نمایشنامهی باغ آلبالو به نویسندگی آنتون چخوف در تاریخ تئاتر بسیار مهم است. جورجو استرهلر، پیتر اشتاین و پیتر بروک، سه اجرای مشهور از این نمایشنامه را بهصحنه بردهاند. ماریا شِتسُوا و کریستوفر اینِس در کتاب «مقدمهی کیمبریج بر کارگردانی تئاتر» به این موضوع پرداختهاند. ترجمهی این مطلب را در ادامه میخوانید.
«مسئولیت شکستن سکوت مطلق» اثری است برای به تفکر واداشتن فارغ از اینکه حاصل فعالیت گروهی دانشجویی باشد یا حرفهای. تمام تابلوهایی که صحنه به صحنه کنار هم چیده شدهاند، خود میتوانند اجرائی هایکووار باشند. مثلا ممکن است تماشاگر از خود بپرسد یک عروسی هم میتواند آنچنان مهیب باشد؟ بله میتواند. به نظر من عروسی در این نمایش یک سمبل است که از منظر نشانهشناختی میتوان تعاریف گستردهای از آن داشت.
ایده اولیه نمایش «بیپدر» از داستان معروف «شنگول و منگول» گرفته شده است اما اثر چیز دیگری است و نمیتوان آن را بازخوانی جدیدی از داستان برگرفته از فرهنگ عامه دانست. داستان به کلی و حتی مخالف آن چیزی است که اکثر ما در دوران کودکی آموختهایم. روایت جدید محمد مساوات از داستان، اثری دیگر است که برچسب نویسنده را بر خود دارد و میتوان به گونهای دیگر و ماندگار، همه مردم از کودک تا بزرگسالان را تحت تأثیر نکات آموزندهاش قرار داد.
سانسور به عنوان عامل خارجی دخالت کننده در این نظم طبیعی مانع ارتباط سالم هنرمند با اجتماع خود میشود. در نتیجه پدیدهها بر اساس سیاستهای سانسور تثبیت یا حذف میشوند نه روند طبیعی تحولات اجتماعی و عرضه و تقاضای هنرمند و اجتماع. وقتی فرد و نهاد دیگری مسئول نظارت و برخورد با پدیدهها باشد، افراد جامعه نیز رفته رفته متر و معیار و شاقول را کنار میگذارند. محدودیتها و مرزها از بیرون دیکته میشود و افراد دیگر اصول، مرز و ارزشهای فردی و اخلاقی ندارند.
نمايش تمام شد. رورانس نداشت. كسى نيامد. من بودم و تئاترم و شعبده حسينى مهر. خواستم خودم رو زودتر از سالن به بيرون برسونم تا صداى مردم از چيزى كه ديده بودم خارجم نكنه، خواستم نگهش دارم. يك كم بيشتر. حرمت تئاتر رو براى اولين بار در اين مملكت هم حس كردم و چقدر حالم خوبه.
پرویز بشردوست، نمایشنامهنویس و بازیگر در آخرین روزهای سال ٩٥ با زندگی در ٦٦سالگی وداع گفت اما تعطیلی رسانه ها مانع از آن شد که دستکم چندخطی درباره این هنرمند حائز اهمیت بنویسم. او دستکم دو نمایشنامه ماندگار دارد که در دهه ٥٠ خورشیدی نوشته و بارها اجرا و چاپ شدهاند.
کارگردان نمایش «بوف کور» به بهانه اجرای اثرش در تالار چهارسو مجموعه تئاتر شهر از انگیزه های خود برای به صحنه بردن این نمایش گفت.
در این نوشتار میتوانیم به نیکیها، کژیها، پستیها و بلندیهای نمایشهایی که در سال جاری به روی صحنه رفتهاند بپردازیم و در پایان اظهار امیدواری کنیم که انشاءاللهتعالی نمایشهای ما در سالِ پیش رو از کیفیت لازم برخوردار و در شأن مخاطب فهیمِ هنر تئاتر باشند. در این صورت ما فقط به سطح موضوع پرداختهایم و از مدیوم و قامتِ یک رسانه پوپولسیمزدهی قلّابی فراتر نرفتهایم. چرا که همواره در تحلیل و بررسی، علّت است که بر معلول تقدّم دارد و برخی دوستان به دلایلی که نامش را " مصلحت اندیشی " میگذارند، سر صحبت از علّت را میپوشانند و حرفی از آن به میان نمیآورند.
در طول تاریخ زندگی بشر بر روی زمین، نمایش همواره برای خدایان بوده است. بعدها که گسترش پیدا کرد و تبدیل به چیزی شد که امروز آن را هنرهای نمایشی مینامیم، رقص، موسیقی، افسانهها، داستانها و تصاویر همگی بخشی از زندگی دربار سطنتی و اشراف بودند که با زندگی روزمرهی مردم عادی نیز پیوند خورده بودند.
مجوز اجرای "کافه پولشری" را به خانم الهام پاوه نژاد داده ام و قرار است این نمایش با بازی و کارگردانی ایشان فروردین 96 در کافه تریای تئاترشهر اجرا شود. اما متوجه می شوم که خانمی به اسم مریم جعفری می خواهد نمایشنامه "کافه پولشری" را از 16 اسفند در کافه اداره تئاتر اجرا کند.
مهدی معبودی در یادداشتی که همزمان با اجرای نمایشنامه خوانی نمایش خواستگاری به کارگردانی حسام کلانتری نوشت از کودکان کار تجلیل کرد.
"امین میری" نویسنده،کارگردان و بازیگر تئاتر ، تلویزیون وسینما که این روزها نمایش" شلتر" را در مقام کارگردان در مجموعه تئاتر شهر تهران به روی صحنه برده است یادداشتی درباره نمایش بازگشت به خانه در صفحه اینستاگرام خود منتشر ساخت و ضمن دعوت علاقه مندان برای دیدن این اثر نمایشی از ویژگی های مختلف آن سخن گفت.
قوام شخصیت عجیب و غریبی در تاریخ ما بوده است که نه میتوان بهسادگی او را ستایش و نه محکوم کرد. قوام انسان پیچیدهایاست که هم مملکت را به ورطههای خطرناکی کشانده و هم از ورطههای هولناکی بیرون کشیده است.
نمایش «تنها راه ممکن» به نویسندگی و کارگردانی محمد یعقوبی دوشنبه دوم اسفندماه به اجرای خود در تالار سایه مجموعه تئاتر شهر پایان میدهد.
کارگردان نمایش «مانوس» همزمان با اجرای این اثر نمایشی مستند در تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر یادداشتی را برای تماشاگرانش منتشر کرد
حقیقت این است که تنها تئاتر آوانگارد شمال اروپا که در سطح اروپا شناخته شد و در سطح حرفهای جهانی حرفی برای گفتن داشت، در همین اسلو تاسیس شد و رشد کرد. اسفناکتر این است که کارگردانها و بازیگران جوان نروژی حتی به خود زحمت نمیدادند که بروند و آن را ببینند. تنها تئاتر آوانگارد خلاق اسکاندیناوی، تقریباً در سکوت کامل از اینجا رفت. از میان منتقدان تئاتر نروژ تنها مارتین نَگ به تئاتر اودین توجه نشان داد.
در دنيايي كه مردم تكنولوژي را مدام در دستان خود دارند و به آداب سالن نمايش آگاهي ندارند، تحكم و دستوردادن (موبايلترو «اينطوري» خاموش كن.... «پات رو دراز نكن»... «سريع بيا تو»... «سريع برو بيرون») همان مردمان را از اين فضا دورتر و دورتر خواهد كرد و آنها مثل گذشتهاي نهچنداندور، به كارهايي جز تئاتررفتن روي خواهند آورد.
مى گویند هر ملتى لیاقت دولتمردانى را دارد که بر آنها حکومت مى کنند اما من فکر مى کنم هر ملتى لیاقت تئاترى هایى را دارد که برایشان نمایش اجرا مى کنند.
در میان تماشاگرانی که پس از تماشای نمایش در حاشیه کویر از تالار ۲۵ شهریور، بیرون میآمدند، چشمم به مردی افتاد که شباهت شگفتی به خسرو گلسرخی داشت؛ مردی که دوستش میداشتم و یکی از الگوهای نسل پرشوری بود که کلهشان بوی قرمهسبزی میداد! به حدی او به گلسرخی شبیه بود که یک لحظه توهم و خیال بَرَم داشت، «آیا این روح اوست که با شتاب به سوی من میآید؟!».
استاد رکنالدین خسروی، یکی از مؤثرترین استادان تئاتر کشور بود. همه کسانی که با او کار کرده یا شاگرد او بودند، بر این نکته آگاهی داشتند که در وهله اول باید پایبند به اخلاق، انضباط و تعهد باشند. بنابراین اخلاق و فعالیت تئاتری جزء لاینفک حضور آنان در فعالیتهای تئاتری بود.
رویا نونهالی برای نمایش «دیوان تئاترال» که به کارگردانی روزبه حسینی این روزها در تماشاخانه سنگلج روی صحنه است، یادداشت نوشت.