فیلم تازه «گییرمو دل تورو» با عنوان «فرانکنشتاین» پس از سالها انتظار سرانجام بهنمایش درآمده است؛ اثری پُرخرج، پرزرقوبرق و سرشار از جزئیات بصری، اما در عین حال آشفته و سنگین که به انتظارات بالای طرفداران این فیلمساز مکزیکی پاسخ نمیدهد.
اثر درخشان الخاندرو گونسالس اینیاریتو کارگردان مکزیکی، درام تاثیرگذاری است که تماشاگر را به شکل ویژهای درگیر میکند و خالقش همچون یک شکارچی افکار، اجازه فاصله گرفتن از داستان را به مخاطب نمیدهد و درام را تا منتهی الیه مورد انتظار مشکل پسندترین تماشاگران و منتقدین، به سمت کمال سوق میدهد.
تصور كنيد فرصتي به شما دست داده است تا فيلمي بسازيد كه هم مدعي باشد، حرفي براي گفتن داشته باشد و هم دلتان بخواهد اصلا حرفي براي گفتن نداشته باشد. راهكار شما براي ساختن چنين فيلمي چيست؟ اگر دوست داريد راهي براي چنين پارادوكسي بيابيد حتما به سراغ فرمول فيلمهايي برويد كه «شكار» اثر كرگ زوبل يكي از آنهاست.
گوين راثري در فيلم آرشيو دنياي برزخي جالبي خلق كرده است؛ خانهاي مهيب و رباتگونه كه به وسيله پلي محرك از دنياي زندهها جدا شده، پل جداكنندهاي كه يادآور برزخ است، فضايي گرفته، پوشيده از درختاني خشك پوشيده از برف، لوكيشني متناسب با روحيات و شخصيت آدمِ قصه
«آلفاویل: یک ماجرای عجیب لمی کوشن / Alphaville: Une étrange aventure de Lemmy Caution» یکی از آثار شاخص و مهم موج نوی سینمای فرانسه است که ایدههای مطرح در تئوریهای مربوط به این سبک از فیلمسازی را به خوبی بازنمایی میکند.
اندرسون در بطن اين زمانهاي منجمد و از حركت بازايستاده به رغم همه سرگشتگي و حزن رو به زوال و پاييزي بشري و در ميانه قابهاي ايستا و محتضر، آنتيتز دلنشين و اميدبخش خود را نيز همچون لحظاتي رهاييبخش درون فيلم گنجانده است.
پرداخت سینمایی مسئله مصرف گرایی مفرط، بسیار کار مشکلی است و فینچر خود را درگیر پروراندن مفهوم سختی می کند. اینکه مثلا یک مبل را نشان دهیم و در عین حال به پوچ بودنش هم اشاره کنیم و این اتمسفر را کم و بیش حفظ کنیم و گسترش اش دهیم، به شدت فرایند پیچیده و دشواری است.
فيلم با الهام از رماني به همين نام به قلم «توماس مان» نوشته شده البته «ويسكونتي» از شالوده داستان استفاده كرده تا جهانبيني خاص خود را به مخاطب نشان دهد، از همين رو به رمان وفادار نبوده و چشمانداز جديدي پيش روي مخاطب گذاشته است. از تفاوت اين دو اثر، آهنگساز بودن شخصيت اصلي است كه در كتاب به نويسندگي مشغول است.
جوكر تاد فليپس بيش از هر جوكر ديگري در دل رسانه است و بيش از همه آنها، رسانه را بازتاب ميدهد. گويي جوكر واقعي رسانهها هستند؛ رسانههايي كه جوكر ميآفرينند.