پایگاه خبری تئاتر: «سندرو لونین» (sandro Lunin) کارگردان و مدیر هنری ۶۲ ساله سوئیسی است که بیش از ۳۵ سال بهعنوان کارگردان، مدیر و دبیر هنری جشنوارهها و تماشاخانههای تئاتری فعالیت کرده است. او به مدت ده سال مدیر هنری تماشاخانه تئاتر زوریخ بود و از دو سال پیش تاکنون مدیریت خانه تئاتری «کاسرن بازل» و جشنواره آن را به عهده گرفته است. لونین برای بیش از سی سال یکی از چهرههای مهم و اثرگذار تئاتر سوئیس بوده و برای او این صحنه، نه یک مکان همگن و ایستا بلکه فرصتی برای بینشهای محلی و بینالمللی بوده است. همان کاری که آن را در بازل اجرا کرده و این مرکز فرهنگی را به محلی برای گفتوگوی بینارشتهای قارهها تبدیل کرده است. لونین، بازل را به خانهای برای اجراهایی از امریکای لاتین، آسیا، خاورمیانه و افریقا بدل کرده و در مدت فعالیت او بهعنوان مدیر این مجموعه، پروژههای بینارشتهای متعددی از تئاتر، رقص و موسیقی اجرا شدهاند. یک مدیر و هنرمند از کشوری اروپایی، که ارتباط با هنرمندانی از کشورهایی افریقایی و آسیایی را تبادلی هنری دو سویه از موضعی برابر میداند و دوست دارد کلیشهها را زیر سوال ببرد. با او درباره ساختار تئاتر سوئیس، حمایت دولت از تئاتر این کشور و همچنین نگاه اروپا به تئاتر خاورمیانه گفتگو کردیم.
درباره ساختار تئاتر در سوئیس بگویید؛ آیا دولت از تئاترها حمایت مالی میکند؟
ما در سوئیس دو بخش متفاوت زبانی داریم؛ بخش آلمانی و بخش فرنسوی زبان که سیستم تئاتری هم در این دو بخش متفاوت است. فرهنگ و هنر در این کشور توسط دولت حمایت میشود اما شما میتوانید روی پای خود بایستید. مثلاً در بخش آلمانیزبان که من هستم، سیستم و مجموعه تئاتری خوبی داریم که معمولا از سوی دولت سوبسید دریافت میکنند. حدود چهل سال است (از سال ۱۹۸۰ تاکنون) که جریان دومی هم راه افتاده که به آن «جریان تئاتر مستقل» میگوییم که شامل کمپانیهای تئاتر مستقل است. در بخش آلمانی، تئاتر هر استان توسط خودش اداره میشود اما وقتی یک کمپانی یا گروه هنری دچار مشکل میشود به دولت مرکزی نامه زده و تقاضای حمایت مالی میکند اما تئاترهای زیاد دیگری هم هستند که کاملا خصوصی و مستقل بوده و در تعامل و همکاری با همدیگر میتوانند از پس هزینههای خود بربیایند؛ مانند خانه تئاتری که من آن را مدیریت میکنم و این استقلال مالی، نشان دهنده توانایی کمپانی است.
تئاتر ما چه در نمایشنامهنویسی و چه در بخش آکادمیک، اغلب نگاهش به سوی فرانسه و ساختار تئاتری آن بوده است. از طرفی در چند سال اخیر تئاتر ایران کوشیده تا به سمت خصوصی شدن برود اما نتوانسته در این زمینه چندان موفق باشد چون ساختار تئاتر ما کماکان دولتی است و این روی جریان متون نمایشی ما هم تاثیرگذار بوده بهطوریکه خیلی از تئاترها تنها بر اساس مناسبات بازاری پیش رفتهاند و این جبری بوده که بر اساس نیاز مالی گروههای هنری شکل گرفته است.
البته اینطور هم نیست که فکر کنید سوئیس سرزمین عجیب و شگفتانگیزی در این زمینههاست که تئاترهایش مدام حمایت مالی شوند، اما خب احتمالاً اوضاعمان بهتر است، چون هر زمان که تحت فشار مالی باشیم میتوانیم از دولت مرکزی تقاضای کمک کنیم. اما در کنار کار تئاتر، کارهای دیگری مانند تدریس هم انجام میدهیم؛ در واقع اغلب کسانی که در سوئیس به کار تئاتر مشغولند، باید شغل دومی هم برای امرار معاش داشته باشند. ولی میتوانیم این را تضمین کنیم که بهطور مثال، همان یک تئاتری که در یک سال میسازیم آنقدری میفروشد که هزینه ساختاش را برگرداند. ما به لحاظ مالی این شانس را داریم که همیشه کمک بگیریم اما بهطور کلی تئاتر در سوئیس کاملاً مستقل است و هیچ نظارتی بر آن نیست؛ یعنی حتی وقتی دولت به گروهی کمک مالی میکند از نظر هنری، هیچ نظارتی بر تئاترشان ندارد.
طبیعتا در ایران وقتی دولت به تئاتری کمک مالی میکند، کنترل بیشتری هم بر روندش دارد شاید برای همین فعالیت انواع تئاتر مانند تجاری، هنری، تجربی و... چندان متعادل نیست.
بله این مشکل بزرگی است. من هیچ تمایلی به تفکیک انواع تئاتر ندارم چون معتقدم اشکال تئاتری بسیار متفاوت باید جایگاه خودشان را در هنرهای نمایشی پیدا کنند. من همانقدر که تئاتر عروسکی را دوست دارم، به سیرک معاصر و کارهای خلاقانهای که انجام میدهند هم علاقه دارم. اما متأسفانه آموزش هنر در سالهای اخیر، بسیار دانشگاهی بوده است. در حالیکه من فکر میکنم برای ایجاد چیزهای جدید به فضای آزمایشهای عملی و تجربی نیاز دارید. هر حرکت جدیدی در تئاتر امروز جهان، نوعی دیالکتیک است که روش قبلی را پاک نمیکند، اما به آن شکل جدیدی میدهد. هرچند که گاهی این راه جدید به بنبست میخورد اما حتی یک چرخش و مسیر اشتباه هم، بخشی ضروری از تحول است.
جشنوارههای تئاتر خصوصی سوئیس در چه نسبتی با جشنوارههای دولتی چه در سطح مرکزی و چه منطقهای، قرار دارند؟
اینجا برای جشنوارههای تئاتر، تشکیلات و ساختاری وجود دارد که توسط اشخاص بنا شده است نه دولت. و بهطورکلی مستقل هستند اما وقتی سازمانی هنری را برای برگزاری جشنواره تشکیل میدهند، در قدم بعدی به دنبال تامین منابع مالی هم هستند. که یکی از این منابع دولت است و بخشی دیگر از سوی انجیاوها، واحدهای تجاری و کمکهای مردمی تامین و سپس از گروهها برای شرکت در جشنواره دعوت میشود. مثلا در جشنواره تئاتر زوریخ که برای ده سال مدیر هنری آن بودم همین پروسه اتفاق میافتاد. یک نهاد شهری متشکل از مدیران هنری و هنرمندان من را از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۷ بهعنوان مدیر جشنواره تئاتر زوریخ انتخاب کردند. که در این سالها ما هم برای تامین منابع مالی جشنواره هم سراغ دولت و هم کمکهای مردمی رفتیم اما تاکید میکنم که هیچ کدام از بخشهای تامین کننده مالی نمیتواند بر جشنواره و تئاترها کنترلی داشته باشد. ضمن اینکه بیشتر پول مورد نیاز جشنوارهها از محل لاتاری تامین میشود. یعنی همه پول بلیتهای بختآزمایی که مردم میخرند در حسابهایی بانکی ذخیره شده و برای فعالیتهای هنری و فرهنگی شهر هزینه میشود.
شما سفرهای فراوانی به کشورهای مختلف از تمامی قارهها داشتهاید و در جشنوارههایی که مدیریتشان را به عهده دارید از گروههای هنری این کشورها دعوت کردهاید. با توجه به این تجربه و همچنین سفری که به ایران و آشنایی با هنرمندانش داشتهاید فکر میکنید مشابه چشماندازی که تئاتر ایران نسبت به بینالمللی شدن دارد و میخواهد فراتر از مرزهای خودش و منطقهاش در اروپا دیده شود، چقدر در کشورهای دیگر هم وجود دارد؟
بله میتوانم بگویم چنین اشتیاقی را در همه کشورها دیدهام، چون به کشورهای زیادی سفر کردهام. زبان هر منطقه برای بیان هنری با دیگری فرق میکند یعنی زبانِ هنری آدمها در کشورهای مختلف با هم متفاوت است. اما شاید دلیل اینکه این اشتیاق در ایران بیشتر احساس میشود، این است که ایرانیها در همهجای جهان پراکنده شدهاند و در همه قارهها زندگی میکنند و این اشتیاق آنها را میتوانی بیشتر ببینی. در لبنان هم همین قضیه صادق است. با اینکه کشور کوچکی هستند اما آنقدر در دنیا زیاد هستند که این ارتباط همیشه با آنها وجود دارد. با اینحال معتقدم اگر کسی بخواهد هنرش زنده بماند و همیشه نفس بکشد، باید با آدمهای مختلف در سراسر جهان کار کند.
البته برخی معتقدند بخشی از این میل، نه به دلیل آرزوی جهانی شدن، بلکه ناشی از یک تجربه جمعی مبنی بر میل به تائید شدن از سوی کشورهای به اصطلاح جهان اول است...
به خاطر اینکه همیشه اینطور به نظر میآید که تنها اگر با اروپا کار کنی یعنی کاری تئاتری انجام دادهای؛ چون اروپا همیشه فعال است و این امکان را دارد که با آدمهای مختلف کار کند و حرکتی در تئاتر و هنر و هر چیز دیگر ایجاد کند و دلیل آن هم مشخص است؛ به خاطر اینکه اروپا پول دارد و این نگاه را تبدیل به جریانی غالب کرده است! با اینحال هنرمندان کشورها میدانند که تئاترها و جشنوارههای اروپا به وضوح به دنبال زبانهای مستقل و خاص تئاتر هستند نه آنچه که به راحتی در غرب پیدا میشود. همین مساله در کنار ترجیحهای شخصی هنرمندان باعث ایجاد تنوع تئاتری جشنوارههای تئاتر اروپا در سالهای اخیر شده است که در تولیدات تئاتری هم منعکس است. جشنواره تئاتر کاسرن بازل که از سال ۲۰۱۸ تاکنون دبیری آن را به عهده دارم میزبان آثاری از ۱۶۱ کشور بوده و خوشحالم که این تنوع را در جشنواره داشتهایم و مخاطبانی هم پیدا کردهایم که بخشی از آن به دلیل تاکیدمان بر ایجاد اعتماد متقابل و شفافیت مالی بوده است.
منبع: خبرگزاری ایلنا