آدمهای مك دونا در اثر جدیدش براساس الگوواره ادبیات پاستورال یا شبانی از علم و دانش كافی بیبهرهاند و در سایه زیست مذهبی به نوعی از آرامش و سادهزیستی روی آوردهاند اما ردپای آدمهای شهری طلوعی تازه بر ذهن و بدنهای آنهاست تا با بهرهگیری از دانش همان آدمها به سمت و سوی خلق آثاری پیش بروند كه راز و رمز جاودانگی و ماندگاری را برایشان به ارمغان آورد.
مکدونا در دوران نگارش فیلمنامه در زندگی شخصیاش در حال پشت سر گذاشتن جدایی از یک رابطهی عاطفی بود. این چنین شد که بر خلاف «در بروژ» که دو شخصیت اصلی، دو گنگستر پادو، کمکم به هم نزدیک شدند، دشمن مشترک پیدا کردند و رابطهای دوستانه/عاشقانه تشکیل دادند، در «بنشی های اینیشرین» مکدونا میخواست از هم پاشیدن یک رابطهی دوستانه/عاشقانه را نشان دهد.
بنشیهای اینیشرین (The Banshees of Inisherin) یک تراژدی-کمدی سیاه است و همان امضایی را دارد که پیش از این بر فیلمهای دیگر مارتین مک دونا نقش بسته بود.
سه سال پس از اکران فیلم موفقیتآمیز «سه بیلبورد بیرون ابینگ، میزوری»، مارتین مکدونا فیلم بعدیاش را میسازد.
پنجمین شمارهی نشریهی فرهنگی-هنری «نقد هنر» با شناختنامهی آثار مارتین مکدونا ویژهی پاییز 97 منتشر شد.
جدیدترین نمایشنامه مارتین مک دونا در سال ۲۰۱۸ و با کارگردانی متیو دانستر در شهر لندن به صحنه خواهد رفت.
نمایش «جمجمهای در کاناراما» اثر «مارتین مک دونا» به کارگردانی علی پروشانی که با طنزی سیاهگونه سعی در تفسیر مفهوم عدالت دارد، این روزها در تماشاخانهی «دیب» روی صحنه است.