پایگاه خبری تئاتر: واقعیت ممکن است عجیبتر از داستان باشد، شاید هم نباشد. اما باید «Apollo11» را ببینید تا مطمئن شوید که واقعیت قطعاً از نظر احساسی چشمنوازتر از داستان است. مستند آپولو ۱۱ مأموریتی در نیمقرن پیش را روایت میکند که در آن فضانوردانی به اسامی نیل آرمسترانگ، باز آلدرین و مایکل کالینز به ماه رفته و سپس به زمین برگشتند. در مستند آپولو ۱۱ خبری از چهرههای در حال مصاحبه نیست، همینطور از بازسازیهای مدرن مانند فیلم غیراحساسی «نخستین انسان» با بازی «رایان گاسلینگ» چیزی دیده نمیشود.
مستند آپولو ۱۱ که توسط «تاد داگلاس میلر» کارگردانی شده، در عوض تکیهاش را بر روی تصاویر تاریخی و نوارهای صوتیای قرار داده است که در همان مقطع زمانی ضبط شده است، و در نتیجه فیلم از زمان بلند شدن (فضاپیما) از زمین تا رسیدن به ماه و بعد مسیر برگشت تا زمین، کاملاً چشمنواز و جذاب شده است.
دلایل موفقیت مستند آپولو ۱۱ متعددند، ولی یکی از کلیدیترین آنها کشف ساعتها فیلم رنگی با فرمت بزرگ ۶۵ میلیمتری در «دفتر ملی بایگانی آمریکا» است که تمام زوایای مأموریت را پوشش دادهاند، این تصاویر قبل از آن به دست عموم مردم نرسیده بود و با بالاترین کیفیت ممکن به فرمت دیجیتال تبدیلشدهاند. علاوه بر آن ۱۱ هزار ساعت نوار صوتی ضبط شده از کارکنان کلیدی روی زمین و فضانوردان در فضا نیز کشف شده بود.
اما داشتن مواد خام عالی تضمینکننده برتری یک فیلم نیست، به همین خاطر است که در اینجا تجربه و مهارت میلر وارد کار میشود. میلر در سال ۲۰۰۴ مستند «دایناسور ۱۳» را کارگردانی کرده بود، این فیلم مستندی باشکوه در مورد آشوب و هرج و مرجی بود که در خاندان کشف کننده اسکلت یک دایناسور «تیرانوسوروس رکس» به وجود آمده بود.
میلر در فیلم دایناسور ۱۳ که برنده جایزه «اِمی» شد، هم به خوبی از صدها ساعت فیلمهای تاریخی بهره جسته بود که تا قبل از آن دیده نشده بودند. از این رو تجربه آن فیلم به وضوح به این فیلمساز در زمان کار بر روی آپولو ۱۱ کمک کرده است.
میلر به عنوان یک کارگردان، توانایی فوقالعادهای در انتخاب تصاویر جذاب دارد، او چیزهایی را به ما نشان میدهد که یا فراموششدهاند یا از همان ابتدا هم توجهی به آنها نشده بود.
از همین رو است که در فیلم روز ۱۶ جولای ۱۹۶۹ در کیپ کاناورالِ فلوریدا را میبینیم و با تصویری رعبآور از وسیله عظیمالجثهای مواجه میشویم که با شنیهای تانک مانند خودش در حال جابجایی راکت قوی «ساتورن پنج» به سمت محل پرتاب است، راکتی که «مدول فرماندهی کلمبیا» هم در بالای آن قرار دارد.
ما در اقدامی نادر، داخل اتاق رختکن و محل پوشیدن لباس فضانوردی را هم میبینیم، جایی که در آن فضانوردان در محاصره گروههایی از مردان سفیدپوشی هستند که هدفشان مطمئن شدن از این است که لباسهای فضایی آنها دقیقاً بهاندازه و مناسب است، این صحنهای است که در آن ترکیب روزمرگی و سورئالسیم، تکاندهنده شده است.
علاوه بر آن تصاویری از اتاقهای کنترل در محل پرتاب (کیپ کاناورال) و مرکز فضایی در «هیوستون» هم وجود دارند، اتاقهای کنترلی که عملاً پر از مردان هستند و در آنها ردیف مردانی نشستهاند که پیراهنهای آستینکوتاه سفید با کراواتهای سیاهشان باعث میشود مانند نوعی فرقه دینی عجیب به نظر برسند.
همچنین تصاویر واضح و رنگی زیادی از یکمیلیوننفری وجود دارد که برای مشاهده پرتاب به فلوریدا آمده بودند و در آنها افراد مشهوری مانند «جانی کارسون» و اسطوره ادبیات علمی تخیلی «آیزاک آسیموف» هم حضور داشتند.
البته آپولو ۱۱ علاوه بر آن تصاویر کمتر دیده شده، دربرگیرنده تصاویر مشهور آرمسترانگ و آلدرین بر روی سطح ماه نیز میباشد، اما این تصاویر با بهره از وضوح دیجیتال و بدون هیچگونه صحبتی بر روی آنها (به جز صحبتهای خود آن دو) باعث میشود تا این احساس به بیننده دست پیدا کند که انگار خودش هم آنجاست.
شنیدن نظرات جالب و سرشار از آرامش فضانوردان در طول فیلم فوقالعاده است، مثلاً وقتیکه از زبان آلدرینِ کمحرف میشنویم که میگوید: «خب، اگه نتونستم دیگه نفس بکشم، حتماً بهت خبر میدهم»؛ انگار او همان «جنس خوبی» است که «تام وولف» در کتابش از آن صبحت میکند. یکی از چیزهای غیرمنتظره اما خوشایندی که مستند آپولو ۱۱ به آن رسیده است نشان دادن این است که مأموریت ماه چقدر پیچیده و ترسناک بوده است.
مستند به ما نشان میدهد چطور آنها جرئت فکر کردن به چنین رؤیای بزرگی را داشتهاند؟ نشان میدهد آنها چه مهارت و ارادهای برای انجام بدون درنگ آن داشتهاند. انگار این ماجرایی است که مدتها قبل در کهکشانی خیلی خیلی دور اتفاق افتاده باشد.