انتقاد و اعتراض همواره بهمثابه بخشی از ماهیت و کارکرد امر هنری با سینما گره خورده اما گاهی بهواسطه یا در مواجهه با شرایط اجتماعی و بحرانی، شمایل و ساختار رادیکالتری به خود میگیرد. فیلمسازان بسیاری در تاریخ سینما بودند و هستند که با نمایش اعتراضات در آثار خود تلاش کردند تا در جهت بهبود جامعه خود و حتی جامعه جهانی گامی بردارند. سینمایی که اعتراض به وضع موجود را به میانجی هنر به اعتراضی خلاقه تبدیل میکند. خلاقیتی که میتواند اعتراض را به کنشی اثربخش و ماندگار تبدیل کند که فارغ از ارزشهای زیباییشناختی، از کارکرد تاریخی و اجتماعی هم برخوردار باشد.
سینما و بهطور کل هنر اعتراضی ناشی از شرایط اجتماعی و سیاسی است. هر جا عدالت حاکم است، هنرمندان بیشتر متوجه نفسیات انسانی و روانشناسی جامعه و مقولههایی از این دست میشوند. مثل برگمان و آثار فلسفی روانشناختیاش در سوئد اما هرجا عدالت و دموکراسی برقرار نیست هنرمندان از هنر به ویژه سینما به عنوان ابزاری برای آگاهیرسانی بهره میگیرند تا مردمان آن جامعه بیشتر با واقعیتها آشنا شده و تشویق و تحریک شوند تا با نابسامانیها مقابله کنند.