«آرامش در حضور دیگران» اثر ماندگار ناصر تقوایی، فیلمی است که با تکیه بر فرم و ساختار، جهانی انتقادی و روانشناختی خلق میکند. این تحلیل بر نقش حیاتی معماری فضای روایت (خانه سیروس طاهباز) بهعنوان پیکرهای فعال برای نمایش وضعیت روانی شخصیتها تأکید دارد؛ جایی که پلهها محور میزانسن بوده و تقابل میان نظم و فروپاشی را نشان میدهند.
مجید گرجیان فیلمبردار سینما طی یادداشتی از تجربه تصویربرداری فیلم سینمایی «تعارض» (ریست) به کارگردانی محمدرضا لطفی گفت.
از محاسن آخرین ساخته پیمان قاسم خانی شاید همین باشد که اگرچه فیلم کمدی ست و کمدی ها چندان جشنواره پسند نیستند و کمتر پیش می آید جدی گرفته شوند اما فیلم براساس زبان سینما ساخته شده و به همین جهت می تواند چه مخاطب عادی و چه منتقدان سختگیر را با خود همراه سازد.
«درخت گردو» یک فیلم تلخ و تأثیرگذار است که ادای دین آن به مردم کردستان احترام برانگیز است.
فیلمنامه اساسا عاری از شخصیت پردازی و خلق موقعیت خاص است تا اقلا با آن مخاطب را به جریان قصه متصل نگاه دارد. هرچه می بینیم ارتباطات دونفره و دیالوگ های بی ثمر است (حضوری یا تلفنی)که کارگردان تلاش کرده از دل آن، شخصیت های غایب اما موثر داستانش را به همراه موقعیت های فَشَل اما بی اثر، به مخاطبش معرفی کند.
پایان بازِ مغز استخوان، سهل ترین و در عین حال هوشمندانه ترین انتخاب برای فیلمساز بوده است. اگر چه این پایان، فیلمساز و فیلمش را به یکباره از اوج به زیر کشیده اما به تعبیری شاید بهترین انتخاب برای عبور از یک خط شکنی اخلاقی- عُرفی بوده باشد.
مسعود کیمیایی شاید جز آخرین فیلمسازان نسل اولی سینمای ایران باشد که هنوز فیلم میسازد و دغدغه دارد، هنوز میتوانند قصه هایش را روایت کند.
فیلم سینمایی «دشمنان» یک اثر آپارتمانی با دغدغه های روانشناختی است که روایت تنهایی انسان معاصر از جنس زنانهاش است.
خون، خاک، وطن، ناموس و این بار، خانه مفاهیمی که به اشکال مختلف در سینمای کیمیایی دیدهایم.
نیکی کریمی با «آتابای» فضای تازه ای از سینمای مورد علاقه خود پیش چشم مخاطب باز کرد و از این پس باید منتظر بود تا فیلم های خوب از این کارگردان زن سینمای ایران دید. چراکه از این پس می توان مطمئن نوشت نیکی کریمی بازیگر و کارگردان سینمای ایران.
برادران محمودی که اصالت افغانستانی دارند در پنج فیلمی که تهیه و کارگردانی کرده اند موضوع رنج و سختی افغانی ها را دستمایه اصلی ساخت فیلمهایشان کردند و به نوعی صدای مردم افغانستان در آثار شان بودند. تصویر زندگی سخت و فلاکت باری که محمودی ها در فیلم هایشان از بیغوله های تهران و وضعیت سخت افغانی ها در ایران نشان می دهند موضوع مهمی است که حالا در پنجمین فیلم آنها می تواند با دقت و تمرکز بیشتری مورد واکاوی قرار گیرد.
سالها بود که این نقد بر سینمای ایران وارد بود که به یک سینمای آپارتمانی شهری پایتخت محور بدل شده و انگار تنها لوکیشن موجود، مرزهای جغرافیایی تهران است. امسال اما یکی از ویژگی های مهم فیلم های جشنواره فارغ از کم و کیف سینمایی آن خروج از تهران و بردن لوکیشن و قصه ها به سایر نقاط ایران و استفاده دراماتیک از این تنوع جغرافیایی است.
دشمنان اثری کم دیالوگ است که به همراه ریتم کُندی که دارد، شاید تماشایش برای بیننده ایرانی سخت باشد؛ ولی اگر علاقمند ادبیات (بهویژه مدرن) و درونیات انسانها هستید و خاطراتی از شهرک اکباتان دارید، احتمالاً برای شما جذاب خواهد بود.
اینکه چه وضعیتی در فیلم وجود دارد که دوستان انتظار بیشتری از حاتمی کیا داشته اند یک مسله است و اینکه چه چیزی در فیلم وجود ندارد و باعث دلخوری شده است مسله دیگری ست. گویا قرار بوده است که حاتمی کیا به خاطر مناسباتی که در روابطش دارد محاکمه شود نه به خاطر فیلمی که قطعا بی ایراد نبوده است.
آنچه از فهیمه عامه پسند روی پرده است نسبتی با اراده فردی یک زن مستقل در دنیای واقعی امروز ندارد. این مشکل در فیلم به عدم شناخت و عدم واکاوی نمونه های موفق در دنیای واقعی پیش از نگارش فیلمنامه باز می گردد.
خون شد را نمی شود بی خون دل تماشا کرد. فیلمی که انگار پایان یک فیلم ساز مهم در سینمای ایران است و چند فیلم آخر و حتی قاتل اهلی در برابرش یک شاهکار است! اثری به غایت بی نظم و شلخته که می خواهد مفهوم نیم قرن پیش را بازسازی کند بی آن که بخواهد یا بتواند این مفاهیم را در شکل امروزی بازسازی کند.
«روز بلوا» کاری متوسط رو به ضعیف در کارنامه شعیبی به شمار میرود. فیلمی که شاید با پرداخت بهتر و فیلمنامه ای محکمتر، بخاطر سوژه اختلاس که سوژه این روزهای جامعه است، فیلمی قابل دفاع تر از آب در می آمد.
فرامرز قریبیان عاشق بازیگری و سینماست و خداحافظیاش از این عرصه را نباید جدی گرفت. در سینما از این خداحافظیها بسیار مطرح شده اما وسوسه سینما به همین راحتی دست از سر او برنمیدارد. نباید هم بردارد. هنوز انرژی دارد و خوشبختانه بدن سالمی هم دارد؛ اهل ورزش است و هیچ آلودگی ندارد. حتی سیگار کشیدنش هم فقط سر صحنه و در حد یکی دو پک است.
سالور که در فیلمهای “تمشک” و ” سیزده ۵۹” تلاش کرده به سینمای قصه گو نزدیک شود، این بار در “سه کام حبس” هم به همین مسیر ادامه داده است ولی همچنان از عدم پرداخت درست و به اندازه شخصیتها غافل شده و انتخاب بازیگران توانمندی چون تنابنده و ایزدیار هم نتوانسته فیلم را نجات دهد.
روز صفر را می توان به شکلی مفصل مورد تحلیل قرار داد که البته قسمت مهمی از این خوانش بی شک فرامتنی است و به نظر درباره این فیلم و استقبال مردمی در روزهای باقیمانده جشنواره درباره آن بیشتر خواهیم شنید. فیلمی که بیش از هر چیز می توان گفت سینماست… .
فعالیت در سینمای مستند و همزمان شناخت بالای کارگردان از آدم های قصه اش و جایی که از آن می آیند باعث شده تا با به کارگیری جزییات در گریم و صحنه پردازی، خرده داستان های متعدد و متفاوت و درعین حال عجیب ولی باورکردنی را روایت کند که در دنیای خودشان اصالت دارند و باورپذیر هستند.