مریلا زارعی در گفتگویی مفصل با برنامه «رو ب رو» دهه اول فعالیت خود در سینما را مرور کرد و خاطراتی جذاب از آثاری گفت که خیلی ها با آنها خاطره دارند.
وحید صداقت کارگردان مستند سینمایی «صحنههایی از یک جدایی» ضمن تشریح تجربیات خود در فرآیند ساخت این اثر تأکید کرد در روایت این مستند از سینمای اصغر فرهادی وام گرفته است.
بهمن فرمانآرا میگوید: اگر لیست آدمهای فرهیختهای همچون داریوش شایگان، کریم امامی و شاهرخ مسکوب را از نظر بگذرانید، میبینید که هیچکدام آنها جایگزین نشدهاند. . ما به دولتی نیاز داریم که ارزش فرهنگ را بداند.
«پایتخت۶» تا به اینجا پرمخاطبترین و در عین حال پرحاشیهترین و پرانتقادترین سریال سیما در سال ۹۹ بوده است؛ پروژهای همچنان بلاتکلیف که فیلمنامهنویسش هم از سرانجام آن بیاطلاع است!
یکی از گرفتاریهای ما در سینمای ایران، اصولا سازمان سینمایی است. سینما مؤدی دولتی لازم ندارد. همه جای دنیا وقتی فیلمی آماده نمایش میشود، گروهی فیلم را نگاه میکنند و پروانه به آن داده میشود که فقط محدوده سنی را مشخص میکند و درباره اینکه فیلم دیده شود یا نه، صحبت نمیشود.
ما تنها کشوری هستیم که فیلمسازان و سازندگان آثار سینماییاش دوست دارند هر چه فیلم تولید میکنند در سینما اکران شود. در دنیا فیلمها دستهبندی میشوند که آیا این فیلم مناسب سالن سینماست یا نه باید در فضاهای دیگر اکران شود.
علی شمس میگوید: تصور میکنم درصورت بازگشایی سالنهای تئاتر، اگر قرار به رعایت پروتکلها باشد از نظر اقتصادی صرفهای ندارد. کما اینکه بدنه تئاتر رسمی کشور را هم تماشاگرانی تامین میکنند که از قشر فرهیخته و فرهنگی جامعهاند و دست بر قضا از سایر طبقههای اجتماع و مردم، کرونا را جدیتر میگیرند.
شهرام مکری معتقد است: «کرونا یک تصویر اسلوموشن از زندگی احتمالی ما در آینده است که هر کدام در خانههایمان از طریق صفحات مجازی با دنیا در ارتباطیم. کرونا به عنوان یک بکگراند ذهنی برای خیلی از ما باقی خواهد ماند و امیدوارم بتوانیم از این بکگراند ذهنی، به درستی استفاده کنیم.»
مستند «گلوله باران» ساخته مشترک مرتضی پایهشناس و حسین مومن، اتفاق جذاب جشنواره فیلم حقیقت بود.
رئیس سازمان سینمایی در گفتوگویی مفصل با فریدون جیرانی به نکات پراهمیت سیاستهای سازمان و اتفاقات مربوط به مدیریت سینما در ماههای اخیر اشاره و توضیحاتی را ارائه کرد.
جواد نوروزبیگی میگوید اساس طراحی پیشنویس نظامنامه تهیهکنندگی که باید موسسات فعال باشند، اتفاق درستی است؛ از سوی دیگر نمیتوان افراد حقیقی را که موسسه ندارند اما در سینما نقش مهمی داشتند فراموش کرد.
رئیس سازمان سینمایی نباید فکر کند وظیفهاش فقط نظارت بر فیلمنامه و ممیزی است، بلکه صیانت از آثار هم از وظایفش است
کشتارگاه با موضوع حساسی که داشت، خیلیها را نسبت به خودش کنجکاو کرده بود. فیلم نشان میدهد عراقیها مشتری خوبی برای گوسفندان ایرانی هستند و در بحبوحه بحران ارزی کشور، عدهای از ایران گوسفندها را به آن سو قاچاق میکنند.
وقتي ما با گذشتگان نميتوانيم شوخي كنيم و به ما گفته ميشود شكنجه دوران طاغوت را مسخره ميكنيد، چگونه ميتوانيم با نماينده مجلس فعلي مزاح كنيم؟
من فيلمسازی نيستم كه بخواهم با اشارات و متلكگوييها حرفهايم را بگويم. اصلا نوع فيلمسازي من اينگونه نيست. آنچه كه در فيلمسازي سعي ميكنم لحاظ كنم اين است كه فيلمهايم باورپذير باشد و درلحظهاي از فيلم تماشاچي احساس نكند فيلمسازي در كار است كه ميخواهد عقايدش را به مخاطبان بيان كند.
در زندگی واقعی همه ما هم این موضوع وجود دارد. وقتی دعوا میکنیم ممکن است بلافاصله پشیمان هم بشویم، این واقعیتر و به واقعیت ظریف نزدیکتر است. روی یک اصطلاح تأکید میکنم: نگاه اعشاری... اگر اعشاری ببینیم، متوجه میشویم که چرا سریع نمیخواهند دخل هم را بیاورند و قال قضیه را بکنند.
کوروش عطایی درباره فیلم مستند «از ایران یک جدایی» میگوید: موضوع مهم برای ما در این اثر این بود که چطور یک فیلم میتواند از قالب فیلم صرف خارج شده و تبدیل به یک پدیده اجتماعی شود. به صورتی که همه مردم که ممکن است خیلی هم پیگیر سینما نباشند، در کوچه و خیابان درباره آن حرف میزنند.
عیاری: مجموعه شرایطی که در ارتباط با جریان رومینا وجود داشت، یعنی نوع قتل و واکنش جدی فضای مجازی، موجب ایجاد این حساسیت شد. فضای مجازی در این موارد همیشه کمک فوقالعادهای میکند. دموکراسی و نوع فرهنگ و عواملی از این دست هم طبیعتا موثرند. حساسیت به قتل رومینا، ضمنا میتواند ناشی از وقایعی باشد که در طول چند سال گذشته و بویژه یکسال اخیر در جامعه ایران رخ داده است. ضمنا در ایران قتلهای ناموسی دائما بوقوع میپیوندند ولی در کشورهای غربی، مسلماً چنین قتلهایی بوفور پیدا نمیشود.
اگر «شازده كوچولو» ساخته نميشد، شايد اصغر دشتي اصلا آن جايگاهي را نداشت كه شما براي صحبت درباره اين نمايش بعد از 16 سال انتخابش كنيد. من ميخواهم به اين «اگرها» احترام بگذارم.
روزي روزگاري مرحوم هوشنگ كاووسي (منتقد قديمي سينما) درباره فيلم قيصر با تحقير و كنايه گفته بود؛ فيلمفارسي است! كيميايي هم در جواب او گفته بود تخمههايي كه تماشاگران من سر فيلم قيصر شكستند، بيشتر از فروش كل كارهاي تو بوده است. شايد اين جمله از نظر تاريخي نكتهاي را يادآوري كند، اما قطعا چيزي به كيميايي يا فيلم «قيصر» اضافه نكرده است. «ديدهبان» حاتميكياي اصيل ما، بهخاطر اين سرپاست كه از جنس سينما است يا «خاكستر سبز» كه من خيلي دوستش دارم، فيلمي است قابل تحليل و ارزشمند و رو به جلويي كه حقيقتي را براي تماشاگرش فراهم آورده.
شوخي است كه من به عنوان سينماگر با اكران فيلمم در سينما آنلاين مخالفت كنم. يكسري تغييرات در زندگي جزو بديهيات است. بدانيد دلم قطعا با اكران فيلم طلا در سينماها بود. همه ما عوامل فيلم دوست داشتيم با تماشاگران فيلممان را در سالن سينما ببينيم. اما چه تضميني وجود دارد كه بيماري كرونا به اين زودي از كشور برود و زندگيهاي ما به روال عادي بازگردد؟