بسیاری از مفسران هنری معتقدند که نقد تئاتر در سال‌های اخیر در موقعیتی بحرانی قرار گرفته است. اخراج بسیاری از منتقدان تئاتر از روزنامه ایندیپندنت این نگرانی را دامن زده است که روزنامه‌های انگلیسی به تبعیت از جراید آمریکایی، دیگر جای مطمئنی برای نقد‌نویسان نیستند.

پایگاه خبری تئاتر: بسیاری از مفسران هنری معتقدند که نقد تئاتر در سال‌های اخیر در موقعیتی بحرانی قرار گرفته است. اخراج بسیاری از منتقدان تئاتر از روزنامه ایندیپندنت این نگرانی را دامن زده است که روزنامه‌های انگلیسی به تبعیت از جراید آمریکایی، دیگر جای مطمئنی برای نقد‌نویسان نیستند و سردبیران این روزنامه‌ها به نوعی از چاپ هرگونه نقد هنری و بویژه نقد تئاتر گریزانند. نتیجه‌ی این رویکرد جدید، حذف روزنامه‌ها از سبد خرید دوستداران هنر خواهد بود. آیا می‌توان مدعی بود که این مشکل به صورت فراگیر، جراید انگلیسی زبان را مبتلا کرده است؟

 
با نگاهی موشکافانه به روزنامه‌های انگلیسی زبان، می‌توان بر این اتفاق مهر تایید زد که نقد تئاتر دیگر ستون ثابت اغلب روزنامه‌های قدیمی نیست. هرچند موارد استثنا نیز وجود دارد. روزنامه گاردین همچنان به ستون نقد تئاتر وفادار است و می‌توان تازه‌ترین واکاوی منتقدان از نمایش‌های روی صحنه را در این ستون‌ها دنبال کرد.
 
اما چرا نقد تئاتر در جراید با بی‌مهری روبه‌رو شده است؟ نقد تئاتر همواره به عنوان یک راهنما برای علاقه‌مندان تئاتر بوده است تا بدانند که به تماشای چه اثری می‌نشینند. در مثالی آشکار، گویی مصرف‌کننده‌ای به دنبال خرید کالایی در بازار است و برای اطمینان از خرید خود به نظرات اهل فن مراجعه می‌کند. تعداد ستاره‌هایی که هر منتقد به یک اثر نمایشی می‌دهد، بیانگر کیفیت هنری آن نمایش است و در واقع معیاری است از ارزش هنری کار.
 
کمرنگ شدن حضور نقد تئاتر در روزنامه‌ها را می‌توان از چند منظر مورد بررسی قرار داد. با نگاهی به گذشته، متوجه تکرار این رویداد در مقاطع مختلفی از تاریخ می‌شویم. در اوایل دهه 1990 روزنامه‌ها میل چندانی به چاپ نقد نمایش‌های صحنه نداشتند؛ چراکه این نمایش‌ها بیشتر در غالب تئاترهای منطقه‌ای به اجرا در می‌آمدند و لذا موضوعی مورد توجه در سطحی گسترده نبودند.
 
آیا می‌توان همین علت را دلیل محو شدن نقد تئاتر از جراید در طی سال‌های اخیر دانست؟ بیایید نگاهی متفاوت به مقوله‌ی نقد تئاتر بیندازیم. جدای از آن‌که یک نقد تئاتر از نظر محتوایی به چه وجوهی از هر اثر می‌پردازد، هر نقد شامل تعدادی کلمات است. کلماتی که برای اداره‌کنندگان یک روزنامه بار مالی به همراه دارند. روزنامه موظف است تا در قبال تعداد کلماتی که منتقد در مدح یا نکوهش یک تئاتر بر صفحه می‌آورد، مبلغی را پرداخت کند. حال بیایید این گونه فکر کنیم که در زمانه‌ای که جراید با بحران مالی دست و پنجه نرم می‌کنند حذف نقد تئاتر به دلیل بی‌علاقه‌گی به هنر تئاتر است یا راهکاری اقتصادی است برای سرپا نگه داشتن یک روزنامه؟
 
دلیل دیگری که برای حذف نقد تئاتر از جراید عنوان می‌شود، پیشرفت وسایل ارتباط جمعی و کم شدن حوصله‌ی خوانندگان است. محبوبیت فزاینده‌ی اشعار هایکو و داستان‌های کوتاه بر این نکته صحه می‌گذارد. بی‌شک این تغییرِ روند زندگی، بر کمیت نقد تئاتر تاثیرگذار خواهد بود.
 
دور نیست زمانی که منتقدان تئاتر، دوگونه نقد را برای ادامه حیات این فن، به کار گیرند. یک: نقدهای کوتاه برای چاپ در روزنامه‌ها و دوم: نقدهای بلند برای انتشار در فضای مجازی اعم از وب سایت‌های تخصصی و وبلاگ‌‌های تئاتر.
 
نمی‌توان انکار کرد که همینک نیز بسیاری از وبلاگ‌های تئاتر، محفل گردهمایی منتقدان تئاتر شده‌اند. کوچ اجباری منتقدان از روزنامه‌ها، آن‌ها را به فضای مجازی کشانده است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که در طی سال‌های اخیر، از هر پنج نقد تئاتر، چهار نقد در فضای وب منتشر شده‌اند.
 
رونق گرفتن وبلاگ‌‌های نقد تئاتر در زمانی که جراید میلی به چاپ آثار منتقدان ندارند، مثبت به نظر می‌رسد؛ اما تا حدی نیز نگران‌کننده است. باز کردن یک وبلاگ و نوشتن در آن به هیچ دانش و پیشینه‌ی خاصی نیاز ندارد. هر فرد علاقه‌مندی قادر است که فضایی را در محیط وب به نشر عقایدش اختصاص دهد. به عبارت دیگر باید پرسید: چه کسانی در این وبلاگ‌‌ها، نقد تئاتر می‌نویسند؟ این افراد چه دانشی از نقد تئاتر دارند و چه میزان از نوشته‌هایشان بر پایه مباحث آکادمیک و هنری استوار است؟
 
در کنفراس "منتقدان دایره نقد تئاتر" که اخیرا برگزار شد، آسیب‌شناسی وبلا‌گ‌های تئاتر به عنوان یکی از مباحث اصلی مطرح گردید. به عقیده‌ی بسیاری کارشناسان حاضر در این کنفرانس، ظهور پدیده‌ی وبلاگ‌های تئاتر همچون وز وزی در اطراف گوش تئاتر است که تنها می‌تواند برای خود تئاتر خوب باشد و سودی برای مخاطبان این هنر ندارد! به خصوص که غالب نوشته‌های این وبلا‌گ‌ها، یادداشت‌هایی احساسی و فاقد هر گونه چهارچوب نقدپردازی هستند.
 
با نگاهی اجمالی به اتفاقی که برای نقد تئاتر در حال وقوع است، می‌توان در یک نتیجه‌گیری کلی به این جواب رسید که همان گونه که تماشاگران به انواع تئاتر احتیاج دارند، تئاتر نیز برای ادامه‌ی حیات خود به انواع نقد احتیاج دارد. حال این نقد می‌تواند از نگاه پدر یک خانواده باشد که در وبلاگ‌شخصی‌اش منتشر می‌شود یا نقدی کارشناسانه باشد که به قلم منتقدی دانا به نگارش درآمده باشد.
 
تئاتر هنر گرانی است. نقد تئاتر هزینه‌بر است. نویسندگان همواره در معرض آسیب کمبود دستمزد و حذف از چرخه‌ی فرهنگی جوامع هستند. با این حال مسئله‌ای که نباید از دید مدیران و سردبیران مغفول بماند آن است که تئاتر، زنده‌ترین نوع هنر به شمار می‌رود و برای ادامه‌ی پویایی این هنر توجه به نقد تئاتر در اولویت قرار دارد.