حسین پارسایی کارگردان نمایش "هفت خان اسفندیار" گفت: من آدم سیاسی نیستم و گرایش فکریام روشن است؛ متأسفم عدهای رنجیده خاطر شدند.
سیاوش طهمورث معتقد است که اگر «معرکه در معرکه» را پس از سی سال دوباره روی صحنه تئاتر برده به این خاطر است که ما از نظر اخلاقی، هنری، رفتاری و شخصیتشناسی، حرکت رو به جلو نداشتیم.
من اصولا دوست دارم تماشاگرم را با چیزی خوشحال کنم تا مطلبم را به او بگویم. فکر کردم اگر یک کار تاریخی سنگین بنویسم و اجرا کنم، شاید مخاطب پس بزند، چون آنجا با مطالب جدیدی آشنا میشود. مثل همین ماجرای دوره زندیه. از اینرو نگاههای سیاسی و معرفتی و عرفانی را که در متن وجود دارد، با شوخی و موسیقی و طنز آمیختم تا در قالب مجلس تقلید مطلبم را بگویم.
مدیر مجموعه تئاتر شهر با انتقاد فراوان از وضعیت پیرامونی این مجموعه میگوید: از شهردار تهران درخواست میکنم تا سرزده به دور و بر تئاتر شهر سری بزند و بعد قضاوت کنند که آیا وضعیت موجود در شان این مجموعه فرهنگی که ثبت ملی شده است میباشد یا خیر ؟ این بنای فرهنگی متعلق به زمان خاص نیست و امروز ما نیز میراثداری میکنیم تا به دست آیندگان بسپاریم و این مسئولیت سنگینی است چرا که آیندگان از ما مطالبه خواهند کرد.
دو روز پیش و در روز تولد آتیلا پسیانی مراسم بزرگداشتی برای او در خانه هنرمندان برگزار شد. در این مراسم همکاران، دوستان و خانواده اش حاضر بودند و هرکدام در باره او صحبت کردند. درباره پسیانی و وضعیت جدیداش و شرایط مشابه برای اهالی تئاتر با دشت آرای گفت و گو کرده ایم.
قرار بود من در نیمه دوم سال گذشته یک روز بیکاری نداشته باشم و به طور مداوم کار کنم. قرار بود به عنوان کارگردان، بازیگر، دراماتورژ یا مشاور پروژهاش در نمایشهای «اقامتگاه»، «تجربههای اخیر»، «زوج ناجور»، «سراط» و «استنطاق همفری بوگارت» حضور داشته باشم. تمام این نمایشها کنسل شدند!
مدیر کل هنرهای نمایشی تاکید دارد در یک سالی که در این مسند قرار گرفته، کار هیچ هنرمند شاخصی در تئاتر رد نشده و شورای نظارت و ارزشیابی هم اجازه نداشته به هیچ متنی پاسخ «نه» بدهد.
ماندانا عبقری میگوید: جادوی عروسک تا پایان عمر آدمها با آنها باقی میماند و جذابیتهای این جادو را هرگز نمیتوان انکار کرد.
هادی مقدم دوست معتقد است که «عطرآلود» یک تجربه جدید در دنیای سینماست و این فیلم حال درونی آدمها را نشان میدهد.
اکنون که به آن مقطع زمانی نگاه میکنم، با قطعیت میتوانم بگویم که اکثر اجراهایمان عقبتر از مردم بود. اکثر اجراها افزودهای به وضع موجود خود نداشت. الان داستان این است که منِ نوعی میخواهم در مقابل آنچه دختران و پسران جوانمان در خیابان انجام میدهند چه پرفورمنسی اجرا کنم؟ در این میان ما چه برای گفتن داریم؟ هیچ!
محمود استادمحمد گذشتهپرست نبود. برعکس نگاه منتقدانه تندی به گذشته تئاتر ایران داشت، اما صحبت از لالهزار که میان میآمد، میشد تمام حسی را که به آن عرق و علاقه میگویند، در صدایش حس کرد.
بهروز غریبپور معتقد است تلهتئاتر میتواند زندگی و معیشت برخی هنرمندان را بیمه کند اما متأسفانه قربانی سلیقه مدیران شده است.
حسن دادشکر، طرح واگذاری کتابخانههای کانون را به نهاد کتابخانههای کشور بزرگترین اشتباه مسئولان فرهنگی میداند و از خدا میخواهد که نوری به دل این مسئولان بتاباند تا از اجرای این طرح منصرف شوند.
وکیل خانه تئاتر درباره ممنوعالفعالیتی هنرمندان توضیحاتی میدهد و تاکید دارد که اگر هنرمندی تخلف یا جرمی مرتکب شد، باید پیش از صدور هر حکمی، درباره آن تخلف یا جرم به او اطلاع داده شود تا فرصت دفاع داشته باشد.
معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: معاونت هنری نماینده دولت جمهوری اسلامی است و سیاستهای این دولت را مبتنی بر مفاهیم انسانی و اسلامی در حوزههای مختلف هنری اجرایی میکند.
گروههای تئاتری بدون حمایت دولت نمیتوانند سرپا بایستند ولی الان به نظر میرسد هم گروههای تئاتری و هم سالنها به حال خود رها شدهاند. بعضی سالنها که در دوران کرونا ورشکست و تعطیل شدند. دولت نباید اجازه دهد اینها ورشکست شوند، به این ترتیب میتواند قوانین نظارتی هم وضع کند و اجازه ندهد سالنداران هر قیمتی دلشان خواست روی بلیت نمایشها بگذارند. مگر در سینما روی قیمت بلیت نظارت نیست؟ یا موزهها و غیره.
حدود سه هفته پیش "مقصود نعیمی ذاکر" به عنوان مدیر عامل جدید خانه تئاتر انتخاب شد؛ نامی که برای بخشی از جامعه تئاتری چندان آشنا نبود ولی کسانی که در تلویزیون فعالیت کرده بودند، او را میشناختند.
ما مدیر لایق نداریم. مدیر لایق باید شجاعت و شناخت و قدرت ریسک داشته باشد. همینجا میگویم -خطاب به مدیران- شما به من اجازه کار کردن ندهید، آنقدر نوشته دارم که در ایران و خارج از ایران چاپ کنم. آنقدر دیویدی آثارم در دست مردم هست که همه بدانند شما اجازه ندادید کار کنم، وگرنه توانش را داشتم
اگر بخواهیم در اين نمايش یک کهن الگو برای «حبیب» در نظر بگیرم شاید داستان حضرت ابراهیم(ع) را بتوان مثال زد؛ زمانی که به حضرت ابراهیم(ع) فرمان داده میشود که «فرزندت را بکش» او با ایمان کامل و بدون چون و چرا عزم این کار را میکند اما در شخصیت «حبیب» اندک شکی هم وجود دارد. او ابتدا شک میکند و ... بعد به ایمان می رسد و ...
در حال حاضر هیچ نیازی توسط تئاتر برآورده نمیشود. افرادی که عادت به تئاتر رفتن دارند چیزی از نمایشنامهها به دست نمیآورند، کمترین عنصری که بتواند فردا در زندگی جاری به کارشان بیاید در آنها پیدا نمیکنند. باید حقیقتا راه عبور از کوچه به تئاتر، کاملاً بر همگان باز باشد و بین آنها مبادلات به آزادی جریان پیدا کند. همه میدانند که واقعیت چیز دیگری است.