سازندگان «بی همه چیز»، هر چند كه تلاش كردهاند به واسطه فیلمبرداری در فضای داخلی معدن، تصاویری سبكپردازانه ارایه كنند، درنهایت، در خلأ نماهایی بدون شدت، چند كارت پستال ساختهاند كه دكوراتیو هستند و تصویرپردازیهایی خنثی برای كلماتی هستند كه با تصنعی غیرقابل تحمل، ادا میشوند.
علاوه بر فیلمنامه، «بی همه چیز» برگهای برندهای را هم در انتخاب عوامل و طراحی مولفههای فنیاش رو كرده است. فیلمبرداری كار یكی از اصلیترین امتیازات آن است. زوایا و اندازه قابهای مرتضی هدایی درست و هوشمندانه انتخاب شدهاند و او قابهایی زیبا و ساختاری خوشتصویر را به فیلم بخشیده است كه البته از آن بیرون نمیزنند و در خدمت فیلم عمل میكند.
فرزین پورمحبی نقدی را با عنوان " بی همه چیز یک فیلم سانسور شده و نه اقتباسی !" منتشر کرد.
بارها گفته شده است که فیلمنامه اصلی ترین عنصر در پی ریزی یک اثر سینمایی مطلوب است و قرایی در "بی همه چیز" به خوبی نشان می دهد که چگونه می توان با یک زیر ساخت صحیح اثری قابل تامل را روانه پرده نقره ای کرد.
بی همه چیز یك ماكت بیروح و ویران از نمایشنامه درخشان ملاقات با بانوی سالخورده نوشته فردریش دورنمات است كه نه تنها به متن اصلی نكتهای اضافه نكرده است بلكه بسیاری از لحظات و نكات قابل تامل آن را نیز از بین برده است.
«بی همه چیز» معلوم نیست چرا بی همه چیز است. آدم یاد اسرار گنج دره جنی می افتد که آخرش بی همه چیزی است.
«بی همه چیز» اگرچه شاهکار از آب در نیامده و شیمی شخصیت ها تا اندازه ای خام به نظر می رسد اما در سطح سینمای ایران و ارتباط با تماشاگر تا حدزیادی موفق عمل کرده است.