تنهایی و فرم‌زدگی، سوژه‌های غالب بر چهل‌ودومین جشنواره فیلم کوتاه تهران بودند. در تحلیلی از ۱۵ فیلم مهم این رویداد، ضمن تمجید از پختگی آثار، این نقد مطرح شد که سینمای کوتاه بیش از اندازه درگیر فرم و انتزاع شده و از مسائل روز جامعه فاصله گرفته است.
چارسو پرس: جشنواره فیلم کوتاه تهران، همواره یکی از مهم‌ترین رویداد‌های سینمایی کشور بوده است؛ جایی که نه‌تنها فیلم‌ها، بلکه استعداد‌ها به نمایش گذاشته می‌شوند. این جشنواره سال‌هاست به سکویی برای معرفی فیلم‌سازان جوان و خلاق تبدیل شده؛ فیلم‌سازانی که با کمترین امکانات اما با بیشترین انگیزه وارد میدان می‌شوند تا نگاه تازه خود را بیان کنند. 

فیلم کوتاه در ذات خود، مهم‌ترین ابزار تجربه و جسارت در سینماست. در این قالب محدود، فیلم‌ساز باید جهان خود را بسازد، داستان بگوید، شخصیت خلق کند و درنهایت تأثیر بگذارد. همین فشردگی به فیلم‌ساز می‌آموزد چگونه خلاصه و دقیق روایت کند؛ مهارتی که اساس هر فیلم بلند موفق است. بسیاری از چهره‌های مطرح سینمای ایران و جهان، کار خود را از فیلم کوتاه آغاز کرده‌اند؛ چراکه این مدیوم، آزمایشگاهی برای خلاقیت و تمرین بیان شخصی است. 

اهمیت فیلم کوتاه فقط در تربیت فیلمساز نیست، بلکه در نقش فرهنگی و اجتماعی آن نیز نهفته است. فیلم کوتاه می‌تواند سریع‌تر از سینمای تجاری به مسائل روز جامعه واکنش نشان دهد؛ از دغدغه‌های نسل جوان گرفته تا بحران‌های انسانی، زیست‌محیطی و فرهنگی. به همین دلیل، تماشای فیلم‌های کوتاه در جشنواره‌ها اغلب تصویری زنده و صادقانه از حال‌وهوای جامعه امروز را پیش روی مخاطب می‌گذارد. 

جشنواره فیلم کوتاه تهران علاوه بر نمایش آثار، فرصتی برای یادگیری و گفت‌وگوست. با وجود همه چالش‌ها، فیلم کوتاه قلب تپنده‌ سینمای ایران است؛ جایی که خلاقیت هنوز از دل محدودیت‌ها ‌زاده می‌شود. این جشنواره، بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد، چون امید به آینده‌ سینمای ایران در همین آثار کوچک؛ اما پرمعنا نهفته است. با همه امید‌ها به این جشنواره؛ اما چند مسئله در جشنواره امسال را نمی‌توان نادیده گرفت. 

بیشتر بخوانید: اعلام برگزیدگان جشنواره فیلم کوتاه تهران؛ نقد رصافی بر نبود بزرگان و درخواست افزایش بودجه


1. انتظار می‌رفت فیلم‌های بیشتری با محوریت جنگ ۱۲روزه ساخته و نمایش داده شوند. موضوعی که نه‌تنها در عرصه سیاسی و اجتماعی بازتاب گسترده‌ای داشت، بلکه می‌توانست منبع الهام مهمی برای فیلم‌سازان جوان باشد تا روایت‌های انسانی، احساسی و انتقادی خود را در قالب فیلم کوتاه بیان کنند. با‌این‌حال، برخلاف این انتظار، آثار مرتبط با این رویداد بسیار معدود بودند و به نظر می‌رسد فیلم‌سازان ترجیح داده‌اند کمتر به سراغ این سوژه بروند. البته باید در نظر داشت که فاصله‌ زمانی میان وقوع جنگ و برگزاری جشنواره چندان طولانی نبود. تولید فیلم درباره چنین موضوعاتی نیاز به پژوهش، تمرکز و زمان دارد. با‌این‌حال حتی اگر در این دوره، فاصله‌ زمانی باعث کم‌رنگ شدن آثار مرتبط شده، نباید این موضوع به فراموشی سپرده شود. هنر اگر از درد و رنج مردم جدا شود، به‌مرور از حقیقت فاصله می‌گیرد. 

2. فیلم‌های امسال جشنواره بیش از اندازه انتزاعی و دور از واقعیت‌های ملموس جامعه‌اند. بسیاری از آن‌ها درگیر فرم و تجربه‌گرایی هستند، بی‌آنکه با مسائل روز ارتباطی واقعی برقرار کنند. حتی آثاری که ظاهراً به موضوعات اجتماعی یا معاصر نزدیک می‌شوند، از نظر حسی و عاطفی مخاطب را درگیر نمی‌کنند و فاصله‌ای سرد میان تصویر و واقعیت ایجاد می‌شود. این رویکرد، اگرچه نشان از تلاش برای خلاقیت دارد؛ اما زمانی خطرناک می‌شود که سینما از مردم و زندگی روزمره جدا بیفتد. فیلم کوتاه باید زبان امروز باشد، بازتاب دغدغه‌های نسلش و آینه‌ جامعه‌ای که در آن ساخته می‌شود. فقدان این پیوند انسانی و اجتماعی، بزرگ‌ترین ضعف بخشی از تولیدات امسال است؛ آثاری که در ظاهر مدرن و متفاوت‌ هستند؛ اما از درون تهی از احساس و ارتباط زنده با مخاطب. 

3. یکی از مضامین پررنگ در فیلم‌های جشنواره امسال، تنهایی است؛ احساسی که در روایت بسیاری از آثار به شکل‌های مختلف بازتاب یافته است. فیلم‌سازان جوان به‌درستی دریافته‌اند که تنهایی دیگر فقط یک حس فردی نیست، بلکه بازتابی از شرایط اجتماعی و زیستی امروز است. انتخاب و نقد این موضوع، نشان از نگاه درونی نسل تازه دارد؛ نسلی که دغدغه‌اش فهم انسان در دل ازدحام و بی‌ارتباطی‌های مدرن است. اینکه فیلم‌سازان به سراغ چنین سوژه‌ای رفته‌اند، اتفاقی مثبت است؛ زیرا پرداختن به تنهایی یعنی بازتاب دادن ریشه‌های عمیق خلأ، ناتوانی در ارتباط و نیاز به معنا؛ اما مشکل آنجاست که در جشنواره امسال تعداد قابل‌توجهی از فیلم‌ها به شکلی مشابه سراغ همین سوژه رفته‌اند. وقتی بیشتر آثار بر محور تنهایی می‌چرخند، جذابیت و تنوع از میان می‌رود و حس تکرار بر فضای جشنواره غلبه می‌کند. گویی فیلم‌سازان ناخواسته از یکدیگر الگوبرداری کرده‌اند و درنتیجه، نگاه شخصی و خلاقانه در بسیاری از آثار کم‌رنگ شده است. هرچند پرداختن به تنهایی می‌تواند دریچه‌ای برای شناخت درونی انسان معاصر باشد؛ اما تکرار بی‌وقفه آن باعث می‌شود پیام‌ها و احساسات واقعی پشت کلیشه پنهان بماند. سینمای کوتاه زمانی تأثیرگذار است که تنهایی را نه به‌عنوان مد روز، بلکه از زاویه‌ای تازه و متفاوت روایت کند؛ زاویه‌ای که نشان دهد هر فیلم‌ساز نگاه خودش را دارد، نه بازتاب نگاه دیگران. 

4. در جشنواره امسال، اغلب فیلم‌ها بیش از اندازه فرم‌زده به نظر می‌رسند؛ آثاری که تمام توجهشان را صرف زیبایی بصری، ترکیب‌بندی قاب‌ها و تجربه‌های فرمی کرده‌اند، بی‌آنکه محتوای عمیق یا روایت منسجمی پشت آن باشد. گویی فیلم‌سازان گاهی آن‌قدر درگیر نمایش مهارت‌های فنی و سبک شخصی خود شده‌اند‌ که از معنا و ارتباط انسانی اثر غافل مانده‌اند. این گرایش، هرچند نشانه تلاش برای نوگرایی و فاصله گرفتن از روایت‌های کلاسیک است؛ اما وقتی فرم بر محتوا غلبه می‌کند، فیلم‌ها بیشتر به تمرین‌های تصویری شبیه می‌شوند تا تجربه‌ای احساسی و اندیشمندانه. سینمای کوتاه زمانی درخشان است که میان فرم و محتوا تعادل برقرار کند؛ یعنی هر قاب و میزانسن در خدمت ایده و حس داستان باشد، نه برای خودنمایی. جشنواره امسال نشان داد نیاز به بازگشت به روایت‌محوری و معناگرایی بیش از همیشه احساس می‌شود. 

می‌توان به‌جرئت عنوان کرد که عرصه سینمای کوتاه در ایران حداقل از بعد کیفی چندپله و مرحله بالاتر از تولیدات بلند داستانی است و بیان این نکته نیاز به نشانه‌های واضح و سند و مدرک هم ندارد. وقتی اقتصاد سیاسی یک جریان فرهنگی منطقی پیش برود، متعلقات و رویش‌های آن جای دفاع بیشتری را برای مدعیان باز می‌گذارد. تعداد زیادی از فیلم‌های بلند داستانی درحالی تولید و به اکران می‌رسند که ساخته‌شدن آن‌ها از نظر اقتصادی به‌صرفه نیست، اما باز بااین‌حال ممانعتی برای عرضه مداوم آن‌ها حتی با قبول شکست‌‌های وحشتناک مالی وجود ندارد و افراد بدون هیچ دست‌اندازی به راه نسبتاً همواره خود در جاده فیلمسازی ادامه می‌دهند. این در حالی است که در فضای کوچک فیلم کوتاه پولی به آن شکل وجود ندارد که سینماگر بخواهد با خیال آسوده پشت‌سرهم فیلم بد و بی‌کیفیت تولید کند. باتوجه‌به همین نشانه روشن و واضح است که تعداد آثار خوب و قابل‌اعتنا در مدیوم فیلم کوتاه بیشتر از جریان مسلط سینماست. بااین‌حال این 15 اثر را به‌عنوان آثار مسئله‌مند و مهم چهل‌ودومین جشنواره فیلم کوتاه تهران انتخاب کردیم. فیلم‌هایی که از نظر سوژه و پرداخت قابل‌بحث بودند. (این نکته را هم در نظر بگیرید که ترتیب پرداخت به آثار به معنای ارجحیت نیست و صرفاً بر اساس ترتیب باکس‌هایی است که فیلم در آن نمایش داده شده است.)

خیلی‌خیلی دور و بسیار نزدیک
 خیلی‌خیلی دور و بسیار نزدیک، اثری جسورانه و نو است؛ البته از نگاه فرهیختگان. مسئله به‌خوبی با زیست شخصی فیلمساز عجین شده و به همین دلیل فیلم حس برمی‌انگیزد و دریچه تازه‌ای به مفاهیم فقدان، شهادت و انتظار باز می‌کند. فیلم‌هایی نظیر این فیلم می‌توانند سینمای مقاومت را - که اسیر رخوت تکنیکال و بیانیه‌خوانی هستند - نجات دهند. به لحاظ تکنیکی نیز خیلی‌خیلی دور و بسیار نزدیک کم‌نقص است. لانگ‌شات‌ها، اورهد‌ها، حرکات دوربین و استفاده از فضای خارج قاب همگی فکرشده‌اند و نشان از پختگی فیلمساز دارند. از نکات مثبت فیلم می‌توان به بازی خوب و کنترل‌شده بازیگران کودک و جلوه‌های ویژه  اشاره کرد که در خدمت منطق درونی داستان قرار گرفته‌اند.

تمارض 
تنهایی تم تکرارشونده جشنواره امسال بود. تعداد قابل توجهی از فیلم‌ها درباره تنهایی قصه گفتند. تمارض داستان پیرمردی است که تظاهر به بیماری می‌کند تا به بهانه دکتر رفتن بتواند دخترش را ببیند. از نگاه منتقدان فرهیختگان؛ فیلم‌ساز کار عجیبی نمی‌کند با یک دوربین ساکن و روایتگر، قصه‌اش را تعریف می‌کند. آنچه مسلم است تمارض فیلم اجراست. یعنی هر چه دارد صدقه‌سری بازیگران و کارگردانش است. زیرا در فیلمنامه ضعف‌های اساسی دارد. شخصیت‌پردازی دو کاراکتر اصلی‌اش کاملاً ابتر است؛ شخصیت دختر حتی به تیپ هم تبدیل نمی‌شود. سرنوشت مشکل شغلی دختر هم مشخص نمی‌شود. این ایرادها می‌توانست فیلم را متلاشی کند؛ اگر کارگردان نجاتش نمی‌داد. 

بیست‌ویک 
در میان ارزیابی‌های منتقدان بیست‌ویک در مقایسه با اثر پیشین این کارگردان، نه فقط گامی روبه‌جلو، بلکه پرشی صدمتری به سمت افق‌های جدید فیلمسازی در عرصه فیلم کوتاه است. فیلمی که با شناسایی ظرفیت‌های دراماتیک موجود در این مدیوم توانست داستانش را با خلق شخصیت‌های معدود قابل‌لمس جلو ببرد و «کاراکتر» بسازد. ساخت کاراکتر در سینمای کوتاه بسیار سخت است و هرکسی از پس آن به‌راحتی برنمی‌آید، اما رنجبر که به‌نوعی استخوان‌خردکرده حوزه فیلم کوتاه محسوب می‌شود به‌خوبی توانست از پس انجام این مهم بربیاید و جهانی تکراری، اما سرپایی خلق کند که در میان آثار تولیدشده در مؤسسه اوج برای چهل‌ودومین جشنواره فیلم کوتاه تهران بی‌نظیر است. 

خداحافظ آشغال
خداحافظ آشغال از نگاه منتقدان فرهیختگان بازگشتی موفق برای برادران ارک به مدیوم فیلم کوتاه ارزیابی شد. فیلمی که نشان می‌دهد، حتی توده زباله هم می‌تواند سمپاتیک به نظر برسد و مخاطب را در اتمسفری فانتزی درگیر کند. برای بیان بیگانگی انسان عصر مدرن ظرفیت‌های دراماتیک ویژه‌ای وجود دارد که خداحافظ آشغال جلوه‌ای از آن را نمایان می‌کند. فضای تک‌لوکیشنی با طراحی صحنه و جلوه‌های بصری موفق، فیلم کوتاه منسجمی را می‌آفریند. خداحافظ آشغال را اگر کنار تولیدات کوتاه آمریکایی در چند سال اخیر بگذاریم می‌بینیم، با تولیدی طرفیم که حتی یک‌سروگردن از آثار هم‌دسته بین‌المللی جلوتر است. 

دریچه
اگر بخواهیم از دریچه منتقدان به فیلم کوتاه «دریچه» نگاه کنیم، این اثر با فهم دقیقی نسبت به مسئله «فیلم کوتاه» ساخته شده و فیلمساز ظرایف لازم برای حضور در این مدیوم را به‌خوبی درک کرده است و موقعیت کوچک‌محوری‌اش را در تعادل با آدم‌های قصه‌اش جلو می‌برد. میزانسن سینمایی و دکوپاژ حساب‌شده، همراه با طراحی صحنه‌ای دقیق و ریتمی متناسب، از نقاط قوت برجسته اثر محسوب می‌شوند. بازی دل‌نشین کاراکتر اصلی فیلم نیز بر کیفیت کلی کار افزوده است. اما می‌شد همین قصه را ساده‌تر روایت کرد و کمی بیشتر فضا و شخصیت را باورپذیر و اینجایی درآورد. مشکل اساسی فیلم تکنیک است، تا جایی که حتی معدود مواردی فیلمساز در انتخاب لنز نیز دچار اشتباه شده است.
 
خواب سوم
خواب سوم هم در میان آثاری ا‌ست که از نظر ایده قابل‌بحث بود و به مسئله روان‌کاوی پرداخت. از نگاه برخی از منتقدان منطق روایی اثر ایراد دارد؛ اما برخی دیگر این فیلم را از نظر اجرا بین 10 اثر قابل توجه جشنواره فیلم کوتاه امسال قرار داده‌اند. فیلمی که از ارجاعات سینمایی بهره برده و توانسته بخش مهمی از مخاطبان را با خود همراه کند. با این حال مسئله اهمیت سوژه و البته پرداخت نسبتاً قابل قبول باعث شده خواب سوم در میان آثار قابل توجه جشنواره فیلم کوتاه امسال تهران قرار بگیرد. 

اسپایدرمرد
اسپایدرمرد از نگاه مخاطبان جشنواره فیلم کوتاه امسال مورد اقبال قابل‌توجهی قرار گرفت. فیلمی با سوژه انتزاعی که بازآفرینی طنز از داستان مرد عنکبوتی دارد و توانسته کیفیت بالایی را در تصویر به مخاطب نشان بدهد. اسپایدرمرد از نظر منطق روایی دچار اشکالاتی ا‌ست؛ اما مدل طنز اثر و همچنین نبوغ فیلمساز باعث شده که جایی برای خود در بین فیلم‌های قابل‌توجه این لیست از نگاه منتقدان فرهیختگان پیدا کند. یکی از نقاط قوت اثر، استفاده هوشمندانه از فانتزی برای بازآفرینی شخصیت‌ها و موقعیت‌های کلاسیک مرد عنکبوتی است. این فیلم کوتاه، با ارجاع به خاطرات کودکان و نوجوانان دهه هشتاد از بازی توبی مگوایر و کارگردانی سم ریمی، آشنایی‌زدایی کرده و مخاطب را به تجربه‌ای تازه دعوت می‌کند. 

و زندگی برای همه
ایده و زندگی برای همه درخشان است؛ کسانی که قصد خودکشی دارند باید مجوز بگیرند و با همین ایده فانتزی اثری سر و شکل‌دار را روانه تصویر کرده است. از نگاه منتقدان این فیلم در میزانسن و اجرا توانسته انتظار مخاطبان را برآورده کند، البته از جهاتی «و زندگی برای همه» را برخی گرته‌برداری از سینمای روشنفکری دانسته و کیفیت این اثر را متوسط ارزیابی کرده‌اند. بااین‌همه و زندگی برای همه از نظر سوژه قابل‌توجه است و خودکشی با آنکه مسئله روز جوامع معاصر است؛ اما جایی در میان آثار نداشته. 
پیام‌بر
پیام‌بر یکی از آثار خوب جشنواره فیلم کوتاه تهران به حساب می‌آید، البته از نگاه منتقدان ما؛ اثری که به سراغ یک تولید اقتباسی سروشکل‌دار رفته و همین به دیالوگ‌ها و منطق روایی داستان کمک قابل‌توجهی کرده است. می‌توان گفت متن اقتباس‌شده به دلیل مناسب‌بودن برای فیلم کوتاه نیمی از قصه را برای کارگردان طی کرده و عابدنیا هم با یک کارگردانی حساب‌شده، پیام‌بر را به سرانجام رسانده. فیلمی که به‌اندازه سوژه‌اش حرف می‌زند و به‌جای آنکه پر گویی کند و بخواهد سوژه یک فیلم بلند را برای یک اثر کوتاه دخیل کند، به‌اندازه قصه خود حرف می‌زند و دوربینش در نشان‌دادن صحنه‌هایی همچون خبردار شدن خانواده‌های شهدا باحیا و حرمت‌شناس عمل می‌کند. 

سرخ‌رگ
از نگاه منتقدان فرهیختگان؛ بزرگ‌ترین نقطه قوت سرخ‌رگ، فیلم‌نامه‌ خوبش است. فیلم داستان پدر معتادی است که شب خواستگاری دخترش به خانه بازگشته؛ غافل از اینکه عروس خانم قبلاً اعلام کرده که پدرش فوت شده! حال پدر باید خودش را مخفی کند تا خواستگاری خراب نشود. در این میان به علت مصرف مواد، اوردوز می‌کند و تا دم مرگ می‌رود. بماند که در این میان ما متوجه می‌شویم عروس و داماد قبلاً با هم رابطه داشتند و این ازدواج برای حفظ آبرویشان ضروری است. مهم‌ترین نکته سرخ‌رگ تمرکز روی موقعیت‌ها و اهمیت تصویر در فیلم است به جای آنکه به بیانیه‌خوانی روی بیاورد. 

تخطی
تخطی هم از دیگر آثاری است که نظرات مختلفی را میان منتقدان سینما برانگیخت. فیلمی که دزدیده‌شدن موبایل یک دختر را روایت می‌کند و از دید برخی از منتقدان رویکردی جسورانه در بیان موضوع خود دارد و با بازی امیر نوروزی، مخاطب را درگیر می‌کند. مسئله‌ فیلم انتخابی سخت بین ساختار - کارگزار، اخلاق - عدالت، اجتماع - فرد و آرمان - عدالت است و نقدی جدی و ساختاری را در خود جای داده. بسیاری مدل پرداخت دیانی را رادیکال و متفاوت با دیگر آثار اجتماعی چند سال اخیر ارزیابی کرده‌اند. البته برخی از منتقدان هم ضمن توجه به اهمیت نقش امیر نوروزی در این فیلم، بازی برخی از بازیگران فرعی را متوسط ارزیابی کردند و گفته‌اند بعضی از سکانس‌ها می‌توانست به شکل بهتری اجرا شود. 

آدمک
«آدمک» با روایتی ساده، عذاب وجدان پسری را نشان می‌دهد که ناخواسته قسمی دروغ خورده است. از نگاه منتقدان فرهیختگان این اثر بدون شعار و اغراق، با پرداختی دقیق و فضاسازی حساب‌شده، در زمان کوتاه خود تأثیری ماندگار بر مخاطب می‌گذارد. آدمک اثر شریفی ا‌ست با یک دوربین ساده. کارگردان نمی‌خواهد خودش را جلوه دهد و از طرفی اثر خارق‌العاده‌ای هم خلق نمی‌کند. گرجستانی به‌راحتی می‌توانست بیفتد به گرته‌برداری از فرهادی و همه چیز را خاکستری ترسیم کند؛ اما ازآنجایی‌که مسئله اصلی خود را توبه گذاشته، به چنین بازی‌های فرمیکی روی نمی‌آورد. 

تایپیست
تایپیست از فیلم‌های بحث‌برانگیز جشنواره امسال است، اثری که در میان تولیدات محبوب مخاطبان قرار گرفته؛ اما نظرات نسبت به آن یکسان نیست. فیلم در دیالوگ‌نویسی و مربوط بودن ایده به فیلم کوتاه ایراد دارد و می‌توانست با قدری تأمل یک فیلم داستانی بلد باشد و برخی دیگر تایپیست را فیلمی زنانه و لطیف توصیف کردند که بدون آنکه زیاد حرف بزند، با تصویر و موسیقی حرف دلش را می‌زند. همچنین اشاره شده است که موسیقی و تدوین در کنار پالت رنگی فیلم، دنیایی شاعرانه می‌سازد که بیننده را آرام‌آرام به درون ذهن زن قصه می‌برد. 

سوگ سهراب
فیلم سوگ سهراب از آثاری است که در جنگ می‌گذرد و شاید در قیاس با آثاری همچون پیام‌بر متوسط ارزیابی شود. سوگ سهراب تلاش کرده با قاب مربع و پالت رنگی خاکستری تصویری از دوران جنگ بسازد که این تصویر چندان نسبتی با آن دوران ندارد. سوگ سهراب از جهت قصه و مدل پرداخت موردبحث قرار گرفته و برخی از منتقدان با اشاره به ضعف‌های روایی و گسست‌های در فیلمنامه سوگ سهراب را اثری متوسط ارزیابی کردند. بااین‌حال برخی از منتقدان می‌گویند سوگ سهراب، به مدیوم فیلم کوتاه پایبند است. شک اول، نقطه عطف و شک آخر دارد. داستان درباره پیرمرد روزنامه‌نگاری است که بعد از ۲۸ مرداد زندانی شده. زیر شکنجه دوام نیاورده و رفیقش را لو داده. اما قبل از آن فرزند رفیقش را به سرپرستی گرفته است. 

رؤیای آمریکایی
مسئله رؤیای آمریکایی مهاجرت است و از همین حیث قابلیت بررسی دارد. فیلم درباره دختری‌ است که به‌تازگی ویزای آمریکایش رسیده و باید این مسئله را با دیگران طرح کند. فیلم از ایده خوبی بهره برده؛ اما در پرداخت دچار ایرادهای جدی‌ای است. فیلمی که نمی‌تواند در ساخت کاراکتر فراتر از موقعیت خود پیش برود و فرایند دراماتیزه کردنش مخاطب را به یاد درام‌های دسته‌چندم گرته‌برداری‌شده از سینمای هالیوود می‌اندازد. از نگاه منتقدان فیلم بین سوژه و پرداخت متوسط مانده و ازاین‌حیث به‌مانند باقی آثار اجتماعی جشنواره امسال متوسط ارزیابی می‌شود.

عنوان فیلم
نکته کلیدی در نقد (از نگاه فرهیختگان)
سوژه یا ژانر اصلی
خیلی‌خیلی دور و بسیار نزدیک
جسورانه و نو، عجین شدن مسئله با زیست شخصی فیلمساز، نجات سینمای مقاومت از رخوت، تکنیکال کم‌نقص.
فقدان، شهادت و انتظار
تمارض
فیلم اجراست؛ کارگردان فیلمنامه ضعیف را با اجرا و بازی بازیگران نجات داده است.
تنهایی (پیرمردی که برای دیدن دخترش تظاهر به بیماری می‌کند)
بیست‌ویک
پرشی صدمتری نسبت به اثر پیشین کارگردان، موفقیت در ساخت کاراکتر (که در فیلم کوتاه دشوار است).
نامشخص (تولید مؤسسه اوج)
خداحافظ آشغال
بازگشتی موفق برای برادران ارک؛ فضایی فانتزی با طراحی صحنه و جلوه‌های بصری موفق، از آثار هم‌دسته بین‌المللی یک‌سروگردن جلوتر.
بیگانگی انسان مدرن (در فضای تک‌لوکیشنی زباله)
دریچه
فهم دقیق نسبت به فیلم کوتاه، میزانسن سینمایی و دکوپاژ حساب‌شده، مشکل اساسی فیلم تکنیک است.
موقعیت کوچک‌محور با آدم‌های قصه‌اش
خواب سوم
ایده قابل‌بحث در زمینه روان‌کاوی، از نظر اجرا جزو ۱۰ اثر برتر جشنواره، بهره‌گیری از ارجاعات سینمایی.
روان‌کاوی
اسپایدرمرد
مورد اقبال مخاطبان، سوژه انتزاعی با بازآفرینی طنزآمیز از مرد عنکبوتی، کیفیت بالای تصویر، نبوغ فیلمساز.
فانتزی و طنز (بازآفرینی مرد عنکبوتی)
و زندگی برای همه
ایده درخشان: کسانی که قصد خودکشی دارند باید مجوز بگیرند، اجرای سر و شکل‌دار در میزانسن و اجرا.
خودکشی (با ایده فانتزی مجوز گرفتن)
پیام‌بر
اقتباسی سر و شکل‌دار که به دیالوگ‌ها و منطق روایی کمک کرده، کارگردانی حساب‌شده و حرمت‌شناس در نشان دادن صحنه‌ها.
اقتباسی (احتمالاً مرتبط با خانواده‌های شهدا)
سرخ‌رگ
بزرگ‌ترین نقطه قوت: فیلمنامه خوب، تمرکز روی موقعیت‌ها و اهمیت تصویر (پدر معتاد در شب خواستگاری دخترش).
اجتماعی و موقعیت‌محور
تخطی
رویکردی جسورانه در بیان موضوع (دزدیده‌شدن موبایل دختر)، مسئله‌مند (انتخاب سخت بین اخلاق-عدالت و ساختار-کارگزار).
اجتماعی و ساختاری
آدمک
اثر شریف با روایتی ساده، عذاب وجدان پسری که قسم دروغ خورده، عدم گرته‌برداری از فرهادی و تمرکز بر توبه.
اخلاقی و ساده‌گرا
تایپیست
فیلمی زنانه و لطیف، بدون پرگویی با تصویر و موسیقی حرف دلش را می‌زند، دارای ایراد در دیالوگ‌نویسی.
نامشخص (احتمالاً با فضایی شاعرانه)
سوگ سهراب
پایبند به مدیوم فیلم کوتاه (شک اول، نقطه عطف، شک آخر)، داستان درباره پیرمرد روزنامه‌نگار و لو دادن رفیق.
جنگ و تاریخی (دوران ۲۸ مرداد)
رؤیای آمریکایی
مسئله مهاجرت، ایده خوب اما دچار ایرادهای جدی در پرداخت و ساخت کاراکتر، درام دسته‌چندم.
مهاجرت (دختری با ویزای آمریکا)

 منبع: فرهیختگان