تصویری جالب و کمتر دیده شده از «کیومرث ملک مطیعی و داریوش» را در نمایی از فیلم فریاد زیر آب و در سال 56 مشاهده می کنید.
در آن زمان بالاترین دستمزد به فردین و بعد از آن به بهروز وثوقی تعلق داشت.
در ادامه تصاویری از «فردین» را در پشت صحنه فیلم سلطان قلبها و در سال ۱۳۴۷ مشاهده میکنید.
در اواخر مهر ماه ۱۳۵۱ یکی از خبرنگار مجلهی «زن روز» گفتوگوی مفصلی با بهروز وثوقی بازیگر محبوب ایرانی انجام داد که در ادامه بخشی از این گفتوگو را میخوانید.
بازیگر قدیمی سینمای ایران، گفت: کتمان نمیکنم که من برای شرکت در فیلمها بالاترین رقم دستمزد را میگیرم، اما در دو سه سال اخیر شرکتم در فیلمهایی که دیگران میسازند صرفا روی منافع مادی نبوده و بیشتر جنبهی رفاقت داشته است.
حدود نیمقرن پیش، خیابان شمالی-جنوبی لالهزار به عنوان قطب فرهنگی پایتخت شناخته میشد. تمام کافههای معروف، سالنهای تئاتر و سینماهای پایتخت در این خیابان قرار داشتند که هویت فرهنگی پایتخت را شکل میدادند.
کمیته پیگیری حفاظت از خانههای تاریخی، تخریب سینمای «نادر» در خیابان لالهزار تهران را با مجوز اداره کل میراث فرهنگی استان تهران و مصوبه کمیسیون ماده پنج تایید کرد.
هرچند دیگر از برخی سینماها در چهارباغ اصفهان خبری نیست اما همچنان میتوان بقایای برخی ساختمان های این سینماها را مشاهده کرد، بقایایی که بخشی از تاریخ شفاهی این شهر هستند.
«تمام کسانی که در سینما هستند، همه عاشق این کارند و گرنه این کار سودی برای کسی ندارد.» اینها بخشی از صحبتهای مالک سابق سینما «نادر» است، سینمایی که روزی روزگاری در لاله زار جان داشت.
من سینماگرم... دنیا اگر یک فیلمساز متوسط هم نداشته باشد اتفاقی نخواهد افتاد ولی اگر من کاری بتوانم بکنم که بدهکاریام را به این انقلاب و به این حرکت بپردازم و آن هر چیز و هر کاری که میخواهد باشد ارزشی معتبر خواهد داشت.
داوود رشیدی در آخرین مصاحبه اش با پرویز نوری از زندگی و حرفه و رفقایش میگوید.
دو عکس دیده نشده از مسعود کیمیایی سی و شش ساله تماشا کنید که در سال ساخت فیلم سفرسنگ ثبت شده است
فیلم «قلندر» به کارگردانی علی حاتمی و بازی ناصر ملکمطیعی سال ۱۳۵۱ اکران شد.
«سفیر» بهعنوان نخستین تجربه سینمای ایران در تولید آثار مذهبی - تاریخی با حضور حرفهایها در پشت و جلوی دوربین ساخته شد. ابتدا نعمت حقیقی فیلمبردار «سفیر» بود و با وقفهای که در تولید پیش آمد جای خود را به جمشید الوندی داد.
مسعود کیمیایی... دوست نزدیک من است... قیصر دومین فیلمش بود. وقتی داستان آن را نوشت تهیهکنندههای زیادی آن را قبول نکردند چون فکر میکردند مثل فیلم «بیگانه بیا» با شکست روبهرو میشود. وقتی دیدم هیچ تهیهکنندهای حاضر به ساختن آن نیست تصمیم گرفتم خودم برای آن سرمایهگذاری کنم.
۹۰ سال پیش نمایش یک فیلم ایرانی باعث شد هزینه تولید اولین فیلمهای ایرانی منتشر شود.
رگبار نخستین فیلمِ بلندِ بهرام بیضایی در سال ۱۳۵۰ ساخته و در اردیبهشت ۱۳۵۱ اکران شد. این فیلم گرچه از لحاظ تجاری چندان موفق نبود اما تنها فیلم ایرانی بود که در نخستین دور جشنوارهی جهانی فیلم تهران درخشید و جایزهی مخصوص هیات داوران را به دست آورد.
بهمن فرمانآرا: دستگاههایی که هیچ نوع صلاحیتی ندارند قیم ما شدهاند، حکمی صادر میشود که سینماها باید به دست یک مرکز مورد اعتماد سپرده شود! چه کسی تشخیص میدهد دستگاه تازه که میخواهد سینماها را اداره کند صاحب صلاحیت است.
دهم اردیبهشتماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته میشود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران میدانند.
در دهه ۳۰ و ۴۰ که اقبال عمومی برای تماشای فیلم در سینماها به اوج رسیده بود، مردم از ۸ صبح در صف خرید بلیت میایستادند تا این شانس را داشته باشند که ساعت ۱۰ شب فیلم مورد علاقهشان را روی پرده سینما ببینند.
در همین تهران خودمان قریب به هشتاد نفر معرکهگیر زبر و زرنگ زندگی میکنند که درآمد روز جمعهی آنها روی هم رفته ۴۸ هزار ریال میشود/ تهرانیها روزهای جمعه فقط ۷ میلیون و پانصد هزار ریال بابت شنگول شدن میپردازند!
در این تصاویر «مسعود کیمیایی» ۲۸ ساله را در حال هدایت «بهروز وثوقی» و «جمشید مشایخی» میبینید.
برزخیها به کارگردانی ایرج قادری و نویسندگی سعید مطلبی سال ۱۳۵۸ساخته شد.بعد از انقلاب برزخیها در سال ۱۳۵۹ با هشت میلیون تومان فروش رکورد فروش فیلم در ایران را شکست و سپس توقیف شد.
نکتهی جالب اینکه در سالهای اول تاسیس سینما زنها حق ورود نداشتند؛ اگر احیانا زنی میخواست سینما بیاید با جنجال و هیاهوی مردم و تماشاچیان روبهرو میشد و بلایی ناگفتی به سرش میآمد! این موضوع مرا به فکر انداخت که برای خانمها سینمای جداگانه و به اصطلاح بهتر «زنانه» درست کنم.
تنگسیر فیلمی ایرانی به کارگردانی امیر نادری و محصول سال ۱۳۵۲ است. این فیلم بر اساس رمانی به همین نام ساخته شده که صادق چوبک در سال ۱۳۴۲ نوشته و ریشه در واقعیت دارد. بهروز وثوقی، پرویز فنی زاده، نوری کسرایی و عنایت الله بخشی تعدادی از بازیگران این فیلم هستند. تصویر فوق پشت صحنه این فیلم است.
ویدئویی از مراسم ختم زنده یاد منوچهر حامدی در سال ۱۳۷۴ منتشر شده که بسیاری از هنرمندانی در آن مراسم شرکت داشتند آسمانی شده اند و یا گرد پیری بر موهایشان نشسته و در گوشهای از این جهان روزشمار زندگی میکنند.
تصویری از نشست فیلم مسعود کیمیایی در جشنواره جهانی فیلم تهران را ببینید.
تصویری از داریوش مهرجویی در حال دریافت هدیه از سیدمحمد خاتمی.
۳ تیر ۱۳۵۹ مدیران وقت بنیاد از آیتالله خلخالی دعوت کردند تا با دیدن صحنههایی از فیلم معروف قیصر نظرش را درباره این فیلم و اکران مجدد آن بعد از انقلاب بیان کند.
گروه ۷ بهعلاوه ۱، یعنی فیلمسازانی که در انتخابات ریاستجمهوری احمدینژاد و هاشمی فعالیت میکردند، گفته میشود که نامهای نوشتند و در آن نامه تقاضا کردند انتقال فرهنگ از دولت خاتمی به دولت احمدینژاد آرام صورت بگیرد.
عکسی از فیلم «قیصر » در فضای مجازی پربازدید شد.
ناصر تقوایی خطاب به دبیر جشنواره نوشت: استدعا دارم از پذيرفتن تنديس بلورين سيمرغ اهدايي و همچنين حواله نوبت برای خريد پرايد بنده را معذور بداريد.
جیرانی که یکی از معتبرترین پژوهشگران سینمای ایران بهحساب میآید، با اشاره به دوره مسئولیت علی لاریجانی در وزارت ارشاد، صراحتا دلیل بیتوجهی به فیلم «بوی پیراهن یوسف» از سوی مسولان وقت سینمایی را به این مورد خلاصه میکند: «قهرمان این فیلم زن بود!»
تصاویری از داریوش مهرجویی در پشت صحنه فیلم سینمایی ستچی در مازندران.
جلسه سوم و آخر از سلسله نشستهای تخصصی با عنوان «بر سینمای ایران چه گذشت»، شب گذشته ۱۵ آبان ماه برگزار شد.
در دومین نشست مروری بر تاریخ سینمای ایران با اشاره به بیمهریهایی که بخاطر حضور برخی ستارههای بازیگری در فیلمهای دفاع مقدسی وارد شده، ناصر شفق تاکید کرد: سینمای ایران مسیر خودش را به شکلی که توانایی داشته است و شرایط به آن اجازه میدهد، ادامه داده اما متاسفانه هر جا سیاست در مدیریت فرهنگی کم آورده، به سینما فشار وارد کرده است.
رسول صدرعاملی در اولین شب از دومین سلسله نشست «بر سینمای ایران چه گذشت» به بیان خاطرهای از واکنش محسن مخملباف به فیلم «رهایی» پرداخت.
بر اساس سندی سه برگی که حاوی نامه داریوش مهرجویی به پهلبد وزیر فرهنگ و هنر است گزارش اکران فیلم برای قشرهای مختلف از روشنفکرانی مثل جلال آل احمد و بهمن فرسی تا مستخدم اداره فرهنگ و هنر آمده است. این سند منحصر به فرد نشان میدهد که کارگردان فیلم خود راوی نقدهای موجود در فیلم است.
سومین شب از سلسله نشستهای «بر سینمای ایران چه گذشت»، شب گذشته پنجم مهر با حضور فریدون جیرانی، مهدی مسعود شاهی، محمدرضا شفاه و هارون یشایائی در پردیس سینمایی آزادی برگزار شد.
نخستین نمایش تصاویر متحرک در جهان به سال ۱۹۸۵ در کافه گراند بلوار کاپوسی شهر پاریس رقم خورد. تماشاگران این تصاویر نه اعیان و اشراف پاریس بلکه مردم عادی بودند. اما ۵ سال بعد از این تاریخ که مظفرالدینشاه قاجار در سفر به فرانسه مفتون دستگاه «سینموفتوگراف» و لانترن ماژیک شد و دستور خرید همه دستگاههای آن را داد، تصاویر متحرک در ایران نه وسیله سرگرمی تودهها بلکه اسباب سرگرمی شاهانه شد. اینطور شد که سینما از همان بدو ورودش به ایران با سیاست گره خورد.
رضا گلچین که آپاراتچی سینماهای مشهد در دهه ۵۰ تا ۸۰ بوده به مناسبت روز ملی سینما از حال و هوای آن روزهای سینما و تفاوتهایی که با این روزها داشت گفت و به بخشی از خاطرات خود پرداخت.
موزه سینمای ایران نمایشگاهی از تصاویر نمای بیرونی سینماهای خاطره ساز را برگزار میکند.
اقتصاد بیمار سینما باعث شده ساخت فیلمهای کمدی و ملودرام که پروسه تولید کوتاهمدتتری دارند و در تولید بهسادگی به سود میرسند، اهمیت پیدا کنند و جایگزین آثاری شوند که علیالقاعده باید جور سینمای جریان اصلی را به دوش بگیرند. به همین خاطر است که میگوییم این آسمان چندان محبوب نیست و فعلا خریدار ندارد.
آنچه او را در چشم برخی به مقام خدایگانی رساند علاوه بر آنچه گفته شد تبختر ذاتیاش بود که نسبت به اطرافیان و نزدیکانش نیز گاه غیرقابل تحمل میشد.
بهروز غریبپور: یکی از این روزنامههای علیه من نوشته بود مردم شمال شهر برای دیدن نمایش و تئاتر و موسیقی به جنوب شهر میآیند و اینها بیحجابی و ولنگاری را رواج میدهند، من در جواب گفتم این کدامشان خوب است مردم جنوب شهر برای رفتن به شهر بازی به شمال شهر میروند مردم شمال شهر برای دیدن آثار بتهوون و دیگران به جنوب شهر میآیند؟ دقیقا نوشتم شما مایل به کشیدن یک دیوار هستید بین برلین شرقی و غربی.
تاریخ همانقدر برای رهنما اهمیت دارد که اسطوره. درواقع رهنما این دو را از هم تفکیک نمیکند و مرز قاطعی بین آنها نمیکشد. رهنما با استفاده از ساختار فیلم در فیلم (meta-cinema) یا نمایش در فیلم (meta-narrative)، به نوعی مکالمه مدرن و امروزی با تاریخ دست میزند.
زینت مودب خطیبی، هنرپیشه اولین فیلم سینمایی ناطق فارسی ساخته شده در ایران درگذشت. او در زمان مرگ ساکن آمریکا بود و صد سال داشت.
برای فیلمنامهای که در کمتر از یکماه نوشته شده بود، 10 سال زمان برد تا کارگردان پیدا شود. تقریباً تمام نگاهها روی این مسئله متمرکز بود که بیضایی در کسوت کارگردان این فیلم ظاهر نشود.
پس از پیروزی انقلاب تا مدتی اوضاع نمایش فیلم در ایران ویژه و استثنایی بود. موجی از فیلمهای بلوک شرق که در رژیم پیشین نمایش آنها ممنوع بود، روانه پردهها شدند. فیلمهایی از نقاط مختلف دنیا خصوصا کشورهای جهان سوم، توانستند به نمایش دربیایند و مخاطبان بسیاری جذب کنند. حتی از سینمای آمریکا هم «الرساله»، ساخته مصطفی عقاد که در زمان شاه نمایش آن ممنوع بود، روانه پردهها شد و مخاطبان فراوانی پیدا کرد.
در جلسه نمایش فیلم ۹۰ ساله «فردوسی» ساخته سپنتا گفته شد: این فیلم در دوره اول سینماسازی به عنوان فیلم نوروزی در سینما سپه نمایش داده شد و از نظر ژانر میتوان آن را اولین فیلم تاریخ سینمای ایران دانست چون فیلمی است که فیلمنامه آن برای یک دوره تاریخی نوشته شده است.