تهیه‌کننده مستند «مادرم،ایل من» گفت: این فیلم، جزو فیلم‌هایی بود که دلی ساخته شد و من و کارگردان فیلم فقط دل‌مان می‌خواست چنین فیلمی ساخته شود.
پایگاه خبری تئاتر: بعدازظهر روز گذشته (یک‌شنبه بیست و چهارم تیرماه) سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، شاهد نمایش و سپس نقد و بررسی فیلم مستند «مادرم، ایل من» بود. در ابتدای این برنامه که با حضور احمد طالبی‌نژاد به‌عنوان منتقد مهمان برگزار شد، عزت‌الله پروازه، کارگردان این مستند در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم) درباره‌ی آشنایی با خانواده‌ی بهمن‌بیگی گفت: «این فیلم از دل مستندی به نام «نقاشِ باد» که چند سال پیش درباره‌ی یک نقاش اهل ایل قشقایی ساختم بیرون آمد.» وی که در فیلم خود به زندگی و فعالیت‌های معصومه بهمنی (خواهر زنده‌یاد محمد بهمن‌بیگی، موسس مدارس عشایری) پرداخته گفت: «وقتی آن فیلم را می‌ساختم یکی از دوستان پیشنهاد داد درباره فرزندان خانم بهمنی که چند نفر از آن‌ها با وجود نابینایی در زمینه‌ی موسیقی و ادبیات به موفقیت‌هایی دست پیدا کرده‌اند فیلم بسازم. وقتی در این‌باره تحقیقات اولیه را انجام دادم متوجه شدم شخصیت بی‌بی‌معصومه بیش از فرزندان او جای کار دارد و به نظرم رسید می‌توان درباره‌ی او یک مستند پرتره ساخت.» پروازه در ادامه‌ی صحبت‌های خود با اشاره به این که تقریباً دو سال زمان صرف تصویربرداری این فیلم شده افزود: «زمانی که من و تهیه‌کننده‌ی فیلم، اولین جلسه را با خانم بهمن‌بیگی برگزار کردیم ایشان برخورد بسیار خوبی داشت و من را مثل فرزند خود پذیرفت که باعث شد ساخت این فیلم به جریان بیفتد.» بخش بعدی برنامه به صحبت‌های منتقد مهمان جلسه اختصاص داشت. در این بخش، احمد طالبی‌نژاد فیلم «مادرم،‌ ایل من» را «در حد فاصل یک مستند پرتره و قوم‌شناسانه» توصیف کرد و گفت: «نکته‌ای که در این فیلم به‌شدت احساس می‌شود فقدان جغرافیاست. در حقیقت با وجود این که مستند مورد بحث خیلی گرم و صمیمانه پیش می‌رود تماشاگر متوجه نمی‌شود ماجراهای فیلم در کدام نقطه از ایران می‌گذرد!» وی گفت: «فیلم احتمالاً آگاهانه از حریم خانواده‌ی بهمنی (بهمن‌بیگی) بیرون نمی‌رود اما به‌هرحال باید پذیرفت جغرافیای محل وقوع آن کمی مخدوش است. به گونه‌ای که اگر تماشاگران خارجی این فیلم را ببینند شاید با خودشان فکر کنند همه‌جای ایران به همین شکل است.» طالبی‌نژاد سپس «مادرم،‌ ایل من» را «فیلمی موفق در معرفی یک شخصیت جذاب» توصیف کرد و افزود: «این فیلم می‌کوشد روحیه‌ی قابل ستایش معصومه بهمنی (بهمن‌بیگی) را به تصویر بیاورد. روحیه‌ی ستایش‌برانگیزی که می‌تواند از سوی سایر زنان جامعه، خصوصاً زنانی که توانایی مقابله با سختی‌ها و دشواری‌های زندگی را ندارند مورد الگو قرار گیرد.» وی تقابل سنت و مدرنیته را مضمون اصلی این مستند توصیف کرد و گفت: «این موضوع که به صورت موتیف در فیلم تکرار می‌شود، در جامعه‌ی ما از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. در همین فیلم زنی را می‌بینیم که از دل بدوی‌ترین شکل زندگی و چادرنشینی به سبک ایلات و عشایر به جایگاه اجتماعی قدرتمندی رسیده است. آن‌هم در حالی که بخش عمده‌ای از عشایر، چه در گذشته و چه امروز در فقر زندگی می‌کردند و می‌کنند.» طالبی‌نژاد هم‌چنین گفت: «معصومه بهمنی و برادرش محمد بهمن‌بیگی که موسس مدارس عشایری بود، هر دو جزو خان‌زاده‌ها به حساب می‌آیند و این در حالی است که «خان» در فرهنگ ما از یک بار منفی برخوردار است و تصویری که در فیلم‌های ایرانیِ قدیمی کلیشه شده را به ذهن متبادر می‌کند. تصویرِ خان‌هایی که همواره علیه روستایی‌های مظلوم و بی‌دفاع ظلم می‌کنند.» وی افزود: «این فیلم نشان می‌دهد در بین خان‌زاده‌ها کسانی نظیر خانواده‌ی بهمن‌بیگی هم بوده‌اند که خدمات اساسی و مهمی برای عشایر و ارتقای فرهنگ کشور انجام داده‌اند.» عزت‌الله پروازه، کارگردان مستند مورد بحث، ضمن تایید این نکته گفت: «تقریباً از تمام صحنه‌های تصویربرداری شده استفاده کردیم. تنها نکته‌ای که در هنگام ساخت فیلم از دست دادیم و امروز جای خالی آن را احساس می‌کنیم پرداختن به یکی از فرزندان خانواده (فرود) بود که مادر همیشه دل‌تنگ اوست. قصد داشتیم از صحنه‌های رفتن او از خانه به‌عنوان یکی از نقاط جذاب درام فیلم استفاده کنیم اما متاسفانه با وجود هماهنگی‌های قبلی موفق به انجام این کار نشدیم.» وی افزود: «صحنه‌ی دیگری که از دست دادیم اسباب‌کشی این خانواده بود که شاید می‌توانست غیبت اشاره به جغرافیای ماجرا را تا حد امکان برطرف کند.» در ادامه‌ی جلسه، احمد طالبی‌نژاد مستند «مادرم، ایل من» را یک فیلم با احساسات گرم توصیف کرد و افزود: «سازندگان این فیلم موفق شده‌اند اعتماد افراد این خانواده را برای حضور در مقابل دوربین جلب کرده‌ و وارد حریم زندگی آن‌ها شوند. نکته‌ای که اصلاً امتیاز کم و کوچکی نیست.» طالبی‌نژاد در بخش دیگری از جلسه با انتقاد از تبدیل خرده‌فرهنگ‌ها به فرهنگ غالب در کشور گفت: «متاسفانه حتی نوع پوشش، گویش و زبان مردم سراسر کشور در حال تبدیل به زبان تهرانی است و این نکته‌ای است که در آینده باعث همسان شدن همه‌ی قومیت‌ها به یک فرهنگ غالب خواهد شد.» بخش پایانی این جلسه‌ی نقد و بررسی به جمع‌بندی صحبت‌های کارگردان و منتقد مهمان اختصاص داشت. در این بخش، عزت‌الله پروازه که این روزها در حال ساخت سومین فیلم این سه‌گانه (درباره‌ی ایل قشقایی) است گفت: «فیلم آخر این سه‌گانه درباره‌ی یک نوازنده‌ی سرناست و من و همکارانم امیدواریم در ساخت این فیلم توانسته باشیم نقطه‌ضعف‌ کارهای قبلی را برطرف کنیم.» احمد طالبی‌نژاد نیز با ابراز امیدواری نسبت به این نکته گفت: «واقعیت این است که هر فیلم‌ساز فقط یک‌بار موضوع مورد علاقه‌اش را به فیلم تبدیل می‌کند و بهتر این است که اثر نهایی، در نهایت راضی‌کننده باشد.» وی افزود: «امیدوارم فیلم و فیلم‌های بعدی این فیلم‌ساز، مخاطبان را قانع کند و این در حالی است که فیلم «مادرم،‌ ایل من» با وجود گرم و دل‌چسب بودن چندان اقناع‌کننده نیست و متاسفانه به دلیل امتناع از تشریح برخی نکته‌ها پاسخی برای برخی پرسش‌های ذهنی تماشاگر ندارد.» ابراهیم مرادی، تهیه‌کننده‌ی فیلم مورد بحث، در حاشیه‌ی این جلسه با اشاره به سوژه‌ی فیلم به عنوان یکی از دغدغه‌های ذهنی خود گفت: «از ابتدای ساخت فیلم، نگاهی تجاری نسبت به این کار نداشتیم و می‌دانستیم چنین سوژه‌ای به غیر از نمایش احتمالی در برخی جشنواره‌های فرهنگی و موضوعی، جایی در بین مستندهای تلویزیونی ندارد.» وی افزود: «مادرم، ایل من» جزو فیلم‌هایی بود که دلی ساخته شد و من و کارگردان فیلم فقط دل‌مان می‌خواست چنین فیلمی ساخته شود.»