چارسو پرس: کتاب «صحنه تسخیرشده؛ تئاتر به مثابه ماشینِ حافظه/خاطره» نوشته ماروین کارلسِن با ترجمه نرگس یزدی، به کوشش نشر نیماژ روانه کتابفروشیها شد؛ اثری که در شرایط عادی، مدتها قبل باید در اختیار دانشجویان، نهادهای آکادمیک و حتی تماشاگران و علاقهمندان پیگیر هنرهای نمایشی و مطالعات اجرا قرار میگرفت. کارلسن به تنهایی برشی زنده و شاهد عینی بخش مهم جریانهای هنری و تئاتری قرن بیستم است؛ یک ماشینِ یادآوری و حافظه! Theatrologist و استاد برجسته مطالعات اجرا و ادبیات تطبیقی در دانشگاههای سیتی نیویورک و دانشگاه واشنگتن. سال 2005 دکترای افتخاری دانشگاه آتن به او اعطا شد. معروفترین کتابش، «نظریههای تئاتر» (1993)، به 8 زبان ترجمه شده است. کتاب «صحنه تسخیرشده» (2001)، جایزه کالووی را برای این پژوهشگرِ 88 ساله الهامبخش به همراه داشت.
«مدرسه مطالعات اجرا»ی باشگاه اندیشه به بهانه انتشار این کتاب نشستی برگزار کرد که به گفته مشارکتکنندگانش، در این روزگار منجمد و خزان، اتفاقی است ارزشمند. حتی اگر در وضعیتِ ماههای اخیر به سر نمیبردیم، برگزاری نشست درباره یک اثر مهم پژوهشی، علاوه بر آن همکلامی با فردی به اهمیت ماروین کارلسن ارزشمند بود و قابل توجه. نرگس یزدی، علی شمس، منصور براهیمی، داوود دانشور در این جلسه حضور داشتند؛ آنها ابتدا درباره کتاب صحبت کردند و سپس به گفتوگو با نویسنده کتاب پرداختند. مهمترین نکته نشست شاید، همین برقراری ارتباط مستقیم تصویری با ماروین کارلسن بود.
صحبت از اجرا بدون شناخت مفهوم Ghosting؟
نرگس یزدی، مترجم کتاب و مدرس دانشگاه، ماروین کارلسن را یکی از «مهمترین نظریهپردازان معاصر» توصیف کرد که «خوشبختانه همچنان زنده است و ما این شانس را داریم با ایشان در ارتباط باشیم.» به علاوه اینکه کارلسن «خیلی به فضای تئاتر کشور ما و تبادل اطلاعات علاقه دارد.» این مدرس دانشگاه توضیح داد: «مهمترین کتاب آقای کارلسن
Performance critical introduction است که در آن همراه افرادی مثل ریچارد شکنِر و دیگران بهطور جدی در حوزه تبیین پرفورمنس بحث میکنند و من امیدوارم این کتاب هم به زودی منتشر شود، چون میتواند ابهامها در خصوص بسیاری از ترمهای کلیدی خودِ اجرا و ترمهای کلیدی مربوط به اجرا را برطرف کند.»
به گفته او «کتاب «صحنه تسخیرشده» یکی از مهمترین کتابهای ایشان است که در آن مبحث
Ghosting را مطرح میکند. خود کارلسن خیلی به بحث تسخیر (Hunting) و (Ghosts) علاقه دارد. مثلا در کتاب «تئاتر و اشباح، مادیت، پرفورمنس و مدرنیته» (2014) که فصل اولش را کارلسن نوشته، آنجا هم از یکسری داستانهای چارلز دیکنز وام میگیرد، میخواهم بگویم چقدر به این مبحث علاقهمند است. بحث تسخیرشدگی و اشباح در تئاتر به قدری مهم است که حتی ترمی به نام Hauntology مطرح میشود.» یزدی تاکید میکند این روزها عملا به هر کتابی در زمینه پرفورمنس و مطالعات اجرا مراجعه کنید به کلیدواژه Ghosting برمیخورید، او ادامه میدهد: «کارلسن در حوزه دانش به جامعالاطراف بودن مشهور است و دانستههای تئاتریاش گستره وسیعی از اروپا تا آفریقا و امریکا را در بر میگیرد. شما بخشی از این کیفیت را در همین کتاب ملاحظه میکنید، چون موارد و نمونههایی مطرح میشود که حتی در کتابهای تاریخ تئاتر خیلی کم به آنها برمیخوریم؛ این از تسلط او بر تاریخ تئاتر و مطالعات اجرا نشأت میگیرد. من فکر میکنم این کتاب یک چشمانداز جدیدی برای دانشجویان بازیگری، کارگردانی، دراماتورژی یا علاقهمندان تاریخ تئاتر و پرفورمنس به وجود میآورد. اهمیت کتاب به قدری است که برای خودم عجیب است که آیا میشود آن را نخواند و با مفهوم Ghosting آشنا نبود و درباره تئاتر و اجرا صحبت کرد؟ البته دوست داشتم امروز با خود آقای کارلسن درباره مبحث Hauntology صحبت کنیم، چون این موضوع را میشود به خیلی حوزهها تعمیم داد. این مقوله میتواند حوزه «سینما» و «ادبیات» را نیز شامل شود یا حتی در حوزه «زندگی» به کار میآید، کتاب در بخشهایی به دژاوو و مبحث Already Seen اشاره دارد. امروزه هم که دانشگاه به مقوله Memory studies توجه نشان میدهند و این موضوع در کتاب وجود دارد. مجموعه اینها میتواند به ما در نقد، تحلیل، فضای اجرایی و آموزش دانشگاهی کمک کند.»
در برخورد با مفاهیمِ تازه دچار ثقل هاضمه میشویم
منصور براهیمی، مترجم و پژوهشگرِ تئاتر صحبتهایش را با یادآوری شرایط سخت دسترسی به کتابهای تخصصی تئاتر در دهه 60 شروع کرد: «ترجمه کتاب کارلسن کار سادهای نیست، نه به خاطر نثرش، بلکه به خاطر آگاهی گستردهای که دارد و فضا و حال و هوایی فراتر از زبان که در متن به وجود میآورد. پیش از شروع نشست هم با آقای شمس مطرح کردم که مساله ما هضم و جذب مباحث در ایران است، چون وضعیت گاهی به سمتی میرود که دچار ثقل هاضمه میشویم. مثلا وقتی پستمدرنیسم به شکل خاص و انبوه وارد فضای زبان فارسی شد من بعضا اشارههای خیلی عوامزدهای میشنیدم که از همین ثقل هاضمه سرچشمه میگرفت. یعنی کلمه پستمدرنیسیم به کرات به کار میرفت بدون آنکه بدانیم درباره چه چیز صحبت میکنیم.»
نویسنده نمایشنامه «دیوارها را پاک نکنیم» به این نکته اشاره کرد که «میشود بعضی مباحث مد نظر ماروین کارلسن را در وضعیت تاریخی - اجتماعی ایران جستوجو کرد» او ادامه داد: «ما باید بتوانیم بعضی مباحث کتاب را به صورت پژوهشی در تاریخ هنر و شرایط اجتماعی کنونی خودمان دنبال کنیم. برای نمونه شاید آنچه آقای کارلسن بهصورت مکرر یادآوری میکند را در زمینه دوبله ایران تجربه کرده باشیم، بهخصوص در دوران گذار تاریخی مثل مقطع انقلاب، صداهایی که مخاطب به آنها عادت کرده بود به یکباره نیست و عوض شدند. مانند صدای جان وین یا آلن دلون. حتی مقاطعی را به یاد دارم که تماشاگران بهخاطر تغییر صدای بازیگران محبوبشان سینما را به هم ریختند، چراکه صدای جدید برایشان قابل تحمل نب ود. صدای دوبلور با حافظه و خاطره مخاطبان عجین شده بود و آنها نمیتوانستند از خاطرات خود جدا شوند. در نمونه مشابه دیگر، کارلسن به تئاترهای فارسِ OLD WEEK اشاره میکند و این دقیقا تئاترهای لالهزاری را به یاد میآورد که امروز از دست رفتهاند. بگذریم که تئاتر لالهزاری در اذهان با لودگی و بیمایگی پیوند خورده، درحالی که وقتی به دهه 20 خورشیدی بازگردیم، میبینیم بخشی از مهمترین تئاترهای ایران در این محل روی صحنه رفتند. اینها مواردی است که امکان بهره گرفتن بیشتر از کارلسن را برای ما به وجود میآورد.» براهیمی سپس نکتهای مطرح کرد که به موضوع کتاب یعنی مفهوم Ghosting ارتباط داشت: «گاهی در بعضی جوامع میل به شبحزدایی به وجود میآید. به هرحال اشباحی با سنتهای اجرایی و متنها و مکانها پیوند دارند که یک نیروی جدید میخواهد از آنها شبحزدایی کند؛ حتی از طریق سرکوب.»
Ghosting به مثابه دستگاه خوانش پدیدهها
علی شمس، نمایشنامهنویس، کارگردان، مترجم و مدیر بخش تئاتر انتشارات نیماژ صحبتهای خود را با تعریفِ ویژه از کیفیت ترجمه کتاب «صحنه تسخیرشده» آغاز کرد: «نرگس یزدی سوای وسواس زیاد و سواد بالا نسبت به موضوع، زبان مقصد را هم به اندازه زبان مبدا میشناسد. این نکته را براساس تجربه کار با مترجمان متعدد و اینکه خودم نیز مترجم هستم، میگویم. کمِیتِ مترجم ما در فارسی لنگ میزند و خوبی نرگس یزدی این است که متن پالوده تحویل میدهد. به نظرم همین باعث میشود آثاری که ترجمه میکند خواندنیتر شوند، مضاف براینکه مثلث شناختی که دارد انتخابهایش را زیبا میکند و قابلیت جاری شدن در بدنه هنرمندان این حوزه را به وجود میآورد.» شمس تایید کرد که «کارلسن به واسطه یکسری تعللها خیلی دیر به فارسیزبانان معرفی شد» و ادامه داد: «اولین کتابی که از او ترجمه شد «تئاتر و اسلام» بود. پیش از آن هم رضا سرور دو مقاله در دفترهای مطالعات اجرا ترجمه کرده بود. بنابراین چیز زیادی از او دراختیار ما نبود، ضمن اینکه کتاب «تئاتر و اسلام» هم بیشتر یک جزوه است.»
این کارگردان سپس در گفتوگو با مدخل مد نظر براهیمی مبنیبر اینکه «کتاب و نظریه کارلسن چطور میتواند برای ذهن ایرانی کار کند؟» بیان کرد: «ما چطور بتوانیم بهواسطه حافظه یک پدیده تاریخی یا یک پدیده منسجم را بخوانیم. اینجا شناخت مسلط کارلسن درخصوص تئاتر شرق و غرب به کارش میآید. فهم مقوله Ghosting میتواند بسیار به بازیگر کمک کند و بهشدت در حوزه اجرا کاربری داشته باشد. مثل اینکه بازیگر چطور میتواند نسبتِ خودش و شی را روی صحنه به «حضور» دربیاورد. یعنی حتی بازیگران باید کتاب را به اندازه پژوهشگران جدی بگیرند. ما حتی میتوانیم به میانجی این نظریه رمانهای پست دراماتیک و رمان-نمایشنامههای پستدراماتیک بخوانیم. مثلا آخرین رمان پیتر هانتکه «اینک توفان» که ترکیبی است از نمایشنامه و رمان، محصول درهم آمیختگی شبحِ انسانهای کشتهشده و از دست رفته در جنگ یا هنوز به دنیا نیامده؛ رویدادهایی تحریفشده بهواسطه خاطره که کاملا در یک فضای بیزمان و مسلط در دست شبح شکل میگیرد. بنابراین ما با استناد به فهمی که کارلسن دراختیارمان میگذارد، میتوانیم این آثار را راحتتر مطالعه کنیم. این چندگانگی میتواند از فضای تئاتر فراتر رود و «خوانش متن به مثابه اجرا» را دربرگیرد. بنابراین امیدوارم کتاب خیلی زود بتواند جای خود را بین افرادی که به مطالعات اجرا و فضای بینارشتهای اهمیت میدهند، پیدا کند.»
کارلسن، فرشتهای بر فراز تئاتر
ماروین کارلسن پس از دقایق طولانی کشوقوس برای برقراری ارتباط اینترنتی با دوستدارانِ ایرانیاش سرانجام موفق شد. او که از این بابت بسیار خشنود به نظر میرسید در پاسخ به علی شمس که درباره «کانسپت Ghosting در بازیگری و ارتباط بین بدن بازیگر و این مفهوم» اولین سوال را پرسید، مفصل صحبت کرد. نرگس یزدی بخشهایی از صحبتها را به صورت اجمالی به حاضران انتقال داد: «سوال بسیار خوبی است که پاسخش پیچیده است؛ بعضی موارد در کتاب نیز وجود دارد. اینکه بازیگر به واسطه نقشهای متعدد که بازی میکند بهشدت با پدیده گوستینگ مواجه است، چون شبحِ نقشهای قبلی در وجودش با او همراه میشود. حالا امکان دارد از جایی به بعد بخواهد با این اشباح مبارزه کند و چهره خود را تغییر دهد. ماجرا تازه از اینجا شروع میشود.» منصور براهیمی به درگیری سابقهدارِ پدیدارشناسان با مقوله یادآوری و فراموشی اشاره کرد و پرسید: «با توجه به اینکه کتاب آقای کارلسن بیشتر روی فراموشی تمرکز دارد و ما گاهی درباره خاطراتی مانند ترور جان اف کندی حرف میزنیم که همچنان همراه ما است، آیا ما از طریق هنرهای اجرایی باید همواره رویدادهایی مانند «بمباران هیروشیما» را یادآور شویم؟ یا بشر گاهی به فراموشی هم نیز نیاز دارد؟» کارلسن پاسخ داد: «بحث این است که اول و پیش از هرچیز باید پرسید، چرا فراموش کنیم؟ برای اینکه کل تئاتر یک ابزار یادآوری است. نکتهای که وجود دارد این است که گاهی شاید فرهنگ و حافظه یک ملت از اتفاق رخداده در تاریخش شرمسار باشد و بخواهد این خاطره را تغییر دهد، یا به شیوهای آلترناتیو مطرحش کند. باید دید دلیل این فراموشی تعمدی چیست؟» او همچنین در واکنش به اظهارنظر براهیمی که «مقوله یادآوری، مانند روایت دوباره آشویتس میتواند برای بازماندگان جنایت جنبههای منفی روانی در بر داشته باشد» بیان کرد: «تئاتر به تمام جنبههای زندگی ارتباط دارد و نمیتوان این نکته را نادیده گرفت. اگر بخواهیم بخش احتمالا آسیبرسان را حذف کنیم، معنایش این است که بخش زیادی از تئاتر باید حذف شود، بنابراین عملا چیز زیادی باقی نمیماند. به هر حال بخش مهمی از زندگی، همین مسائل تلخِ بشری است.»
اهمیت درک مفهوم برای بازیگر
داوود دانشور، مترجم و کارگردان تئاتر که تجربه بازیگری هم در کارنامه دارد در همین ارتباط سوالی مطرح کرد: «مطالعه مفهوم مورد نظر توانایی هنرمند در بازیگری را افزایش میدهد یا قرار است به نگاه تفسیری او یاری رساند؟» این مترجم و کارگردان برای درک بهتر پرسش خود به شیوه لارنس الیویه در ایفای نقش «هملت» بر پایه نظریات ارنست جونز اشاره کرد.
ماروین کارلسن در پاسخ توضیح داد: «من همواره معتقدم درک این مفهوم هر دو نکته -کیفیت هنری و تفسیری- را در بر میگیرد. به هر حال بازیگرانِ متفاوت، شیوهها و اندوختههای متفاوتی برای ارایه شخصیت «هملت» دراختیار دارند، بعضی براساس مطالعات فلسفی دست به کار میشوند، بعضی براساسِ جنبههای روانکاوانه یا تاریخی؛ ماجرا همین انتخاب رویکردهای متفاوت و توجه به اندوخته هر بازیگر است. در این موردِ بهخصوص، لارنس الیویه کسی است که بیشتر با تفسیر ارنست جونز و نگاه عقده ادیپ فروید به ایفای نقش پرداخت، در نهایت تمام این داشتههای تجربی و مطالعاتی است که توانمندی بازیگری را به وجود میآورد. ترکیب اتفاقات شخصی و مطالعه کیفیت یک بازیگر را میسازد. در نمونه یادشده، ما با بازیگری مواجه هستیم که به پشتوانه مطالعاتی و عاطفی خود و تفسیری که ارایه میدهد متفاوت میشود، اما لزوما همه با تفسیر فرویدی نقش «هملت» موافقت ندارند.»
کارلسن در انتهای جلسه به خاطر برپایی نشست قدردانی کرد و از تمایل جدیاش برای سفر به ایران و شرکت در گفتوگوهای جمعی سخن گفت. باید دید این شخصیتِ مهمِ تئاترِ قرن بیستم چه زمان مجال سفر به کشور ما را به دست میآورد. برای من او همچون شخصیتِ دمیل (برونو گانتس) در فیلم «بهشت بر فراز برلین» ساخته ویم وندرس است؛ ایستاده چون شبح بر فراز آسمانِ تئاتر و هنرهای اجرایی، مشغول مطالعه و رصد همهچیز و همهکس از بالا.
بخشهایی از حرفهای ماروین کارلسن در این نشست:
بازیگر به واسطه نقشهای متعدد که بازی میکند به شدت با پدیده گوستینگ مواجه است، چون شبحِ نقشهای قبلی در وجودش با او همراه میشود. حالا امکان دارد از جایی به بعد بخواهد با این اشباح مبارزه کند و چهره خود را تغییر دهد. ماجرا تازه از اینجا شروع میشود.
کل تئاتر یک ابزار یادآوری است. نکتهای که وجود دارد، این است که گاهی شاید فرهنگ و حافظه یک ملت از اتفاق رخ داده در تاریخش شرمسار باشد و بخواهد این خاطره را تغییر دهد یا به شیوهای آلترناتیو مطرحش کند. باید دید دلیل این فراموشی تعمدی چیست؟
تئاتر به تمام جنبههای زندگی ارتباط دارد و نمیتوان این نکته را نادیده گرفت. اگر بخواهیم بخش احتمالا آسیبرسان را حذف کنیم، معنایش این است که بخش زیادی از تئاتر باید حذف شود، بنابراین عملا چیز زیادی باقی نمیماند. به هر حال بخش مهمی از زندگی، همین مسائل تلخِ بشری است.
بازیگرانِ متفاوت، شیوهها و اندوختههای متفاوتی برای ارایه شخصیت «هملت» در اختیار دارند، بعضی بر اساس مطالعات فلسفی دست به کار میشوند، بعضی بر اساسِ جنبههای روانکاوانه یا تاریخی؛ ماجرا همین انتخاب رویکردهای متفاوت و توجه به اندوخته هر بازیگر است. در این موردِ به خصوص، لارنس الیویه کسی است که بیشتر با تفسیر ارنست جونز و نگاه عقده ادیپ فروید به ایفای نقش پرداخت، درنهایت تمام این داشتههای تجربی و مطالعاتی است که توانمندی بازیگری را به وجود میآورد.
///.
منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: بابک احمدی