در میان رشتههای مختلف سینما شاید هیچ رشتهای به اندازه فیلمنامهنویسی خواهان نداشته باشد.
آنچه این روزها درباره ساعدی خبرساز شده، نه یک واقعه بلکه محصول یک روند استبدادی مبتذل است.
مرتضی میرمنتظمی متعلق به نسلی است که در جشنواره تئاتر دانشگاهی بالیده؛ نسلی که از سختی تئاتر نمیترسیدند و برعکس، از آن لذت میبردند. نسلی که هنوز هم جوان است ولی او به عنوان یکی از اعضای این نسل، از میزان نومیدی و سرگشتگی نسلهای بعدی غمگین است و تاکید دارد که استادانی مانند حمید سمندریان هرگز بذر نومیدی را در دل دانشجویان خویش نکاشتهاند و این نکتهای است که مدرسان فعلی تئاتر از آن غافل هستند.
علیرضا تابش، عضو شورای سیاستگذاری جشنواره فیلم فجر اما به صراحت میگوید هر وقت جشنواره مطابق سلیقه کارگزاران برخی دولتها بوده میان هنرمندان و حکمرانان فاصله ایجاد شده و اعتبار خود را از دست داده درحالی که جشنواره فجر مثل امانتی است که باید به صاحبان اصلی آن یعنی مردم بازگردانده شود.
غلامرضا موسوی معتقد است که سینمای ایران نیازمند یک شورای سیاستگذاری است تا بتواند یک سیستمی را ایجاد کند که این میزان از افراط و تفریط در آن وجود نداشته باشد و با مسائل مهم سینمایی به صورت سلیقهای برخورد نشود.
انتظارات مدیران دولتی از سینما به معنای عام و از جشنواره فجر به معنای خاص، آن است که کمبودها و ضعفهایشان در امر فرهنگسازی را با محمل جشنواره سینمایی فجر جبران کنند و به سینماگران اجازه استفاده از تریبون جشنواره فجر را ندهند، در این سالها مردم نشان دادهاند هربار جشنواره فجر تماما دولتی یا حکومتی شده از آن استقبال نمیکنند و مدیران مجبورند دوباره جشنواره فجر را به مردم و سینماگران بازگردانند.
بهروز غریبپور کارگردان شناخته شده عرصه نمایش معتقد است اگر پافشاری او نبود ساختمان خانه تئاتر خریداری نمی شد و مبایعه نامه و سند اصلی خانه تئاتر به نام او و ایرج راد بوده است.
سینمای فرزاد موتمن را باید در ذیل نوعی تجربهگرایی مضمونی و تنوع ژانری معنا کرد.
اگر شبگرد در همان سال تولید و با تبلیغات مناسبی اکران میشد به نظرم سه چهار میلیارد میفروخت که با توجه به کمهزینه بودن فیلم، گیشهاش فوقالعاده بود، در شرایط فعلی این انتخاب نمیافتد به علاوه در سه چهار سال اخیر، یک بخش وسیعی از جوانها که مخاطبین اصلی شبگرد هستند با سینما قهر کردند.
بهزاد صدیقی از اعضای با سابقه خانه تئاتر معتقد است فقدان تأثیرگذاری و پیشرفت خانه تئاتر ناشی از سیستم مدیریتی قدیمی، منسوخشده، ناکارآمد و به روز نشده است.
شهرام قائدی در فیلم «آنها مرا دوست داشتند» به کارگردانی محمدرضا رحمانی که این روزها بر پرده اکران است، در نقش مکمل بازی میکند اما جنس بازیاش بلندتر از کوتاهی نقشاش است.
جلال تهرانی، این روزها با اجرای «بونكر» سالن مجموعه تئاتر «لبخند» را افتتاح كرده تا پس از مدتها، غیبت از سالنهای نمایش عمومی را پایان بدهد. گرچه او در این گفتوگو میگوید در این سالها با هنرجویان خود در «مكتب تهران» اجراهایی داشته اما «بونكر» با بازیگران حرفهای سینما و تئاتر ایران، حمیدرضا آذرنگ و سارا رسولزاده در حال اجرا است.
بهروز افخمی میگوید؛ آن گروهی که از برنامه «هفت» خوششان نمیآید، اکثراً از دور خارج شدهاند، یعنی دیگر فیلمسازان مهمی نیستند، فیلمهایشان تماشاچی زیادی ندارد و ارتباطشان با ملت قطع شده است. الان فیلمسازان جوان میآیند و ما بهدنبال اینیم که آنها را بشناسیم؛ کدامشان بااستعدادترند، کدامشان میتوانند جریانساز و دورانساز باشند، کدامشان تقلبیاند و میشود به کدامشان امیدوار بود، با وجودی که هنوز فیلم بزرگش و تأثیرگذارش را نساخته است.
مقصود نعیمی ذاکر مدیرعامل پیشین خانه تئاتر در آبان ماه سال گذشته استعفا داد و پس از این تصمیم، سئوالات بسیاری مبنی بر چرایی این استعفا مطرح شد و اصل ماجرا طرح این پرسش بود که چه اتفاقی افتاده که عمر مدیریت در خانه تئاتر به یک دوره حداقلی مدیریت یعنی چهار سال نمیرسد؟
علی احمدی، تهیهکننده «خندوانه» از سالها تجربه تولید و البته روند تعطیلی این برنامه گفت.
فیلم «آنها مرا دوست داشتند» پنجمین تجربه سینمایی محمدرضا رحمانی است که خودش هم تهیهکنندگی آن را برعهده داشته است؛ فیلمی که میتوان آن را در ذیل سینمای اجتماعی قرار داد که خریدوفروش نوزاد را محور قصهاش قرار داده است.
شهرام مکری: موضوع نباید این باشد که اگر پروانه ساخت نگیریم جرمی انجام داده باشیم، چون تولید هنر و فکر احتیاج به گرفتن اجازه از کسی ندارد، برای نشر و منتشر کردن در چارچوب سینمای ایران ممکن است ضوابطی داشته باشیم، همانطور که کسی کتاب را برای خودش بنویسد، اما برای منتشر کردن به قوانین نشر کشوری که در آن زندگی میکند، مقید باشد. اما کسی را برای نوشتن یک کتاب که نباید دستگیر کنند
بابک خواجهپاشا، کارگردان فیلم «در آغوش درخت» نماینده ایران در اسکار در گفتوگو با «فرهیختگان» اظهار داشت: سینمای ایران تصویر ذهنی فیلمسازهاست؛ خیلی زیاد. چیزی از حقیقت ایران نیست.
نیمههای شب 22 مهر خبر هولناک قتل داریوش مهرجویی و همسرش، وحیده محمدیفر، به گوش رسید. لحظات کشدار نیمهشب خوفناک، هر ثانیه عجیبتر و غیر قابل باورتر میشد. نمیخواستیم باور کنیم چنین ساده یکی از مشاهیر و هنرمندان کشورمان را از دست میدهیم. اینکه داریوش مهرجویی و همسرش چنین فجیح به قتل رسیدهاند در باور هیچکس نمیگنجید.
باید یک دفتر یا دبیرخانه دائمی برای انتخاب سالانه فیلم اسکار راهاندازی شود که فیلمها را در طول سال رصد کنند و آنهایی که از ویژگیها و ظرفیت لازم برخوردارند، معرفی کنند تا امکان اکران و شرایط لازمی که برای نمایش آن لازم است فراهم شود و اینطور نباشد فیلمی که شایستگی انتخاب دارد به دلیل مشکلات و محدودیتهای اکران و نمایش، نتواند برای ارسال به اسکار انتخاب شود. سینمای ما مثل گذشته از نظر فیلمهای خوب غنی نیست.