یکی از ویژگی‌های مهم تئاتر مستند، تحلیل ‌و تفسیر اتفاقات تاریخی است. توجه داشته باشید که تاریخ انتقادی همان تاریخ اکنون است. مولفان اگر به تاریخ اکنون و مناسبات اجتماعی روز توجه نکنند، کاری بیهوده و فرمالیستی اجرا خواهند کرد که هیچ تأثیری روی مخاطبان نخواهد گذاشت؛ حتی اگر گذشته به تصویر در می‌آید باید وابسته به زندگی روزمره امروز باشد.

 پایگاه خبری تئاتر: تئاتر مستند در ایران در بیشتر مواقع به ناکجاآباد رفته‌است؛ زیرا معمولاً با برش‌هایی غیر دراماتیک و غیر واقعی از تاریخ گذشته مواجه هستیم که از فیلتر سانسورهای چندلایه عبور کرده‌اند. تماشاگران در چنین آثاری با «امر واقع» مواجه نمی‌شوند؛ بلکه با تاریخ موردپسند «دیگری بزرگ» و «مدیران فرهنگی» روبرو می‌شوند. مشکل اینجاست که به خاستگاه تئاتر مستند توجه نمی‌شود و در این روزها، نویسندگان این سبک از تئاتر مورد توجه نیستند. خاستگاه تئاتر مستند به «اروین پیسکاتور» و «پیتر وایس» می‌رسد که هر دو در تئاتر انتقادی آلمان فعالیت می‌کردند که جای اندیشۀ آنها در تئاتر امروز ایران خالی‌ است. پیسکاتور به واقعیت جامعه توجه داشت و می‌خواست که تماشاگران از تبلیغات دستگاه‌های ایدئولوژیک دولتی دور شوند و به تماشای واقعیت‌های پشت پرده بنشینند؛ پس به همین منظور از «فیلم» در اجرای تئاتر استفاده ‌کرد. وی از روزنامه‌ها و اسناد حقیقی در جهت نوشتن نمایشنامه‌های خود استفاده کرد تا اجراهایی کاملاً واقع‌گرا را به صحنه ببرد.

وایس با نوشتن مقاله‌ای تحت عنوان «۱۴ اصل تئاتر مستند» در سال ۱۹۱۷ به خوبی مرزهای تئاتر مستند را مشخص کرده‌است. وی نشان می‌دهد که نمایشنامة تاریخی با نمایش مستند در یک دسته‌بندی قرار نخواهند گرفت. نمایش مستند باید مبتنی بر اسناد قابل دفاع باشد و جایی برای تغییر وقایع تاریخی وجود ندارد. «والتر بنیامین» اعتقاد داشت: «هیچ‌گاه حقیقت از ما فرار نخواهد کرد.» کار نویسندة تئاتر مستند در اینجا سخت‌تر می‌شود؛ زیراکه باید پژوهش‌های گسترده‌ای دربارة موضوع مورد بحث انجام دهد تا حقایق پشت پرده روشن شود. تئاتر مستند نباید مقهور سیاست شود و نیاز است که هنرمند به امر مستندسازی تاریخ اکنون توجة ویژه‌ای کند.

پیدا کردن صورت مسئله اصلی

مفاهیمی مثل «کادربندی» و «روایت» در شناخت تئاتر مستند خیلی کارسازند و با کمک آنها می‌توان به بحث‌های بیهودة چند سال اخیر دربارة تئاتر مستند در ایران پایان داد. فرهنگ قلمروی قدرت است و آنهایی که قدرت اقصادی دارند می‌توانند محصولات فرهنگی تولید کنند و افرادی که توانایی مالی ناچیزی دارند، تنها مصرف‌کننده خواهند بود. اینجاست که بیشتر آثار مستند در ایران، بیشتر به درد طبقة تن‌آسای بالای شهری می‌خورد تا طبقات پایین.

نویسندة تئاتر مستند به راحتی می‌تواند در اثر خود مناسبات اجتماعی و اقتصادی را تحلیل و نقد کند؛ فقط کافی است که «کادربندی» و «روایت» مناسبی را انتخاب کند. «کادربندی» اثر باید به گونه‌ای باشد که «صورت مسئله» ماجرایی که قرار است «روایت» شود به خوبی افشا شود.

اگر به اتفاقات ۱۱ سپتامبر در آمریکا توجه شود به خوبی مشخص می‌شود که سیاستمداران و رسانه‌ها، دروغ های شاخ‌داری گفتند و صورت مسئله اصلی را پاک کردند تا از «بن لادن» یک «اهریمن شرور» بسازند. آنها دنبال بهانه‌ای مناسب به منظور حملة نظامی به خاورمیانه بودند و باید آن را توجیه می‌کردند و به پایگاه‌های نظامی خودشان در منطقه اشاره نکردند.

«مایکل رایان» در کتاب «درآمدی بر نقد ادبیات، فیلم و فرهنگ» در بخش «مطالعات فرهنگی» نوشته‌است: «وقتی کادری را در اطراف رویدادی مانند واقعة ۱۱ سپتامبر قرار دهیم، اجازه می‌دهیم اطلاعات خاصی دیده شوند و در عین حال، اطلاعاتی را که خارج از کادر هستند، مورد چشم‌پوشی قرار می‌دهیم.» کار تئاتر مستند این است که حقایق پنهان ماجرا را به تصویر بکشد و این کار را هم باید با اسناد معتبر انجام دهد؛ بنابراین امکان دارد که دادگاهی سیاسی –مثل دادگاه دکتر «محمد مصدق»- یا مصاحبه‌ای تاریخی –مانند دفاع «جرج بوش» از حمله به عراق- را تبدیل به تئاتر مستند کرد. کارگردان در اجرای مستند می‌تواند وضعیت را برای مخاطبان تحلیل هم کند و به همین منظور، می‌تواند از شیوة اجرایی‌ «اروین پیسکاتور» و «برتولت برشت» اقتباس معاصری انجام دهد. کارگردان با «فاصله‌گذاری» و داشتن نمایشنامه‌ای «اپیزودیک»، می‌تواند جلوی احساساتی‌شدن تماشاگران را بگیرد و وقایع پنهان را نیز به خوبی تفسیر کند.

اصلاً یکی از ویژگی‌های مهم تئاتر مستند، تحلیل ‌و تفسیر اتفاقات تاریخی است. توجه داشته باشید که تاریخ انتقادی همان تاریخ اکنون است. مولفان اگر به تاریخ اکنون و مناسبات اجتماعی روز توجه نکنند، کاری بیهوده و فرمالیستی اجرا خواهند کرد که هیچ تأثیری روی مخاطبان نخواهد گذاشت؛ حتی اگر گذشته به تصویر در می‌آید باید وابسته به زندگی روزمره امروز باشد. چگونگی «روایت» ماجرا خیلی مهم است؛ زیرا اگر از همان ابتدای کار تلاش کنیم تا همه چیز را قضاوت و شخصیت‌های سیاه و سفید را در برابر تماشاگران احضار کنیم از امر دراماتیک دور شده‌ایم. نیاز است که نقطة مناسبی به منظور شروع نمایش انتخاب شود که به معنای استفاده از «قلاب دراماتیک» است. تماشاگران اگر از دیدن تئاتر مستند به وجد بیایند هیچ اشکالی ندارد به شرطی که در وقایع تاریخی دست نبریم.

دوری از ملودرام‌بودگی

«احسان زیورعالم» -که یکی از منتقدان شناخته شدۀ تئاتر امروز است- از «ملودرام‌بودگی» آثار مستند در ایران گفته است که یعنی کارگردانان، برش‌هایی از واقعیت را انتخاب، و آن را به شکلی سانتیمانتال اجرا می‌کنند تا تنها بتوانند عواطف مخاطبان را برانگیزانند. تئاتر مستند، امکان دراماتیزه‌سازی دارد؛ اما نه در جهت تثبیت وضعیت اخلاقی، مناسبات اقتصادی و رمانتیک‌بازی‌های کودکانة اکنون. کارهای «لیلی عاج» -مانند «کمیتۀ نان»- و «ساناز بیان» -همچون «آبی مایل به صورتی»- خالی از اندیشه و مملو از احساسات هستند. آنها تلاش می‌کنند تا مخاطبان را در سالن به گریه بیندازند که خارج از محدودة تئاتر مستند است.

وضعیت متفاوتی در کارهای «یوسف باپیری» و «محمد منعم» وجود دارد که تحت تأثیر «امیررضا کوهستانی» است که خودشان هم این موضوع را بیان کرده‌اند. آنها به چگونگی فرم روایی و اجرایی یک واقعة تاریخی توجه می‌کنند که در برخی از اجراها نیز موفق بوده‌اند؛ ولی به تاریخ اکنون و حال حاضر مردم ایران، کاری ندارند. گروه تئاتر «اگزیت» را هم داریم که اعضایش تحت تأثیر آثار مستند «سعید سلطان‌پور» و «محسن یلفانی» هستند. سلطان‌پور به کارگران حاضر در کارخانه‌های صنعتی –مثل «اکبر آقا کارگر ایران ناسیونال»- توجه ویژه داشت و البته گاهی هم به سراغ تاریخ گذشته رفت. نکتة مهم این است که آثار او به شدت انضمامی و انتقادی بودند و تغذیة مناسبی نیز از تاریخ اکنون می‌شدند. درست است که نویسنده در برخی از نمایش‌ها به تاریخ گذشته ‌پرداخته؛ ولی هدف اصلی، نقد وضعیت و جامعة معاصر خودش بوده‌است.

در جست‌وجوی فرم مناسب

مفاهیم مشخصی در این نوشتار بیان شد که عبارتند از: (۱) دوری از «ملودرام‌» و توجه به «رئالیسم»، (۲) پژوهش گسترده دربارة موضوع نمایش مستند، (۳) کادربندی درست به صورتی که صورت مسئله اصلی برای تماشاگران مشخص شود؛ (۴) انتخاب روایتی مناسب که تماشاگر را با کار همراه کند و (۵) تغییر ندادن وقایع تاریخی. پیشنهاد می‌شود نویسندگان تئاتر مستند به بررسی آثار «اروین پیسکاتور»، «برتولت برشت» و «پیتر وایس» بپردازند تا فرم و محتوای این نوع از تئاتر را بهتر بشناسند.


منبع: -
نویسنده: سید حسین رسولی