رویکرد فیلمساز، نگاه سرد و بی رحمانه ای است که زندگی را در سخت ترین و ناامیدترین شکل ممکن تصویر می کند.
رنج هنگام سکون، آزارندهتر و از پا براندازندهتر است. سکون، نقطه شروع مرگ تدریجی است و ابتدای ویرانی.
ترسناکترین بخش جنگ، تخریب و انفجار و کشتارش نیست، آن زمانی است که فرهنگ متوقف میشود و از زایش باز میماند.
این بیم وجود دارد که برخی از سازمان ها یا نهادها، برای تبلیغ خود از واقعیت های دوران هشت سال جنگ تحمیلی، بهره یا سوءبهره ببرند.
سئوالی که هنگام تماشای «وابل» ذهنم را مشغول کرد این بود که چرا سینماگران اجتماعی ساز ما فقط باید از این زاویه خاص به اجتماع بنگرند؟ چرا به تصویر کشیدن این همه سیاهی و نکبت و فقر باید در دستور کارشان باشد؟
در سال ۱۳۵۹ همزمان با جنگ تحمیلی، تعدادی از مهندسین پالایشگاه نفت آبادان در تلاش هستند با امکانات و تجهیزاتی که در داخل انبارهای آن است، پالایشگاههای دیگر را ترمیم کنند. موضوعی که دستمایه فیلم جدید مهرداد خوشبخت با عنوان «گلهای باوراده» قرار گرفته است.
«بعد از رفتن» یک فیلم بیمسئله و به معنای واقعی کلمه، خالی است. فیلم آنقدر کند است و هیچ اتفاقی در آن نمیافتد که تنها برای خوابیدن در سالن سینما مناسب است.
هادی محمدپور در نخستین ساخته سینمایی خود به سراغ یکی از بخشهای مهم نظامی و ابتکاری دوران هشت سال دفاع مقدس رفته است اما از لحاظ ساختار و فیلمنامه به شکل صحیح به این موضوع پرداخته نشده و آن را به یکی از ضعیفترین فیلمهای حاضر در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر بدل ساخته است.
سارا بهرامی بازیگری است که در سال های اخیر در میان پیشنهادهای که به او در مقام بازیگر ارائه شده وسواس و هوشمندی خاصی به خرج داده، استناد به این معنا هم حضور سال گذشته اش در فیلم "علفزار" که تلاش کرد با ظرافت تمام وجوه تازه ای از بازیگری اش را در این فیلم ارائه کند.
هادی محمدپور برای نخستین فیلم بلند سینمایی خود، دست بر روی سوژه سختی گذاشت که بیتعارف، موفق نشد از پس آن برآید.
قصه گلهای باوارده پس از حدود نیم ساعت از فیلم با شکل گیری یک درام حداقلی برای اثر سینمایی اینچنین، سر و شکل میگیرد. البته فیلم در استفاده از انفجارهای رایج در فیلمهای جنگی، خیلی اقتصادی و به اندازه رفتار میکند؛ چراکه قرار بوده این جلوههای در خدمت منطق قصه بادش، نه آنکه خلاءها و حفرههای آن را پوشش دهد.
پرداخت شخصیتها و بازیها در فیلم بهگونهای است که میتوان گفت، کارگردان فیلم بر بازیگران آن تسلطی نداشته است. «امیر جعفری» چیزی را که دوست دارد و خوب بلد است، باز هم به نمایش میگذارد، با چاشنی حرفهای شعاری بدون توجیه برای موقعیت درام.
فیلمسازان ایرانی هنگام ساختن پرتره شخصیتهای ملی، بیشتر تحت تأثیر این رویکرد قرار میگیرند که انگار هرچه انتخاب بازیگر و گریم او به شخصیتهای واقعی تاریخی نزدیک باشد و هرچه رویدادهای واقعی، واقعی به تصویر کشیده شده باشند، کار موفقتر است.
کارگردان به واسطه سالها حضور بهعنوان مدیر فیلمبرداری در سینمای ایران، طبیعی است که در تصویر، قاببندی، میزانسن، طراحی لوکیشن و غیره اثر قابل قبولی ارایه کند اما مشکل فیلمش در دو چیز است: استراتژی فکری و قصه.
«گلهای باوارده» از معدود ساختههای سینمای مقاومت است که طی آن، فردیت در راستای منافع ملی کنار رفته و یک کوشش جمعی به شیوه صحیح دراماتیک به تصویر درمیآید.
هر گاه در سینما، روانشناسی با اخلاق و عقیده، در هم تنیده اند، نتیجه کار، اثری درخشان و ماندگار خواهد بود.
نخستین ساخته بابک خواجهپاشا، فیلم خلاقانهای نیست. سوژه کهنهای دارد و در برابر این سوژه، پرداخت مبتکرانهای صورت نگرفته است.
«اتاقک گلی» به هر حال از سطحی دستکم متوسط برخوردار است که غصه هدررفت بودجه و اعتبار تخصیص یافته به آن را نمیتوان خورد اما این افسوس را به همراه دارد که ای کاش چنین آثاری با میزانی از واقعبینی و دقت در شکل دهی یک اثر حرفهای، بر نسل جوان ما بتواند تاثیر مطلوبی بگذارد.
آیا این انتخاب تکراری به مسائل فرامتنی، ازجمله اشتغال فرزند شهید در مسولیت به نسبت عالیرتبه دولتی برمیگردد؟ فرآیند سفارش ساخت اثر به سازندگانش چگونه بوده است؟ کارگردان اثر در خود توان پذیرش این مسوولیت را میدیده است؟ آیا کارگردان اثر تواناییهای فنی لازم را داشته اما شرایط بهگونهای بوده که در آفرینش یک اثر کیفی مطلوب ناموفق شده است؟ ناظران کیفی طرح چه کسانی بودهاند و مسوولیت خود را چگونه به انجام رسانده اند؟ و....
ناهید خداکرمی نوشت: با شناختی که از رفتارها و گفتارهای ابوالقاسم طالبی داریم، احتمال بیان هر حرفی از سوی ایشان میرود. در کل آنچه او و همپالکیاش در رسانه ملی مطرح میکند، مصداق بارز خشونت جنسی علیه زنان و مردم ایران است.
در این دوره از جشنواره ایدههای چشمگیری میبینیم و سینما اساسا قصهگوتر از دورههای قبل شده اما بهجز چند مورد خاص، ضعف شدید کارگردانی هنوز وجود دارد.