رویکرد فیلمساز، نگاه سرد و بی رحمانه ای است که زندگی را در سخت ترین و ناامیدترین شکل ممکن تصویر می کند.
بنا بر تحلیل کیهان اینکه در یک دیالوگ سریال خاتون گفته می شود"ارتش باید با مردم باشد" یعنی اینکه این سریال در آشوبهای اخیر نقش داشته است.
رضای فیلم، عاشق هیچکس نیست! حتی عاشق آن نیمتنۀ پشت ویترین «مزون» لباس عروس. او پس از یک دوره جوانی سرشار از محرومیت، عقدههای فروخوردۀ جنسی خود را در قالب ابراز علاقه افراطی به آن نیمتنه بدون جان، جبران و ابراز میکند...
کیارستمی را به یک تعبیر فیلمساز رئالیستی میانگارند، از این حیث که تصویرگر بیواسطه واقعیتهای داخل کادر دوربینش است. اما رئالیسم او، نه بر مبنای نمایش صرف واقعیت، بلکه بر اساس دعوت از مخاطب در مشارکت فهم و ایده و ماجرای اثر است.
مستندها و پرترههایی از چهرههای مشهور ورزشی در دنیا، پرطرفدار است، اما عجیب است که این سوژه کمتر در ایران دستمایه ساخت فیلم قرار گرفته است.
آخرین روزهای آذرماه جشنواره سینما حقیقت به کار خودش پایان داد، حواشی آن جشنواره و اختتامیهاش آنقدر بود که هر نوع نقد و نظری در آن روزها گم میشد؛ اما حالا و پس از چند روز که آنقدر خبر آمده و اخبار آن فراموششده، شاید بتوان به یکی از فیلمهای جشنواره که چالشبرانگیز بود، نگاهی دوباره کرد.
هومن سیدی در این سالها با دریافت ۸ سیمرغ بلورین در مقام کارگردان و بازیگر، یکی از چهرههای مورد توجه ادوار جشنواره فجر در دولتهای احمدینژاد و روحانی محسوب میشود.
پس از دو بار ورود متوالی نمایندگان سینمای ایران به فهرست نامزدهای اولیه اسکار در سالهای ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲، «جنگ جهانی سوم» نتوانست این اتفاق را برای سینمای کشورمان به سه مرتبه متوالی برساند.
عصر ایران نوشت: حمید فرخ نژاد به اندازه کافی نقش سپاهی و بسیجی و نیروی امنیتی برای جمهوری اسلامی بازی کرده و دستمزدهای میلیاردی گرفته! خونه ویلایی پاسداران و ماشین پورشه رو هم فروخته دلار کرده! سرتون کلاه نره ...
سینما و سیاست در تراژیکترین نسبت خود قرار گرفتهاند و حالا سایه سیاست بر سینما، نه فقط در سیاستگذاریها یا اعمالنظرهای سازمان سینمایی در فرآیند تولید و نمایش فیلمها که بر خودسینماگران سنگینی میکند. درحالیکه ثبتنام چهلویکمین دوره جشنواره فیلمفجر شروع شده، نهتنها هیچ شوقی انتظار آن را نمیکشد که بسیاری از اصناف سینمایی هم طی بیانیههایی پیدرپی ضمن انتقاد نسبت به وضعیت همکاران خود اعلام کردند که در جشنواره امسال شرکت نمیکنند.
هیچیک از راهکارهای فعلی برای برونرفت از وضعیت بحران فروش فیلمها کاربردی نبوده و مشکل سینما حالا دیگر از مرحله ابتلا به یکبیماری جزئی با تب و ضعف و زخمهای سطحی گذشته است.
نزدیکی زادروز داریوش مهرجویی و مسعود جعفریجوزانی (با اختلاف یک روز) را که هر دو از مفاخر فرهنگ و هنر این سرزمین به حساب میآیند، بهانهای برای پرداختن به حضور موثر فرهنگی آنها قرار دادم و شاید این کمترین کار ممکن در برابر هنرمندانی است که آثارشان هم ریشه در فرهنگ ایرانی دارد و هم بر اعتبارآن افزودهاند و کارنامه کاریشان با وجود اوج و فرودهای سینمایی، همواره شریف و دغدغهمند بوده است و هیچگاه خود را در گرداب روزمرّگیها و سفارشها نینداختهاند.
انتقاد و اعتراض همواره بهمثابه بخشی از ماهیت و کارکرد امر هنری با سینما گره خورده اما گاهی بهواسطه یا در مواجهه با شرایط اجتماعی و بحرانی، شمایل و ساختار رادیکالتری به خود میگیرد. فیلمسازان بسیاری در تاریخ سینما بودند و هستند که با نمایش اعتراضات در آثار خود تلاش کردند تا در جهت بهبود جامعه خود و حتی جامعه جهانی گامی بردارند. سینمایی که اعتراض به وضع موجود را به میانجی هنر به اعتراضی خلاقه تبدیل میکند. خلاقیتی که میتواند اعتراض را به کنشی اثربخش و ماندگار تبدیل کند که فارغ از ارزشهای زیباییشناختی، از کارکرد تاریخی و اجتماعی هم برخوردار باشد.
در جستجوی هویت ملی در سینمای علی حاتمی که از تاریخ میگفت اما فیلمهایش را در ژانر تاریخی نمیدانست
شاید برای بینندگان امروزی آنچه در فیلم میبیند خیالپردازی باشد، اما خود مهرجویی تأکید دارد خونفروشی در چنین سطحی و به چنین اشکال رقتانگیزی واقعاً بوده و او فقط برشی از واقعیت را به تصویر کشیده است.
اگر اهل چرخیدن در خبرگزاریها و سایتهای خبری باشید حتماً پنجشنبهها گزارشی با تیتر «آخر هفته با تلویزیون» را دیدهاید، زمان پخش یا کنداکتور برنامهها، فیلمها و سریالهایی که سازمان صداوسیما برای روزهای تعطیل آخر هفته تهیه کرده تا مردم را سرگرم کند که بخشی از وظیفه ذاتی این سازمان است.
محمد خزاعی ادعا کرده که سینمای خصوصی ایران به تنهایی توان حضور در عرصههای جهانی را ندارد.
یک کارشناس سینما خطاب به مدیران سینما و برای خروج از بحرانی که گریبانگیر سینما شده، میگوید: فیلمهای «کاناپه» و «قاتل و وحشی» قابل نمایش هستند، در آداب حکمرانی سینما تجدیدنظر کنید!
فیلمهای فوتبالی معمولاً آثار تماشایی و جذابی از کار درنمیآیند و دلیلش کم آوردن عالم نمایش و کوشش برای بازنمایی و بازسازی بازیای است که همه جذابیتش از ذات بیواسطه و زندهاش میآید. همه تماشاگرانی که در طول سالیان به سینما رفتهاند و فیلمی فوتبالی را تماشا کردهاند آنچه بر پرده افتاده را خودآگاه یا ناخودآگاه با تصویر ثبت شده در ذهنشان از مسابقات فوتبال مقایسه کردهاند.
بعد از ماجراهای مربوط به رفتارهای سینماگران در روزهای اخیر که باعث ایجاد بحرانهایی پرتعداد در سینمای ایران شده بود، این سینما از نظر اقتصادی و مالی هم به بنبست رسیده است.
آیا نباید هیچ کسی از برنامهسازان و یا طراحان سوال برنامه از خود بپرسد چنین سوالی در این زمان جایی از اعراب دارد؟ حال بعد از گذشت دو روز از این قضیه، کسی به اشتباه بودن چنین کاری اعتراف کرده است؟ کسی هست که مسولیت این خطا را بپذیرد و معذرت خواهی بکند؟ یا خیر چون از جایگاه و ساعت آنتنی که دارند چنان خیالشان جمع است اصلا نیازی به این کارها نمیبینند؟