پرداختن به مسائل جنسی و مشکلات پیرامون آن در سینمای ایران هرچند در دهه 60 تابو بود، اما در اواسط دهه 70 و پس از آن اشارههای کوتاهی به آن شد و در دهه 80 و 90، دیگر میشد که به آن اشارات مستقیمتری کرد و فیلمهایی مشخصا با موضوع تجاوز ساخته و پخش شدند که «هیس! دخترها فریاد نمیزنند» مهمترین و مشهورترین آنها بود.
برزگر: برای من سینمای مستقل تنها به معنای مستقل از سفارش و توصیه است و نه مستقل مالی. من از هر منبعی میتوانم پول و منابع مالی تأمین کنم تا فیلم خودم را بسازم.
ارسلان امیری معتقد است «زالاوا» در نقد جریانی است که همواره در فرهنگ عامه به خرافات و مسائل غیرواقعی بیشتر از واقعیت دلبسته است.
داوود فتحعلیبیگی با تأکید بر اینکه آنچه میگوید از منظری آرمانگرایانه و نه انتقادی است و «ای کاش»هایی است که از عمق سینه برمیآید، میپرسد چرا نباید در جشنواره تئاتر فجر به عنوان یک رویداد هنری ملی، الگوهایی از نمایش ایرانی در معرض تماشا گذاشته شود؟
ایده اصلی روشن بعد از اتاق تاریك و در سال 96 در ذهنم شكل گرفت. شخصیت «روشن» را با آدمهایی كه در زندگی میدیدم پیدا میكردم. انسانهایی كه مشكلات فراوانی دارند و هزار بلا و گرفتاری را تحمل میكنند اما واكنش خاص خودشان را به اتفاقات زندگی نشان میدهند و اهل داد و بیداد نیستند.
سی و نهمیدر «ستاره بازی» هم دغدغهام مردم سرزمینام بود. من در بین این مردم کار کردم و آنها را میشناسم. هر وقت به ایران میآیم با وسیله نقلیه شخصی تردد نمیکنم تا ارتباطم را با مردم حفظ کنم. ارتباطم که با مردم قطع شود و نتوانم آنها را ببینم دیگر نمیتوانم فیلم بسازم. بنابراین تمام آرزوها و اهدافم در این سرزمین اتفاق میافتد.
در سال ۹۹ تعداد زیادی نمایش روی صحنه نداشتهایم و طبعاً با کمبود آثار نمایشی روبهرو بودهایم اما خیلی از گروهها چه در تهران، چه در شهرستانهای مختلف کار کردند و کارشان را آماده اجرا کردند یا نوبت اجرا برای سالنها را گرفتند اما شرایط اجازه نداد که این آثار روی صحنه بروند پس ما برای آن گروهها فرصت ایجاد کردیم
ساخت فیلمهای سینمایی با موضوعات شخص محور یا همان پرترههای سینمایی از شیوههای رایج فیلمسازی است. این دسته از فیلمها در صنعت سینما در جهان مرسوم است و قهرمانان و اسطورههای وطنی به تصویر کشیده میشوند و بالطبع سینمای ایران هم از این قاعده مستثنی نیست و فیلمسازان بسیاری در قالب فیلمهای مستند یا داستانی، سراغ چهرههای تأثیرگذار در حوزههای مختلف رفتهاند.
دقیقا میخواهیم خوش بگذرانیم و از همه مهمتر حرفهای خوبی بزنیم. این انتخاب ما بود که اینچنین باشد. یکبار درمورد رفاقت با خدا، یکبار با خانواده و... و بازخوردی که از مخاطب میگیریم اینچنین است که اینها را دوست داشتند. حال مخاطب با برنامه خوب است و به مخاطب خوش میگذرد که این کار را نگاه میکند.
قصه «مصلحت» با اشاراتی کوتاه و متصل به وقایع تاریخی، در سالهای ابتدایی انقلاب روایت میشود، اما حرف فیلم مختص آن سالها نیست. بنمایه فیلم، نقد خوانشهای نادرست از مصلحتگرایی است و صدای اعتراض قهرمان فیلم هم از جایی بلند میشود که ریشه این مصلحتگرایی به بیعدالتی در دستگاه قضایی گره میخورد.
«شوهر آهو خانم»؛ بسیاری بیش از اینکه فیلمی به این عنوان دیده باشند، این عنوان را با رمان فراموشنشدنی علیمحمد افغانی به خاطر میآورند. بعد از نگارش این رمان، داود ملاپور اقتباسی از این اثر ادبی انجام داد و در نهایت به اکران رسید. فیلمی که در زمان خودش چندان اقبالی در میان عامه مردم و اهالی سختگیرتر سینما پیدا نکرد.
وقتی تعداد سینماها در كشور افزایش پیدا میكند وقتی نظام صنفی در حال تغییر است وقتی بسیاری از تهیهكنندهها ریسك میكنند و هزینه فیلم اول كارگردانان جوان را متقبل میشوند اگر رویه فیلمسازی درست نباشد سینما به مسیر متعالی هدایت نمیشود آن وقت نمیتوان از فیلمسازان توقع داشت كه فیلمهای خوب و ماندگاری بسازند.
کاوه صباغزاده فرزند مهدی صباغزاده کارگردان باسابقه سینماست که سال ۹۵ با فیلم «ایتالیا ایتالیا» اولین تجربه کارگردانی خود را پشت سر گذاشت و نشان داد سینمایی متفاوت از سینمای پدر را انتخاب کرده است.
فیلم «خط فرضی» براساس یک داستان واقعی است که حدود 10 سال پیش برای یکی از دوستانم اتفاق افتاد و جالب است که بدانید تقریباً همه فیلم و فیلمنامههای بلند و کوتاهی که کار کردهام براساس قصههای واقعی زندگی افراد شکل گرفته است.
اکبر نبوی که سابقه داوری و حضور در کمیته انتخاب جشنواره فجر را در چند دوره پشت سر گذاشته، در آستانه چهل سالگی این رویداد معتقد است که جشنواره فیلم فجر به لحاظ استراتژی راهبرد ندارد و یکی از مهمترین جلوههای این فقدان راهبرد در تمام سالهای گذشته، در انتخاب دبیرها نمایان بوده است.
امید آقایی کارگردان روحانی فیلم سینمایی «ورود و خروج ممنوع» از فیلمهای متقاضی حضور در جشنواره سیونهم فیلم فجر، معتقد است این اثر سینمایی یک اثر جشنوارهای نیست.
دلم ميخواست سير زندگي ستاره به گونه ديگري باشد و او جور ديگري از زندگياش دفاع كند يا اين ميزان شرم و حيا ميان او و برادرش نباشد و اتفاق ديگري براي اين شخصيت بيفتد، اما اينها ترجيح من بود و نه ويژگي شخصيت.
زندهیاد خسرو سینایی که بجز آثار شاخص، تجربههای ناکام و تلخی را در زمان حیاتش در سینما تجربه کرده بود، به نقش تاریخی افراد در تاریخ اعتقاد داشت و میگفت: تاریخ ما یا گم شده یا تحریف، یا با غرض دورانی را میکوبیم یا با شعار، دوران دیگری را بزرگ میکنیم، در حالی که هر نوع فعالیت باید با حُسن نیت مورد توجه قرار بگیرد.
این همه اعتراض از سوی جامعه ایران برای چیست وقتی میگویند چرا برخی دولتمردان عزت مردم و عزت ایران را رعایت نکردند. اینکه توانستیم ملوانهای انگلیسی را بگیریم نافی این نیست که خیلی جاها آن اقتدار لازم را نداشتیم. ما نقدمان به این است که چرا این اقتدار را حفظ نمیکنند.
«آرامش در حضور دیگران» یکی از سه فیلمی است که سینمای ایران را وارد مرحله تازهای از حیاتش کرد. اواخر دهه 40 جریان موسوم به موج نوی سینمای ایران آغاز شد. یکی از ویژگیهای مهم این جریان این است که بهنوعی برای نخستینبار ادبیات اجتماعی ایران را با خودش همراه کرد.