پایگاه خبری تئاتر: فلورین زلر، نمایشنامهنویس و نوولیست شهیر فرانسوی در اولین گام سینمایی خود كه به درخششی غیرقابل وصف مزین شده بیش از هر چیزی توجه ما را به سابقه تئاتری خود در حوزه نمایشنامهنویسیاش معطوف میكند.
نمایشنامه «پدر» به عنوان هفتمین اثر نمایشی وی كه آن را در سال 2012 نگاشت و برایش موفق به كسب جوایز متعددی از جمله مولیر اواردز فرانسه در آوریل 2014 (اردیبهشت 1393) شد را به عنوان هسته اصلی فیلم خود در نظر گرفته است، فیلمنامهای كه آن را با كمك «كریستوفر همپتون» نویسنده و مترجم كهنهكار انگلیسی پایهریزی كرده تا به مدیوم سینمایی بسط دهد. همچنین «همپتون» مترجم این نمایشنامه از فرانسه به انگلیسی در دهه اخیر نیز بوده است و با توجه به سوابق سینمایی وی در امر فیلمنامهنویسی و كارگردانی او با درك صحیحی از ساختار زبانی «زلر» و جایگاه شخصیت پدر در نمایشنامه با نام «آندره» كه در فیلم به «آنتونی» تغییر نام داده است، موفق شد متن اثر را از منظر تصویرسازی و تعلیقهای پیدرپی برای مخاطب به وفاق قابل قبولی برساند.
شایان ذكر است كه نمایشنامه «پدر» در سال 1395 توسط انتشارات «علمی- فرهنگی» با ترجمه روان خانم «ساناز فلاحفرد» مستقیم از زبان فرانسه به فارسی برگردان و در اختیار علاقهمندان در حوزه تئاتر قرار گرفت.
المانهای كاشتی «زلر» در متن كه بارها و بارها در جای جای سه پرده به برداشتهای متعدد میرسد تا شخصیتپردازی پدری كم حافظه و درگیر آلزایمر را به باورپذیری مطلوب برای بیننده اثر تبدیل كند؛ بهطور مثال میتوان به موضوع ساعت مچی آنتونی یا مرغ خریداری شده توسط دخترش به عنوان المانهای كاشت شده و تكرار شونده در اثر بر اساس درونمایه فیلم اشاره كرد تا همراستا با ساختار غیرخطی ذهن پدر و فیلمنامه و مسخ چهره نقشهای مكمل و درهم كشیدگی آن برای وی به درك تراژیكی از شخصیت اصلی برسیم. اگرچه پرداختن به موضوع سالمندان و مواردی با وجه اشتراك نقصان در حافظه آنان، به دام افتادن كلیشه داستانی را در مدیوم سینما به همراه خواهد داشت، اما درایت «همپتون» از سویی و درك صحیح «زلر» بر اساس گمگشتگی در مكان و زمان با وحدتی همسو اثر را به گرهها و تعلیقهای متعددی پانچ میكند تا همواره دو سوال اساسی ذهن مخاطب را به خود درگیر كند: اول آنكه «آیا آنتونی (پدر) واقعا از نسیانی مرگبار رنج میبرد؟» و دوم «آیا نزدیكان آنتونی اعم از دخترش (Anne) و دامادش و سایرین، برای به در كردنش از دایره خانوادگی او را به بازی كثیفی وا داشتهاند؟» مواردی كه تا نقطه اوج فیلم در پرده سوم لحظهای ذهن مخاطب را رها نمیكند، ترفندی كه بینندگانش را در مسیر دنبال كردن قصه از طرفی به خود وابسته میكند تا كد اصلی ماجرا و رازهای آن در سكانس نتیجهگیری در آسایشگاه سالمندان باز شود.
همذاتپنداری با «آنتونی هاپكینز» بازیگر برجسته ولزی در نقش پدر، ما را بر آن میدارد تا او را در 83 سالگی زندگیاش كماكان در قله رفیع بهترین بازیگران جهان قرارش دهیم و درخشش فزاینده او در این نقش و دركش از قلم «زلر»، او را كاندیدای پیرترین مرد جهان در نقش بهترین بازیگر نقش اول مرد در طول ادوار برای نود و سومین دوره جوایز اسكاری كرده، جشنی كه در همین ماه (26 آوریل2021) برگزار خواهد شد. او پیشتر برای این نقش موفق به فتح جایزه بهترین هنرپیشه نقش اول مرد در «جشنواره فیلم مستقل بریتانیا 2021» و «جوایز انجمن منتقدین فیلم شیكاگو» شده است.
استفاده از لوكیشنهای داخلی و محدود مبتنی بر فضای تئاتری هسته متنی اثر، ذهن بیننده را به روی شخصیت اصلی معطوف میكند تا ژانر درام فیلم بر اساس هویت و نقصان در حافظه «پدر» به هزارتویی كشیده شود تا نه تنها زمان را همراه با او از دست بدهیم و به چالشهای زمانی گرفتار شویم، بلكه مكانیت نیز در این فیلم مورد نقد و تفقدی چند لایه قرار گیرد. فلش بك و فلش فورواردهایی كه دائما مخاطب را به سكانسهای متوالی زنجیر میكند تا دگردیسی خطی فیلم را در مسیر دگرگونگی در بازیهای فیلمنامهای به جلو و عقب ببرد و حاصل این ابهام و سرگشتگی متصل شدن به ریتمی قابل قبول است كه فیلمساز بدان موفق شده است. ساختاری غیركرنولوژیك كه همواره حلقه اتصالی آلزایمر، پلانهای درون سكانسی را به بازی مرگباری الصاق میكند؛ ریسك متعامدی كه «زلر» از آن پا پس نمیكشد تا جسارت او را در قابهای سینمایی نشانه رود، مسیری 97 دقیقهای از طول نوار سلولوئیدی پیموده شدهای كه اثر را به شیرینی تلخی برای مخاطبانش بدل میكند. چگالی سنگین زمان- مكان كه گاهیبه زوایای تاریك نسبیت عام در فیزیك پهلو میزند تا انرژی سنگینی را برای درك واقعی از هسته نهان خود از مخاطبش طلب كند. خمش فضا-زمان مستقیما با انرژی و تكانه كل ماده (مغز) و تابش موجود (عنصر حافظه) متناسب است. بازی و نمایشی از طبیعت كه بیننده را به واژه فقدان در كانسپت اثر منكوب میكند.
در خلال تصاویری در اندازه نماهای كلوزآپ (نزدیك) و مدیوم (متوسط) از شخصیتهای اصلی و فرعی فیلم، متمم موسیقی كلاسیك متن فیلم با سولوهای (تكنوازی) درخشان «Ludovico Einaudi» پیانیست و آهنگساز ایتالیایی همراه میشود تا بر اساس ژانر درام و تراژیك اثر، كاتارسیس موجود در آن را به حداكثر احساسات درونی بیننده قلاب كند؛ وجه مینیمال موسیقی متن فیلم «پدر» بر اساس شخصیت مفرد «آنتونی» قابل ارزیابی و تامل است. همسو با محوریت ژانر و موسیقی میتوان به تدوین «Yorgos Lamprinos» در نماهای مستقیم و نماهای معكوس حین دیالوگهای دو نفره بین پدر و دختر یا پدر و داماد و حتی پرستار وی اشاره كرد كه تداوم صحنهها را بر پویایی خاصی استوار میكند؛ نقش حساس میزانسن در بخش حركات بازیگر در جلوی دوربین نیز از نقاط قابل اتكا در كارگردانی زلر است كه از محل میزانسنهای تئاتری و اجرا شده نشات میگیرد، حركات حساب شدهای كه به خاطر بسته بودن كادرها و نماهای داخلی بر اساس لوكیشن محدود خانه به محاق نمیرود و فیلمساز با درایت آنها را در بدنه ریتمیك فیلم خود جای میدهد.
آنچه تفاوتهای متنی ظریفی را از نمایشنامه به فیلمنامه دامن میزند، شیطنتهای نویسنده بر اساس ارادت و ادای دین به آنتونی هاپكینز كهنهكار است. در نقطه میانی فیلم وی (آنتونی) خطاب به نقش مقابلش میگوید: «زاده 31 دسامبر 1937» كه مطابق با سن واقعی هاپكینز 83 ساله است، همچنین تغییر نام اصلی پدر در نمایشنامه از «آندره» به «آنتونی» در فیلمنامه موجود، از موارد فوقالذكر تبعیت میكند.
بازی میانه و معتدل «اولیویا كلمن» بازیگر با سابقه و پركار انگلیسی در نقش دختر بزرگ خانواده و «Imogen Poots» مدل و بازیگر انگلیسی در نقش پرستار و دختر كوچك آنتونی با نام «لارا و لوسی» از فاكتورهای موثر دیگر فیلم زلر فرانسوی به شمار میرود تا او در مقام فیلمساز به خوبی از هدایت نقشهای مكمل خود و استحالههای آن برآمده باشد.
برای مشاهده دیگر اخبار سینما اینجا کلیک کنید
برای مشاهده دیگر اخبار تئاتر اینجا کلیک کنید
منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: رضا بهكام