نمایش مارمولک از شبکه چهار که اساسا دخلی به تغییر نگرش کلی مدیران رسانه ملی ندارد و در واقعیت امر آنچه میتوان به دلایل و انگیزه پخش فیلم اشاره کرد، بیشتر معطوف به نگرانی از بایکوت رسانه ملی از طرف مردم و در خوشبینانهترین حالت تغییر نگرش مدیران فعلی نسبت به پیام فیلم و به تعبیری تلاش برای بازسازی اعتبار و اعتماد عمومی از روحانیت است که در ذهنیت مردم به درست یا غلط مسبب معضلات و مشکلات و بحرانهای ریز و درشت اجتماعی و سیاسی میدانند.
پویا نبی منتقد و کارگردان سینمای کوتاه ضمن انتقاد از شرایط مالی حاکم بر فضای تولید فیلم کوتاه، نسبت به جوانمرگی سینمای کوتاه ایران در آینده نزدیک هشدار داد.
نبود نصرت در این سالها چنان بر خاطره همه کسانی که میشناختندش سایه افکنده بود که کمتر از کارهایی که در این سالهای فطرت انجام داده گفته میشود. صورتکهایش را که احتمالا وصفش را شنیدهاید. کاش موزه اش کنند و مردم را در نبودش با او همدم کنند.
فیلمهای اخیر جیرانی نشان میدهد که وی بعد از عمری فعالیت حرفهای در سینما دچار آشفتگی در کار خود شده است.
اولین ساخته مشترک حسین امیری دوماری وپدرام امیری درامی است اجتماعی که به بررسی مهمترین آسیبهای جامعه پرداخته است. دو کارگردان جوان این فیلم با انتخاب سوژه ای جنجالی که بارها در سینما و تلویزیون روایت شده با استفاده از فاکتورهایی سعی در جذب مخاطب داشته اند که مهمترین آنها انتخاب بازیگران کاربلد و محبوب مخاطبان سینماست. در مرحله بعد، از فیلمنامه ای استفاده کرده اند که پیچیدگی روایی دارد و این ایده باعث شده از همان ابتدای قصه مخاطب را درگیر و به دنبال خود تا انتها بکشاند.
مشرق درباره فیلم مطرب یادداشتی را از احمد میراحسان منتشر ساخت. مشرق نوشت: ظاهراً مطرب بنا به جریان دفاع از سینمای عامه پسند که زمانی موسوم به فیلم فارسی بود، ساخته شده است.
جدیدترین ساخته سام کلانتری «جایی برای فرشتهها نیست» مستندی درباره تیم ملی هاکی زنان است که به تشکیل این گروه میپردازد و برخی از مشکلاتی که این تیم با آن مواجه است (مشکلات مالی، عدم توجه به این نوع بازی و..) را برجسته میسازد.
سرخپوست در واقع خود حقيقت است. حقي است كه ناديده گرفته شده. مظلومي است كه حقش ضايع شده و براي احقاق حقش بر ظالم شوريده و حالا بايد تاوان پس بدهد. از اين روست كه تصويري از او ديده نميشود. تنها لانگشاتي است در اواخر فيلم كه قابل شناسايي نيست و ميتواند هر مظلوم ديگري باشد.
منهای اینکه عادل عزم پشت کردن به سازمان و نهادهای رسمی را ندارد و همچنان میکوشد جای بازگشت به سازمان را برای خود باقی بگذارد، خود این اتفاق را در فضای جامعه مایوس، گرفتار و دودزده کنونی، باید بهشدت مثبت و شوقانگیز ارزیابی کرد.
موفقیت ارحام صدر سبب شد، مقلدان زیادی پیدا کند که تلاش میکردند موضوعات خانوادگی و گاه اجتماعی را دستمایه نمایشهایشان کنند، اما آنها چندان توفیقی نیافتند زیرا آنچه کار این هنرمند را متفاوت میکرد، نگاه او بود که فراتر از یک کمدی سطحی قرار میگرفت. البته نقدی هم به ارحام صدر وارد است که او گاه با کسانی که تلاش میکردند خود را به قطبی در سطح او برسانند، چندان منصف نبود. هر چند این از ارزش کار او کم نمیکند.
فيلم مستند «آندره تارکوفسکي، يک نيايش سينمايي»، فيلمي ديدني در نشاندادن سلوک روحي آندره تارکوفسکي از ديدگاه پسر او به شمار ميرود.
موفقيتهاي بينالمللي آثار كيارستمي نشاندهنده اين موضوع مهم است كه برد جهاني يك اثر به هيچ عنوان نيازمند هزينههاي هنگفت نيست بلكه آنچه اهميت دارد، نوع نگاه تيزبين يك هنرمند در شكار موضوع و آگاهي از چگونگي ارايه آن است.
این روزها زهرا امیر ابراهیمی، بازیگری که انتشار فیلمی از روابط شخصی اش، او را مجبور به ترک وطن کرد، درباره آن روزها و فردی که عامل انتشار آن فیلم خصوصی بوده، صحبتهایی کرده و دوباره پس از سالها موضوع وی در رسانهها داغ شده است.
. «جوکر» پر است از موقعیتهای کلیشهای که پشت بازی خوب واکین فینیکس پنهان شدهاند. از ادعای اینکه آرتور پسر آقای وین است بگیرید تا آزار او در کودکی توسط مادرش، همگی در فروکاستن یک پروژه سیاسی تاثیرگذارند.
در «مرد ايرلندي» روايت از زبان يكي از شخصيتها تعريف ميشود. روايتي چند پاره با رفتوبرگشتهاي بسيار زياد در زمان كه احتياج مبرمي به يك نخ روايي دارد.
اگر «مرد ايرلندي» را نه به مثابه حضور و همنشيني دنيرو/پاچينو/پشي اينك مسن، يا حتي آدمهاي واقعي و شمايل تاريخي بلكه از منظر شخصيتهاي فيلميك يعني شيرن/هافا/بوفالينو بنگريم پاشنه آشيل ساخته اسكورسيزي و ضعفها و كاستيهاي جدي فيلمنامهنويسي استيون زايلين هرچه بيشتر عيان شده و مانعي اساسي براي ارتباط، نزديكي، همراهي و همدلي با فيلم و شخصيتهايش ميشود.
استقبال بی سابقه از بخش «نگاه نو» در سی و هشتیمن دوره جشنواره فیلم فجر و ثبت نام ۳۷ فیلم برای آن، نوید رقابتی نفسگیر و جذاب بین فیلمسازان جوان را میدهد.
ملغمه يك دهه سينماي مسعود كيميايي. ردپاي «قاتل اهلي» در فيلم عيان است، مخصوصا با حضور پدر سالار در نقش سالار مرد عرصه سياست ، با همه ابهاماتش. رفاقت پسرانه همه آثار كيميايي به خصوص «جرم»، در «معكوس» نخنما ميشود و در نهايت فضاسازي اغراقآميز «متروپل»، در آن مكانهاي ناديده با آدمهايي كه انگار فارسي حرف نميزنند، جان ميدهند.
کارگردان بارکد که به تدریج پله های ترقی در سال های اخیر پشت سر هم طی کرده بود با ساخت مطرب، ضعیف ترین و مبتذل ترین فیلم در کارنامهاش را به ثبت رساند .
فارغ از این که «خانه پدری» واجد چه ارزشهایی هست آیا این همه هزینه مادی و اعتباری تنها برای ۲۹روز نمایش یک فیلم لازم بود؟ آیا واقعا عاقلانه و مدبرانه است که برای نمایش یا عدم نمایش یک فیلم، حجم بالای متن نوشته شود، سینماگران، منتقدان، کارشناسان فرهنگی و حتی سیاستمداران بسیاری اظهارنظر کنند، ساعتها گفتگو انجام گیرد،۳ رییس سازمان سینمایی،۳ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درگیر و سخنگوی دولت وادار به پاسخگویی شود؟
شرکت نکردن در یک جشن، حتا کنش هم به حساب نمیآید؛ فقط هیچ کاری نکردن است! دوستان گرامی، آیا هیچ کاری کمهزینهتر از هیچ کاری نکردن سراغ دارید؟!