به گمان من "خیرالله تقیانی پور" کاگردانی هوشمند و دقیق است که ساز و کار تاتر را نه تنها از نظر کارگردانی که از دیدگاه نوشتن ، بسیار میداند و چنین کارگردانهایی در روزگارِ اکنونِ ما بسیار نادرند.

پایگاه خبری تئاتر: نمایش بوقلمون در سالن استاد سمندریان مجموعه ایرانشهر به نوشته و کارگردانی خیرالله تقیانی پور این شبها روی صحنه است. نمایشی کمدی که به شیوه نمایشهای ایرانی اجرا می‌شود. نمایشی با دیالوگهایی مطنطن و پرآب و تاب و نه گزافه گو که اتفاقا  بسیار گوش نواز است.

قصه از صحنه پیش از اعدام  آغاز میشود و با استفاده از شیوه "فلش بک" به پیشتر بازمیگردد و در زهدان این بازگشت، شخصیتها و داستانکهایشان شکل میگیرد و چه بسا این فرمِ اجرایی همانند یک بوقلمونِ رنگارنگ و پیش بینی ناپذیر است.

صحنه نمایش همچون میدان بازی است یا شاید گودِ یک زورخانه (با میلهای زورخانه در دو گوشه میدان) و نیز به دو بخش یا به دو جهان نیکی و بدی ، پنهان و پیدا و حرامی و عیار تقسیم می‌شود. تنها شخصیت "زن" نمایش همچون شهرزاد، قصه را روایت میکند و اوست که هربار شهرزادوار مرگِ بوقلمون را به دِرنگ می اندازد. 

آنچه در نمایش بوقلمون روی میدهد (از نظر شیوه کارگردانی و بازیگری) نیاز اساسی و بنیادین اینروزهای تاتر ایران است. میزانسنهای فکر شده ،بازیهای بدون اغراق و ریتم روان این اثر است که نشان از تمرین و تعامل کارگردان و گروه بازیگران نمایش است.نکته  ای که گنج گم شده و پنهان این روزهای تاتر حرفه ایِ ماست. توجه کنید به نمایشهایی که با جلسات تمرینی کوتاه و شتابزده روی صحنه میروند و این نه تنها مورد پسند و سلیقه تماشاگران نیست که جامعه تاتر را هم زخمی میکند. 

استفاده از موسیقی زنده و ترکیب بندی بجای سازها و افکت ها بعلاوه کمانچه، تار و ضرب زورخانه که این یکی سازی ایرانی اما فراموش شده صحنه های نمایش است، بوقلمون را هرچه بیشتر ایرانی مینماید.

و طراحی لباس چشم نواز و استفاده درست رنگها که جهان مردان را خاکستری و تنها زنِ صحنه را سرخ رنگ نشان میدهد و این روش، تلاشی است برای گریز از این گمان که نمایش ایرانی گونه ای نرینه و مردستاست. و حضور پر رنگِ یگانه زن قصه و پیشبرد داستان بدست او این تلاش را کامل و ثمربخش میکند.

به گمان من  "خیرالله تقیانی پور"  کاگردانی هوشمند و دقیق است که ساز و کار تاتر را نه تنها از نظر کارگردانی که از دیدگاه نوشتن ، بسیار میداند و چنین کارگردانهایی در روزگارِ اکنونِ ما بسیار نادرند.

از این نیز فراتر میروم و افزون میکنم که : از آغاز سال نود وهشت تا به امروز ،نمایش بوقلمون جزو پنج نمایش نظام و شکل مندیست است که دیدم. و مجال این کوته نوشته تنگ تر از آنست که به جزییاتِ بازیگری (که قابل ستایش است) و متن (که از نظر آوا و آهنگ ،قابل اعتنا و اعتماد است) بپردازم.