مسعود میر طاهری از بازیگران پر سابقه تئاتر که سابقه همکاری با کارگردانان مطرحی هم چون محمد یعقوبی، پارسا پیروزفر، وحید راهبانی، آیدا کیخایی و... را دارد و نتوانسته بود در این رای گیری شرکت کند. طی یادداشتی که در اختیار سایت خبری تئاتر قرار داد ضمن اعتراض به عملکرد خانه تئاتر به رای گیری انجمن بازیگران نیز انتقاد داشت.

چارسو پرس: مسعود ميرطاهري ١٦ دي ماه ٩٣: روز ١٠ دي ماه مي‌خواستم حماسه‌اي خلق كنم مانند دي‌هاي ديگر، به خانه تئاتر رفتم جهت كانديدا شدن و اعلام اينكه حق عضويت خود را ١٥ روز پيش پرداخت كرده‌ام ، پس آماده شوم بابت راي دادن و كانديدا شدن در هيئت مديره انجمن بازيگران.

 در دفتر جناب بهرامي در خانه تئاتر، عبارت «نه. نميتواني» را از دهان مبارك ايشان شنيدم و اينكه «بازرس‌ها گفته‌اند نه!» و «كلا هيات مديره قبول نمي‌كنه» خلاصه من هم عرض كردم: «خبر نداشتم كه بايد تا فلان تاريخ حق عضويت را پرداخت مي‌كردم» و گفتم: «خيلي خب حالا بگذريم از راي دادن و كانديدا شدن، اين برگه را بگيريد و كارهاي پرداخت حق عضويت را انجام دهيد».

 باز هم جناب بهرامي، اين يار ديرين تئاتر، محكم و استوار فرمودند: «نمي‌شود. فعلا اصلا هيچ چيز قبول نمي‌كنيم». به عبارتي منظورشان این بود که مسعود جان حضور خارجي نداري! احساس بدي به من دست داد. اينكه يعني چه !!!! حالا كه من رفته‌ام پول واريز كرده‌ام ديگر چرا ناز مي‌كنيد؟! چرا چشم و ابرو بالا مي اندازيد؟!

گفتند: ما خانه تئاتري ها قانون و تبصره‌ها و اساسنامه، مرام و مرجعمان است و اصلا اسرار نكن که فایده ندارد! برو به سلامت ! ما نياز به حضور اعضا نداريم. يعني داريم ولي خب این طوری است! باز گفتم: «جناب بهرامي اصلا نميخواهم راي بدهم. باشه حرف شما درست! كانديدا نمي‌شوم. اين برگه را داشته باشيد و مراحل كارت و دادن حق عضويت را انجام دهيد» و دوباره از دهان مبارك شنيدم كه: «نميشه مسعود جان. من هم اينجا اطاعت امر مي‌كنم بايد بازرس بگويد» خب درست هم مي‌گفت.

خلاصه بي‌خيال شدم و در اتاق كناري با دوستان هيئت مديره انجمن بازيگران صحبت كردم. دوستان ازجمله جناب ساربان گفتند: «مي‌شه. برو و شنبه بيا چون الان ديگه آخر وقته»  

 روز شنبه رسيد. جناب ساربان به جناب بهرامي گفته بودند و من هم آمدم خانه تئاتر تا بی‌خیال کاندیداتوری، شايد بتوانم حداقل فقط در راي گيري شركت كنم. آقا چشمتان روز بد نبيند. آنجا بازرس بود و جناب بهرامي و هيئت مديره و خانم نشاط خواه و ديگران. اما همانند روز ١٠ ديماه  قرص و محكم گفتند : «نمي‌شه».

بعضي‌ها هم البته گفتند : «چرا؟ خب يه كاري كنيم تا بتونه راي بده». از آن طرف بازرس، طوری كه انگار كلا نمي‌داند وظيفه‌اش چيست، فقط تكرار می‌کرد: «نمی‌شه»! آنچه من دريافتم این بود که گويا بازرس اصلا در مورد وظیفه‌اش توجيه نشده بود طوری که خیال می‌کرد به جای بازرس، پادوي هيئت مديره خانه تئاتر است!

 در دل خنده‌ام گرفت. گفتم: «اين جا رو باش. كلا يه نفر اينجا نيست بالا سر اين دوستان باشه. جوابگوی ما اعضا باشه. خلاصه بگذريم گور باباي راي و كانديدا شدن!»

كلام نهايي از اين خانه به هم ريخته به سمتِ اين حقير این بود كه من نمي‌توانم كلا [در خانه تئاتر] حضور داشته باشم. حتي جناب بازرس خودشان گفتند: «جناب نعيمي هم كه دوست خودمه نمی‌تونه حضور داشته باشه».

 كات نماي داخلي - سالن اصلي تئاتر شهر

 حميد رضا نعيمي دوست خوبم پشت تريبون راي گيري در حال صحبت كردن و موعظه نمودن اعضا

كات - پلان بعدي همان سكانس

عليرضا محمدي كانديداي هيئت مديره شده است ١٠ دقيقه قبل از راي گيري ... به قول عليرضا محمدي عزيز دوست خوبم: «قانون كجا بود ؟؟!!! قانون رو بزاريم در كوزه آبشو بخوريم».

 خلاصه آن خانه ويرانه است نه قانوني دارد، نه حرمت مي‌گذارند، نه ارزش قائل هستند براي حرف‌هایشان. داستانِ روزِ راي گيري در سايت‌ها و خبرگزاري‌ها هست. عزيزانِ جان ، خودتان را درست كنيد.  ما را كه پرانديد اما قوانيني وضع نكنيد كه جلوي دست و پایمان را بگيرد ...امیدوارم خداوند صداقت و درستي را در [وجود] ما قرار دهد تا فقط به دنبال منافع شخصي نباشيم.