانگیزی دوام فرهنگی زیادی یافته است. این فیلم که دربارهی دوران مککارتیسم و روزنامهنگاری رادیویی است، تاکنون به یک نمایش برادوی تبدیل شده و اقتباس تلویزیونیاش نیز در حال ساخت است.
در مراسم اسکار ۲۰۰۶ (هفتادوهشتمین دوره)، این فیلم در میان آثار پیشتاز از نظر تعداد نامزدی بود، و تنها Brokeback Mountain بیشتر از آن نامزد شده بود — فیلمی که اکنون ماندگارترین اثر آن سال بهشمار میآید. اما تنها آنگ لی جایزهی بهترین کارگردانی را از کلونی ربود — در حالی که در کمال تعجب، جایزهی بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه اورجینال به Crash رسید. این فیلم همچنین جوایز طراحی صحنه و فیلمبرداری را به Memoirs of a Geisha واگذار کرد. دیوید استراترن نیز در رقابت بهترین بازیگر مرد به فیلیپ سیمور هافمن برای بازی در نقش اصلی Capote باخت. نه کلونی و نه داونی جونیور برای بازی در این فیلم حتی نامزد نشدند.
زودیاک (Zodiac)
از میان همهی فیلمهای این فهرست، شاید Zodiac قربانی بزرگتری از رقابت فشردهی آن سالها بود. تریلر جنایی دلهرهآور دیوید فینچر با فضای سنگین و پایان غیرمنتظرهاش هنوز هم تماشاگر را مسحور میکند — و حتی از نظر بسیاری، بهترین فیلم او بهشمار میآید.
در اسکار ۲۰۰۸ (هشتادمین دوره)، Zodiac کاملاً نادیده گرفته شد. اگرچه این موضوع شوکهکننده بهنظر میرسد، ولی با نگاهی به رقبای آن سال — از جمله No Country for Old Men ساخته برادران کوئن و There Will Be Blood اثر پل توماس اندرسون — میتوان آن را درک کرد. هرکدام از این دو فیلم بهتنهایی میتوانستند مراسم را درو کنند. دیگر نامزدهای بهترین فیلم آن سال شامل Atonement، Michael Clayton و Juno بودند.
ناحیه ۹ (District 9)
فیلم علمیتخیلی District 9 در زمان اکران در سال ۲۰۰۹ اثری کاملاً متفاوت و غافلگیرکننده بود. این فیلم که به شکل مستندنما ساخته شده و دربارهی بیگانگان فضایی است، توانست بهطور غیرمنتظرهای در چهار رشتهی اسکار ۲۰۱۰ (هشتادودومین دوره) نامزد شود — اتفاقی نادر برای چنین ژانری.
District 9 یکی از چالشبرانگیزترین فیلمهای علمیتخیلی دههی ۲۰۱۰ بود و شایستگی حضور در میان بهترینهای سال را داشت، حتی اگر سوژهاش از فضای رایج اسکار فاصله داشت. با این حال، سال ۲۰۰۹ سالی بود که Avatar جیمز کامرون اکران شد، بنابراین برنده بودن آن در بخش جلوههای ویژه تقریباً قطعی بود. جایزهی بهترین فیلمنامه اقتباسی به Precious رسید، و The Hurt Locker جوایز بهترین فیلم و بهترین تدوین را برد.
در هوا (Up in the Air)
در کنار District 9، فیلم Up in the Air نیز در اسکار ۲۰۱۰ از رسیدن به جایزه باز ماند. این فیلم درام-کمدی به کارگردانی جیسون رایتمن، دربارهی مشاوران شرکتی است که مأمور اخراج کارکنان در نقاط مختلف کشور هستند — داستانی تلخ، انسانی و تأثیرگذار.
Up in the Air همانند District 9، جایزهی بهترین فیلم را به The Hurt Locker واگذار کرد. جیسون رایتمن نیز در بخش بهترین کارگردانی مغلوب کاترین بیگلو شد. جرج کلونی نامزد بهترین بازیگر مرد بود، اما این جایزه به جف بریجز برای فیلم Crazy Heart رسید. همچنین، آنا کندریک و ویرا فارمیگا در بخش بهترین بازیگر نقش مکمل زن به موانیک برای Precious باختند. (جیسون بیتمن اصلاً نامزد نشد — هرچند بهسختی میشد کسی را در مقابل کریستوف والتس در Inglourious Basterds برنده دانست.) Precious همچنین فیلمنامهی اقتباسی برتر سال را نیز به خود اختصاص داد.
با اینکه آن سال برای Up in the Air تلخ بود، اما امروز این فیلم بهاندازهی یا حتی بیشتر از رقبای برندهاش محبوب و محترم است. شاید اسکار در لحظه اعتباری برای آثار ایجاد کند، اما همانطور که این فهرست نشان میدهد، گذر زمان آن مجسمهی طلایی را به چیزی بیش از یک شیء خاکگرفته بدل میکند.
منبع: slashfilm
نویسنده: نسرین پورمند