یکشنبه , ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳
شیرین میرزانژاد
تئاتر در غیاب طبقه کارگر 6 آبان 1396
تئاتر در غیاب طبقه کارگر

تئاتر در غیاب طبقه کارگر

ساده‌ترین تعریفی که می‌توان از تئاتر کارگری ارائه کرد -فارغ از دوران و زمانه‌ی شکل‌گیری آن و نهادهایی که به این امر پرداخته‌اند- این است که تئاتر کارگری تئاتری با موضوع دغدغه‌ها و مسائل معیشتی و صنفی کارگران است که برای کارگران (و گاه به دست خود کارگران) اجرا می‌شود

نقد، هنر، اجتماع 1 آبان 1396
نقد، هنر، اجتماع

نقد، هنر، اجتماع

در زندگی روزمره با واژه‌هایی چون نقد، انتقاد و منتقد بسیار روبرو می‌شویم. امروزه گسترش وسایل ارتباطی و دسترسی آسان و همگانی به رسانه‌ی مجازی شرایطی ایجاد کرده است که همه می‌توانند نظرات خود را بیان کنند و به تبع آن به نوشتن نقد در هر زمینه‌ای بپردازند. هر شغلی که داشته باشیم و به هر فعالیتی که مشغول باشیم، به نوعی با پدیده‌ی نقد روبرو هستیم. پدیده‌ای که برای برخی ناخوشایند است و از آن اجتناب می‌کنند، چه از پذیرش آن و چه از ارائه کردنش، چرا که آن را عیب‌جویی و ایرادگیری محض می‌دانند و نمی‌خواهند در هیچ سویی از این رابطه قرار گیرند. اخیراً در وبلاگی می‌خواندم که «…من به نقد هیچ اعتقادی ندارم… منتقد عموماً کسی است که چون خودش کار خاصی انجام نداده، از ٰ کار خاصٰ دیگران ایراد میگیرد…» از قضا چنین باوری بسیار هم رایج است. اما با تمام مواضعی که در رابطه‌ با مسئله‌ی نقد وجود دارد، نقد بخشی فعال در تمام زمینه‌های اجتماعی بوده و خصوصاً در فعالیت‌های هنری و فرهنگی بخشی اساسی به حساب می آید که در طول تاریخ، خود تبدیل به یک سبک نوشتاری شده است. به قول ارسطو «به راحتی می‌توان از نقد اجتناب کرد، اگر هیچ نگوییم، هیچ نکنیم و هیچ نباشیم.»

چوب حراج بر بدن نحیف تئاتر 30 مهر 1396
چوب حراج بر بدن نحیف تئاتر

چوب حراج بر بدن نحیف تئاتر

سال‌هاست که تبلیغات بخش قابل توجهی از فضای سمعی و بصری زندگی ما را اشغال کرده است و با گسترش وسایل ارتباطی و دسترسی همگانی به فضای مجازی و ابزارهای ارتباط جمعی، هر روز نیز شاهد اشکال جدیدتری از تبلیغات هستیم. در هر رده‌ی سنی که باشیم و به هر شغل و فعالیتی مشغول باشیم، هر روزه با حجم گسترده و غیرقابل چشم‌پوشی از تبلیغات به اشکال گوناگون روبرو هستیم. از اشکال قدیمی‌تر تبلیغات مانند بیلبوردها و تابلوها، تبلیغات کاغذی که در خیابان به دست‌مان می‌دهند یا به در و دیوار و ماشین‌ها می‌زنند، به اصطلاح «دادزن»ها و «بفرمازن»ها که صدایشان را در خیابان می‌شنویم و ما را به خرید از فروشگاهی یا دستفروشی یا خوردن در رستورانی دعوت می‌کنند و اشکال نسبتاً جدیدتر مانند تبلیغات رادیویی و تلویزیونی گرفته تا تبلیغات جدیدتر مانند پیامک‌، ایمیل، بنرهایی که در گوشه‌ی وبسایت‌ها جا خوش کرده‌اند و جدیدتر از همه تبلیغاتی که از طریق رسانه‌هایی چون اینستاگرام، تلگرام و… منتشر می‌شوند. تبلیغاتی که به ما می‌گویند چه بخوریم، چه بپوشیم، چه ماشینی سوار شویم، کجا برویم و در یک کلام، چطور زندگی کنیم. به موازات این جریان در تئاتر نیز شاهد ورود انواع تبلیغات مختلف برای جلب مخاطب هستیم. اگر به تئاتر علاقمند باشید و یا به این حرفه مشغول باشید، احتمالاً در فضای مجازی عضو خبرنامه‌ها و گروه‌های اطلاع‌رسانی رویدادهای تئاتری هستید و از این طریق اخبار و اطلاعات دنیای تئاتر را دنبال می‌کنید. در این صورت حتماً هر روزه با سیل عظیم انواع و اقسام تبلیغات پیامکی، پست‌های اینستاگرام، گروه‌های تلگرامی، ایمیل و… مواجه می‌شوید که قرار است اطلاع‌رسانی کنند، اما گاه تا حدی تکراری و بیش از اندازه می‌شوند که ممکن است نخوانده از کنارشان رد شوید. اما این تبلیغات چه می‌گویند؟ از ما چه می‌خواهند؟ چه هدفی دارند؟ و چرا به این شکل عمل می‌کنند؟

سانسور اقتصادی و سیطره‌ی پول بر تئاتر امروز 29 مهر 1396
سانسور اقتصادی و سیطره‌ی پول بر تئاتر امروز

سانسور اقتصادی و سیطره‌ی پول بر تئاتر امروز

این روزها هنگامی که صحبت از اجرای تئاتر می‌شود، بیش از هر موضوع دیگری پرسش‌هایی را به اشکال گوناگون می‌شنویم که همگی حول محور یک موضوع اصلی هستند: چند نفر تماشاگر؟ یا به عبارت دیگر چند بلیت و چه میزان فروش؟ در وهله‌ی اول شاید چنین موضوعی عجیب به نظر برسد، اما با نگاهی به وضعیت امروز سالن‌ها و گروه‌های تئاتری می‌توان دید که چرا این موضوع به دغدغه‌ی تئاتری‌ها تبدیل شده است.

یادداشتی برای اجرای نمايش مهاجران / این درد مشترک 1 مرداد 1396
یادداشتی برای اجرای نمايش مهاجران / این درد مشترک

یادداشتی برای اجرای نمايش مهاجران / این درد مشترک

مروژك مهاجران را در سال ١٩٧٤ در حالى نوشت كه در تبعيدى خودخواسته در فرانسه زندگى مى‌كرد. نمايشى كه پس از چهار دهه، همچنان به روز است و در طول اين سال‌ها بارها بر صحنه‌های مختلف جهان اجرا شده است. مهاجران در نگاه اول نمايشى سياسى است. شخصيت‌هاى اين نمايش يكى كارگرى است كه به اميد يافتن كار مهاجرت كرده است تا پولى پس‌انداز كند، به كشورش بازگردد و خانه‌اى بسازد؛ و ديگرى روشنفكرى كه به دلايل سياسى مجبور به مهاجرت شده است.

«سانسور» حفظ ارزش‌ها یا معامله‌ی دو سر باخت؟ 30 فروردین 1396
«سانسور» حفظ ارزش‌ها یا معامله‌ی دو سر باخت؟

«سانسور» حفظ ارزش‌ها یا معامله‌ی دو سر باخت؟

سانسور به عنوان عامل خارجی دخالت کننده در این نظم طبیعی مانع ارتباط سالم هنرمند با اجتماع خود می‌شود. در نتیجه‌ پدیده‌ها بر اساس سیاست‌های سانسور تثبیت یا حذف می‌شوند نه روند طبیعی تحولات اجتماعی و عرضه و تقاضای هنرمند و اجتماع. وقتی فرد و نهاد دیگری مسئول نظارت و برخورد با پدیده‌ها باشد، افراد جامعه نیز رفته رفته متر و معیار و شاقول را کنار می‌گذارند. محدودیت‌ها و مرزها از بیرون دیکته می‌شود و افراد دیگر اصول، مرز و ارزش‌های فردی و اخلاقی ندارند.