رویکرد فیلمساز، نگاه سرد و بی رحمانه ای است که زندگی را در سخت ترین و ناامیدترین شکل ممکن تصویر می کند.
افزایش قیمت بلیت سینماها برای سال ۱۴۰۲، پیامدهای ناخوشایندی در بحث اقتصاد سینما و راندمان نشاط اجتماعی در پی خواهد داشت.
درصد قابلتوجهی از تهیهکنندگان فعال سینمای ایران بسیار منفعلانه عمل میکنند. کارت و نام خود را خرج فیلم میکنند و نه بیشتر. حضور تهیهکننده در یک فیلم میتواند کیفیت اثر را تضمین کند؛ اما امروز از این نقطه بسیار دور هستیم. تهیهکنندگان بعضا یک پروژه حاضر و آماده حتی با حضور سرمایهگذار را میپذیرند که این حضور بیتاثیرترین حضور است. حتی بقیه کارها و پیگیریهای اکران و جشنواره و غیره هم، همچنان بر دوش کارگردانان یا سرمایهگذاران خواهد بود.
در پی صدور مجوز بین المللی فیلم «قاتل و وحشی »کیوان کثیریان منتقد و نویسنده سینمایی در حساب شخصی خود در اینستاگرام از نمایش خارجی این فیلم انتقاد کرد.
زمانی که «تنگنا» نمایش داده میشود، یکی از اساتید دانشگاه این فیلم را دروغ میداند و میگوید در پرتو انقلاب سفید مردم در رفاه هستند و«تنگنا» سیاهنمایی بیش نیست. این حرف به گوش امیر نادری میرسد. او یک روز تاکسی میگیرد و استاد دانشگاه را با خود به محلههای فقرنشین که لوکیشن فیلم بوده میبرد و از او میپرسد این واقعیت هست یا نه؟ اینها حقیقتی است که من دستکاری نکردم.
اگر فیلمساز در پرداخت چنین ایدهای از ابزارهای دراماتیک دراختیار خود ازجمله همان موضوع جابهجایی سهوی فرزندان دو خانواده که ضرورتهای نمایشی بعدی را ایجاب میکرد استفاده خلاقانهتر و فکر شدهتری مینمود و اگر شاخ و برگهایی نظیر دو پرستاری که در جابهجایی دو نوزاد سهوا مقصر بودهاند و عشق فکر نشده و بدون مقدمه بازپرس پرونده و پرستار جوان که ظاهرا به عنوان خردهپیرنگ به کار گرفته شدهاند اتصال درست و دقیقی با خط اصلی داستان داشتند با محصولی بهتر و قابل دفاعتر مواجه میبودیم.
چرا در این سینما همگی «دهان» شدهاند؟ پس چه کسی قرار است «فکر» کند؟ دهانداران کی قرار است «فیلم» بسازند؟ بله، به هر دو طیف میتوان گفت، جشنواره به هر حال میگذرد و به خاطرهها میپیوندد. آنچه ادامه خواهد داشت، سینماست...
شرکت نکردن تعداد قابل توجهی از هنرمندان در جشنوارههای فجر به طور حتم به این رویدادها آسیب زد، حالا مدیران بگویند جشنواره امسال پررونقترین بوده و بهترین بوده است. خودشان هم میدانند که رویداد هنری با حضور و مشارکت هنرمندان پر رونق میشود، مابقی حرف است.
در آغوش درخت نه تنها در لیست بهترین فیلم اولیهای جشنواره امسال است، بلکه پتانسیل آن را دارد که به عنوان نمونه ی قابل توجهی از سینمایی که با بهرهگیری از حال و هوای بومی در فضایی غیرآپارتمانی و با پیامی انسانی و اخلاقی ساخته شده مورد توجه قرار گیرد.
تازهترین ساخته محمدعلی باشه آهنگر از زاویه متفاوتی به جنگ ایران و عراق میپردازد میپردازد و در این بین میکوشد با زبانی پر از نیش و کنایه، در برابر نگاهِ بستهای که در سینما بوده و هست مقاومت کند.
فیلم علیرغم ایده مرکزی مناسبی که برای تاثیرگذاری جدی در میان مخاطب در اختیار دارد با رویکرد ملودراماتیک افراطی کارگردان و بی اعتنایی او برای طراحی میزانسنهای متناسب با صحنه در حال اجرا، کم رمق جلوه کرده و سروشکلی تلویزیونی به خود میگیرد.
لقمان مداین (منتقد سینما) در یادداشتی به نقد و تحلیل فیلم سینمایی «بعد از رفتن» ساخته رضا نجاتی که در بخش سودای سیمرغ چهلویکمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد، پرداخته و آن را اثری دانسته که قصد دارد از بحرانهای خانوادگی بگوید.
علی نصیریان پس از سه بار نامزدی برای بهترین بازیگری نقش اول مرد در جشنواره فجر، سرانجام سیمرغ بلورین این بخش را در ۸۸ سالگی خود کسب کرد و اگر تصمیمش برای پایان دادن به کارش جدی نباشد باز هم جای درخشش دارد.
کاپیتان، در کارنامه حمزهای، جهش و پیشرفت قابلتوجهی بهحساب نمیآید و هرچند که در مفهوم و رویکرد اجتماعی و اخلاقی در جایگاهی بالاتر از فیلم اول او یعنی آذر قرار میگیرد اما در کارگردانی به چالشی برای او بدل نمیشود.
«شماره ۱۰» با همه جذابیتش با مشکل بزرگ همذاتپنداری با قهرمان روبروست. درست زمانی که دلتان میخواهد جای دیدن صحنههای مهیج با قهرمانتان بمانید و او را در خلوتش بیشتر بشناسید شما را به فرسنگها دورتر از این لذت پرت میکند.
فیلم "هفت بهارنارنج" به بازیگر نقش اول خود علی نصیریان مدیون است که بسیاری از خامیهای یک فیلم اولی را پوشانده است.
فیلم "روایت ناتمام سیما"، در تشریح غالب ارتباطات شکلگرفته در فیلم دارای لکنت است و در نمایش اغلب اتفاقات و رخدادها، بدون منطق.
متأسفانه با وجود دهها تواب و عضو سابق سازمان منافقین که در اروپا یا در ایران بهسر میبرند، اما فیلمهای سالهای اخیر درباره سازمان در برهه پس از انقلاب از ضعف جدی در بخش تحقیقات برخوردار است.
اتاقک گلی با وجود مشکلاتی که در جلوههای ویژه میدانی و بصری و نیز فیلمنامه خود دارد میتواند در تدوین مجدد و حذف چند پلان و سکانس، فیلم قابلقبولتری باشد و توجه گروه مخاطبان بیشتری را به خود جلب کند.
«سینما متروپل» یک سینما پارادیزوی کاملا ایرانی است که در زمان حصر آبادان روایتگر بسیاری از شاخصههای ایرانی است.
«آنها مرا دوست داشتند» یکی از فیلمهایی است که سبب دوری و قهر و فاصله بیشتر تماشاگران با سینمای ایران خواهد شد تماشاگرانی که مدتهاست به دلایل مختلف از سینما فاصله گرفتهاند و وجود و اکران فیلمهایی همچون این فیلم نیز در تقویت دوری تماشاچی از سینما اثر بیشتری خواهد داشت.