«فراخوان جشنواره تئاتر خوزستان در سال 98»، «ششمین جشنواره تئاتر کلاسی خلّاق فراخوان داد»، «فراخوان جشنواره تئاتر مطهر» و.... این‌ها نمونه‌های انگشت‌شمار جشنواره‌های تئاتری هستند که در کنار ده‌ها جشنواره دیگر فهرست بلندبالایی را تشکیل می‌دهند. این در حالی است که بخش تئاتر ازجمله حوزه‌هایی است که همواره هنرمندانش از مشکلات ساختاری و بویژه کمبود بودجه برای تولید آثارشان شکایت داشته‌اند و این مشکل را در تناقض آشکار با تعدد جشنواره‌های تئاتری در سراسر کشور ارزیابی می‌کنند.

پایگاه خبری تئاتر: شهرام کرمی مدیرکل هنرهای نمایشی گفته است که«82جشنواره تئاتر در کشور برگزار می‌شود که بودجه همه آنها را هم دولت می‌دهد.» از چند جشنواره مهم تئاتر در کشورکه بگذریم، بودجه‌ای که برای این همه جشنواره ریز و درشت صرف می‌شود قطعاً بودجه قابل توجهی است؛ بودجه‌ای که رقم دقیق آن مشخص نیست. شهرام کرمی در مورد تعدد جشنواره‌ها به «ایران» می‌گوید:«باید قبول کنیم که در برگزاری جشنواره‌ها افراط کرده‌ایم و این انتقاد کاملاً وارد است. تعدد جشنواره‌ها قابل انکار نیست. یعنی جشنواره‌هایی داریم که شاید برگزاری‌شان ضرورتی هم ندارد و صرفاً یک کار ویترینی است. تعدد جشنواره‌های مختلف خود یک آفت است. در کشور بیش از 82 جشنواره تئاتری داریم که بودجه همه را دولت می‌دهد و این چندان معقول به نظر نمی‌رسد و می‌تواند محدود‌تر باشد. البته برخی جشنواره‌ها مثل جشنواره تئاتر فجر، عروسکی، کودک و خیابانی نقشی بنیادی دارند و حضورشان ضروری است اما بسیاری از این جشنواره‌ها واقعاً ضرورتی ندارند.» کسب اعتبار از طریق جشنواره معضل تعدد جشنواره‌ها خود قصه پیچیده‌ای است و به‌همین سادگی هم نیست که جشنواره‌ها تجمیع و ساختارها اصلاح شوند و بودجه سروسامان پیدا کند. سعید اسدی رئیس مجموعه تئاتر شهر در پاسخ به اینکه آیا با تجمیع جشنواره‌های تئاتر موافق است؟ می‌گوید:«در ایران یکی از بزرگ‌ترین اشکالات این است که فلسفه ساختار تولید‌کنندگان تئاتر دچار مشکل است. یکی از دلایلی که باعث شده جشنواره‌ای بودن یا اساساً ویژگی جشنواره در تئاتر ایران در طی چهل سال گذشته گسترش پیدا کند، این است که بنیان‌های تولید در ایران کاملاً حرفه‌ای نیست. درایران گروه‌های تئاتری به معنای واقعی تشکل پیدا نمی‌کنند وگروه‌های تئاتری حرفه‌ای در اقلیتند. وقتی این فرصت‌ها به شکل سازماندهی شده و حرفه‌ای امکان بروز پیدا نکند، نتیجه این می‌شود که یک‌سری افراد به‌دنبال موقعیت و امکان بگردند. بنابر این در این سال‌ها جشنواره‌ها موقعیتی بوده‌اند برای تولیدات غیرحرفه‌ای که در فرآیند تولید دچار مشکلند و نمی‌توان از مسیر آنها چشم اندازروشنی برای تداوم فعالیت یک گروه نمایشی داشت.مگر برخی گروه‌هایی که دارای سازماندهی و هدف مشخص هستند. باید نتیجه گرفت که قبل از اینکه به فکر بودجه بیشتربرای ساخت سالن نمایش یا برای زیرساخت‌ها باشیم، باید به فرآیند تئاتر توجه کنیم. وقتی می‌بینیم این فرآیند دارای اغتشاش است، متوجه می‌شویم که آنچه این خلأ را پر کرده، جشنواره‌ها بوده‌اند. البته نکته اینجاست که اگراکثر این جشنواره‌ها موضوعی هستند و نهادهای دولتی با موضوعاتی که خود دارند این نمایش‌ها را برگزار می‌کنند.» او با اشاره به بحث متمرکز نبودن حمایت‌ها در وزارت فرهنگ تصریح کرد:«باید به این مسأله توجه کرد جشنواره‌هایی که دولت حمایت می‌کند فقط دریک نقطه متمرکز نیستند و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار‌کننده‌اش نیست. بودجه تئاتر در ایران بسیار متکثر است و بخش عظیمی از این بودجه اصلاً صرف تئاتر نمی‌شود و طبعاً بودجه کم تئاتر کفاف بخش عظیم تئاتر کشور را نمی‌دهد.» او در خصوص جشنواره‌ها می‌گوید:«از این 82 جشنواره 32تا استانی هستند که باید جشنواره‌های محلی خود را اجرا کنند. جشنواره‌هایی که با کیفیت هم برگزار نمی‌شوند و نوعی رفع تکلیف به حساب می‌آیند؛ جشنواره‌هایی که برای قوام دادن به تئاتر در کشور شروع به کار کردند اما در نهایت راهی شدند برای رسیدن به جشنواره فجر. در صورتی که باید کارکردهای اجتماعی خود را پیدا می‌کردند. آنهم به شکل یک جشنواره و با حضور هنرمندان و مردم. مشکل بزرگ ما ساختاری است. فعالیت فرهنگی در ایران در یک نهاد متمرکز نیست. تمام نهادهایی که تئاتر تولید می‌کنند هیچ رابطه ارگانیکی با تئاتر ندارند. وقتی در مورد تئاتر ایران حرف می‌زنیم راجع به یک جایگاه مشخص حرف نمی‌زنیم. شما فرض کنید نهادهای عمده‌ای که متولی فرهنگ وهنر هستند، جایگاه‌هایی به اسم مرکز هنرهای نمایشی دارند، مثل شهرداری یا برخی بنیادها. اینها در حقیقت چه رابطه‌ای با تئاتر دارند؟ تنها رابطه‌شان همان شرکت در جشنواره فجر است. یعنی اگر بخواهند سازماندهی در جشنواره باشد باید سیاستگذاری توسط یک نهاد صورت بگیرد و یک سند چشم‌انداز برایش وجود داشته باشد تا حاکمیت بتواند بنابر آن سیاست های خود را اعمال کند. اما متأسفانه یک مجمع الجزایری شده که کارشان را انجام می‌دهند و هیچ وقت هم برای بودجه صرف شده‌ صحبتی به میان نمی‌آید. تنها جایی که پاسخگوست همان جشنواره تئاتر فجر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.» او در خصوص اینکه باید از اساس این موضوع اصلاح شود، می‌گوید:«مشکل این است که ما یک سند چشم‌انداز مشخص مثلاً برای همین سال 98 که در آغاز آن هستیم، نداریم. مثلاً تئاتر اگر اکنون در این جایگاه است، سال 98 و سال 99 باید چه جایگاهی داشته باشد؟ ما نقشه راه نداریم. البته در سال‌های اخیر تلاش‌هایی صورت گرفت تا تولیدمحوری جایگزین جشنواره‌محوری شود. این باید در سیاست های کل تولید تغییر ایجاد کند. مشکل اینجاست که فرصت‌های عمل با نیروهای عمل تناسب ندارد. او اضافه می‌کند: دقت کنید. بخش آموزش مدام فعال بوده و نیرو تولید کرده اما این نیروها نتوانسته‌اند بدرستی سازماندهی شوند و نبود نقشه راه باعث شده حداقل جایی که اینها بتوانند سازماندهی مشخصی داشته باشند، صرفاً جشنواره‌ها بوده‌اند. اگر چه با وجود تئاتر خصوصی تولید تئاتر افزایش پیدا کرده اما تولید آن هم بی‌سامان است. هر روز کارهای زیادی را از کارگردان‌های تازه وارد می‌بینیم. این افراد به جشنواره‌ها نیاز دارند که به خود اعتبار دهند. برای همین هم هست که جشنواره‌ها برای همه مهم هستند.اگر جشنواره‌ها کم یا حذف شوند، آنها جایی برای کسب اعتبار نخواهند داشت. همین موجب می‌شود این جشنواره‌ها باقی بمانند. اگر به نهادها هم بگوییم که بودجه جشنواره‌شان را صرف تولید کنند آنها هم قبول نمی‌کنند چون معتقدند هویت‌شان وابسته به شرکت در همین جشنواره‌هاست.» با ازدیاد جشنواره‌ها موافق نیستم مهدی حاجیان، مدیر جشنواره‌های تئاتر اداره کل هنرهای نمایشی نیز در پاسخ به اینکه «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به طور مستقیم از چند جشنواره حمایت می‌کند؟» می‌گوید: «جشنواره‌های اصلی را یا اداره کل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ برگزار می‌کند ویا مشارکتی عمده در برگزاری آنها دارد. جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر، جشنواره دوسالانه تهران مبارک (که با جشنواره‌های نمایش‌های آیینی و سنتی یک سال یک بار برگزار می‌شوند)، جشنواره بین‌المللی تئاتر کودک ونوجوان و جشنواره تئاتر خیابانی مریوان. این‌ها جشنواره‌هایی هستند که مرکز به‌صورت مستقیم برگزار می‌کند و جشنواره تئاتر مقاومت با مشارکت مرکز آزاد اروند و جشنواره تئاتر رضوی، تعدادی هم جشنواره خیابانی شهروند مثل لاهیجان، سقز، جشنواره تبریز با مضامین شهروندی همچنین جشنواره‌های تئاتر کردی، عربی، ارسباران، کودک ونوجوان رضوی، مهر کاشان، تئاتر مرصاد، تئاتر دانشگاهی و... همه را مرکز ما حمایت می‌کند. انتقادی که اصحاب حرفه‌ای تئاتر به این جشنواره‌ها دارند تعداد زیاد آنهاست که بدون هدفمندی کار می‌کنند و بودجه تئاتر را مصرف می‌کنند. او ضمن اینکه با این انتقاد موافق است، می‌گوید:«اساساً سیاست وزارت فرهنگ پرهیز از برگزاری رویدادهای مقطعی است و بها دادن به رویدادهای مستمر در سراسر کشور است. این را در جواب تمام کسانی که از مراکز و نهادهای مختلف تقاضای برگزاری جشنواره را دارند، اعلام می‌کنیم. و خواهش می‌کنیم بودجه را صرف برگزاری رویدادهای مثمر ثمر کنند.این رویکرد بوده است. بهتر این است که رویکرد این جشنواره‌ها به سمت آموزش برود. اتفاقی که در دو سه سال گذشته در جشنواره فجر شکل گرفته و جوانان تازه کار تئاتری از دانشگاه‌ها معرفی شدند و به نوعی به فضای تئاتر کشور وصل شدند و ارتباط خوبی هم بین گروه های تئاتری کشور به وجود آمد.شخصاً با ازدیاد جشنواره‌ها موافق نیستم. بهتر است اعتبارات موجود صرف تولید شود.» او در توضیح استفاده از این اعتبارات می‌گوید:«اما اعتبارات هر بخش کاملاً مشخص است ونمی تواند صرف تولید یا کار دیگری شود یعنی اگر جشنواره‌ای هم برگزار نشود بودجه‌اش نمی‌تواند صرف ساخت سالن تئاتر شود.» او در پاسخ به اینکه آیا نباید اساس سیاستگذاری تأمین بودجه اصلاح شود، تصریح کرد:«حتماً باید این اتفاق بیفتد، اما وقتی یک رویدادی با رویکرد شهروندی از طرف نهادی مثل شهرداری برگزار می‌شود لاجرم وزارت فرهنگ هم باید به‌ این رویداد کمک و از آن حمایت کند. شکی نیست که از رویدادی مثل تئاتر مقاومت باید حمایت شود. از طرفی وقتی نهادی بخواهد بر اساس یک رویداد تقویمی جشنواره برگزار کند و از ما درخواست حمایت می‌کند، این پاسخ را از سوی ما می‌شنود که جشنواره مقطعی مورد هدف نیست و بهتر است این کار انجام نشود. اما این برمی‌گردد به اصرار آن نهادها[!] در نظر داشته باشید که در چند سال اخیر هیچ جشنواره دیگری به جشنواره‌ها اضافه نشده است.حتی دو جشنواره تئاتر عاشورایی وعدالت امید نیز با هم تلفیق و تبدیل به جشنواره حقیقت شدند، که رویکرد خوبی است. اما اگر بنابر تجمیع جشنواره‌ها باشد، قطعاً نیاز به کار کارشناسی اساسی دارد تا به بیراهه نرویم.»