فرزاد مؤتمن با تاکید بر اینکه سینما بیش از هر چیز سرگرمکننده است و در سازماندهی هیچ اعتراض و جنبشی نقشی ندارد، نسبت به آنچه ممکن است باعث کوچ بسیاری از سینماگران شود، هشدار داد.
امید شمس با اشاره به اینکه در حال حاضر میزان مخاطبان سینما به حداقل رسیده، تأکید کرد: مخالف اکران فیلم در شرایط حاضر بودم.
«سینمای گلخانهای» لقبی است که به سینمای دهه 60 داده شده که همان سالهای تغییر ریل سینمای ایران بعد از پیروزی انقلاب است. این دوران تداعیکننده نام یک چهره شاخص در عرصه فرهنگ و سینما نیز هست؛ سیدمحمد بهشتی. برای اینکه بدانیم نگاه او به «سینمای سیاسی» در سالهای مدیریتش در بنیاد سینمایی فارابی و البته دبیری جشنواره فیلم فجر ( سالهای 1362 تا 1373) چه بوده، به سراغش رفتیم.
اینکه دقیقا به چه فیلمی میتوان عنوان سیاسی اطلاق کرد و آیا اساسا زمینه ظهور و بروز چنین فیلمهایی در سینمای ایران وجود دارد یا خیر؟ محل بحث و نظر بسیاری است. جواد طوسی از منتقدان باسابقه سینمای ایران معتقد است در تمام سالهای گذشته عمدتا از بسیاری از فیلمهای اجتماعی، خوانشهای سیاسی صورت گرفته و مثلا وقتی داریوش مهرجویی برای ساخت فیلم «گاو» (براساس دغدغههای فلسفیاش) به سراغ «عزاداران بیل» غلامحسین ساعدی میرود، در وهله اول قرار است نگاهی نقادانه و روانکاوانه داشته باشد.
دهههای 70 و 80 سینمای ایران را به یقین میتوان از مهمترین سالهای تاریخ معاصر سینمای کشور دانست. فیلمهایی که با رویکردی متفاوت در تفسیر موضوعات سیاسی ساخته شدند، اهمیت این برهه تاریخی را در سینمای ایران بیشتر میکند. یاشار نورایی، از منتقدان صاحبنام سینمای ایران، اهمیت این دوره زمانی را نهفقط به دلیل نضجگرفتن مفاهیم سیاسی در فیلمهایی که در این دوران ساخته شدهاند، بلکه به دلیل سیاستهای فرهنگی متفاوتی میداند که باعث شد دریچههایی گشوده و بسته شوند و در دوران گشایش نسبی سینماگران صراحت بیشتری نسبت به سیاسیسازی فیلمهایشان یافتند.
هومن سیدی در گفتگویی جدید با یک نشریه آمریکایی درباره شرایط کنونی سینمای ایران و فیلم جدیدش «جنگ جهانی سوم» صحبت کرده است.
تهیهکننده «آژانس شیشهای» با مرور برخی مشکلاتی که حین ساخت این فیلم سینمایی وجود داشت، معتقد است: بخش زیادی از حرفها و دغدغههایی که فیلمسازهای اندیشمند دنبالش بودند تا فیلم آن را بسازند و جامعه را مطلع کنند به دلیل آنکه جلوی آنها گرفته شد الان به شکل هیجانی و کاذب در کف خیابان پخش شده است.
علی رویینتن با اشاره به اینکه امروز ساخت فیلمهای دینی در ایران کار دشواری است، تأکید کرد: اگر ما به این شعار بسیار زیبا که میگوید؛ "سیاست ما دیانت ما و دیانت ما سیاست ما است" بیندیشیم و همه تلاش کنیم در این راستا پیش برویم لازم نیست نگران تولید شدن یا نشدن آثار دینی باشیم، خود به خود همه چیز خوب پیش میرود و آثار دینی لازم ساخته میشوند.
عبدالله علیخانی و محمد قنبری از بلایی که این روزها سر سالنهای سینمایی و سر سینما آمده میگویند.
عارف افشار با اشاره به اینکه امروز در بین هنرمندان ایرانی نیاز به گفتگو احساس میشود، تأکید کرد: مستند «برزخیها» همه طیفهای فکری را دعوت به گفتگو میکند.
گرچه سینمای ایران در فرازونشیب تاریخی خود با بحرانهای گوناگونی مواجه بوده اما اکنون در نقطهای از تاریخ قرار گرفته که بهنظر میرسد اینبار خود سینماست که دچار بحران شده و چشمانداز مهآلودی از آینده سینما در ایران وجود دارد. شاید نقطه کانونی این بحران نسبت بین سینما و واقعیت اجتماعی باشد. واقعیتی بحرانزده که این پرسش را در ذهن سینماگران ایجاد میکند که آیا سینمای ایران میتواند در بازنمایی واقعیت موجود به درستی عمل کند؟ آیا سینما میتواند آینه جامعه ملتهب و منقلبشده کنونی باشد.
بخش مهمی از این تعطیلیها، تحریمها و تعلیقها به این خاطر است که وزارت ارشاد اجازه حرف زدن به هنرمندان را نمیدهد. خب، وقتی هنرمندان نمیتوانند وقایع روز کشورشان را در هنرشان بیان کنند، از چه چیزی باید حرف بزنند؟ پرسش من این است که آیا ارشاد اجازه حرف زدن درباره مباحث روز را به سینماگران میدهد؟ باور کنید اگر فضا باز شود، بسیاری از سینماگران میخواهند نکاتشان را مطرح کنند
جابر قاسمعلی معتقد است سینما و به طور کل رسانه از جامعه و دانشجویان امروز عقبتر است و به همین دلیل ارتباط چندانی بین سینما و دانشجو وجود ندارد.
محمدامین همدانی با اشاره به اینکه سینمای انیمیشن همواره مورد بیمهری قرار گرفته، تأکید کرد: بیمهریها به سینمای انیمیشن حاصل سلبریتیمحور بودن سینمای ایران است.
محسن اسلامزاده با اشاره به اینکه در مستند «هیچکس منتظرت نیست» راهکارهای تازهای برای رفع معضل اعتیاد و کارتنخوابی مطرح میشود، تأکید کرد: باید اجازه دهیم، معتادان ترککرده به جامعه برگردند.
وقتی از بودجه 10 میلیاردی یک فیلم، 8 میلیارد به دو بازیگر به اصطلاح سلبریتی فیلم برسد و دو میلیارد صرف دستمزد سایر عوامل و پروداکشن فیلم شود، این باعث میشود توازن بین بخشهای فیلم رعایت نشود و فیلم دچار ضعف ساختاری شود. درحالی که فیلمهای ورزشی در بخش سختافزاری نیاز به هزینه بالا دارند. به نظر من از 100 درصد هزینه یک فیلم 20 درصد باید به بازیگران فیلم تعلق بگیرد و 80 درصد دیگر بین بقیه عوامل و پروداکشن فیلم تقسیم شود
بعد از روی کار آمدن آقای خزاعی بارها با ایشان در مورد دستمزدهای بالای بازیگران که ساختار فیلم را به هم میریزند صحبت کردم اما ایشان در جواب من گفتند که نمیتوانند کاری کنند. من هم عرض میکنم مدیری که توانایی اصلاح ندارد، لطف کند برود تا مدیر توانایی در پست او قرار بگیرد که توانایی اصلاح داشته باشد.
مسعود اطیابی باور دارد با اینکه ساخت فیلم کمدی بسیار سخت است؛ اما در شرایط فعلی که جامعه عبوس شده و سینما از فیلمهای اجتماعی اشباع شده، بهترین کار شاد کردن مردم برای دو ساعت است و هدف «بخارست» هم چیزی به غیر از این ماجرا نیست.
مهرداد کوروشنیا با اشاره به اینکه وجدان یکی از قدیمیترین و مهمترین مفاهیم تاریخ بشریت است، تأکید کرد: «بیآبان» به مفاهیمی میپردازد که جامعه امروز ما به آن نیاز دارد.
احمد زیدآبادی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی باور دارد، صداوسیما بیش از آنکه دستگاه توزیع آگاهی باشد، به یک رسانه برای توزیع جهل تبدیل شده است.
چگونگی ساخت فیلم سیاسی در سینمای ایران و اینکه آیا اساسا در تمام سالیان گذشته فیلمهایی صرفا سیاسی در سینمای ما ساخته شده، پرسشی است که سینماگران ایرانی پاسخهای متفاوتی برای آن دارند. محمدمهدی عسگرپور تهیهکننده و کارگردان سینما معتقد است موضوعات سیاسی در خوانشهای رسمی خیلی به رسمیت شناخته نمیشوند. او در صحبتهایش به گونههای دیگر سینمایی اشاره کرد که سعی کردهاند نگاهی به برخی موضوعات سیاسی هم داشته باشند.