چارسو پرس: این تابستان، داستان پریان «تعطیلات رمی» هفتادساله شده است. فیلمی که تنها چند ماه بعد از تاجگذاری ملکه الیزابت ساخته شده، بدون اشاره به نام بریتانیا، بدون اشاره به خاندان سلطنتی و بدون اشاره به جنگ و فمینیسم، بدون اشاره به تبلیغات سیاسی جاری در زمانه خودش، از قضا بسیار هم سیاسی است!
تعطیلات رمی، اولین فیلم جدی آدری هپبورن است که اتفاقا برای او اسکار هم به همراه داشته است. آیا این مساله نشان میدهد که هپبورن با این فیلم کشف شده و یکی از درخشانترین بازیهایی که هالیوود تا این زمان به خودش دیده را در این فیلم ارایه کرده است؟ خب اگر فیلم را دیده باشید احتمالا از اینکه با یک بازی عجیب و غریب و فوقالعاده رو به رو نیستید متعجب خواهید شد، با این وجود، چیزی از ارزشهای فیلم کم نمیشود!
تعطیلات رمی، داستان شاهزاده خانم ولیعهدی است که از کشوری که در فیلم به نام آن اشاره نمیشود، به یک ماموریت سیاسی و تجاری فرستاده شده تا در پایتختهای اروپایی، روابط تجاری کشورش با کشورهای دیگر را مستحکم کند. با این حال او در روز اول سفرش به رم، پایتخت ایتالیا، بسیار خسته است تا جایی که پزشک به او دارو تزریق میکند و به او میگوید تنها راه بهتر شدنش این است که مدتی آن طور که مایل است زندگی کند. شاهدخت در نتیجه این ایده است که بعد از خوابی کوتاه بیدار میشود و از سفارت کشورش در رم میگریزد، با این حال دارویی که گرفته قوی است و او را در کنار رودخانه روی یک نیمکت به خواب میفرستد. اینجاست که نقش اول مرد داستان وارد ماجرا میشود، یک خبرنگار امریکایی بدون اینکه پرنسس آنا را بشناسد او را به خانه میبرد تا استراحت کند، صبح فردا، در حالی که سفارت و مقامات دولتی به دنبال پیدا کردن شاهزاده خانم گمشده هستند، خبرنگار تازه متوجه میشود که چه کسی را به خانه برده است و داستان اصلی آغاز میشود. آنا یک روز تمام در شهر میگردد، موهایش را کوتاه میکند، وسپا سوار میشود، به یک مهمانی رقص میرود آخر وقت، به این نتیجه میرسد که برای برگشتن به سفارت، برای «خدمت» و «به عهده گرفتن تعهداتش» آماده است و با فراغ بال از پس یک روز آزادی به سفارت دولتش بر میگردد! در حالی که راز یک روز زندگی معمولی به همراه یک مرد که آمده است از او دفاع کند و برایش کتک بخورد، برای همیشه بین این دو باقی میماند! شیرین است، نه؟ این همان چیزی است که لبخند را به لب بینندگان داستان میآورد، هر چند که پشت داستان ممکن است همهچیز به این سادگی یک داستان پریان مدرن قرن بیستمی نباشد.
تعطیلات رمی، در 1953 ساخته شده است، سوای مقارنت ساخت فیلم با تاجگذاری ملکه الیزابت که در این زمان دختری زیبا و جذاب است که بسیاری در مورد آمادگی یا حتی شایستگی و تعهد او برای پذیرش مسوولیت سلطنت بر کشورهای مشترکالمنافع تردید دارند، دورانی که فیلم در آن ساخته شده هم اهمیتی ویژه دارد.
جنگ جهانی دوم، بین سالهای 1941 تا 1945 رخ داده است، در این دوره با در نظر گرفتن حضور مردان در جنگ به خصوص در اروپا، خواه ناخواه نقش زنان در زندگی اجتماعی پر رنگتر شد، اما با پایان جنگ و برگشتن مردها از جبههها، پدرسالاری حاکم برای نظم قدیمی دلتنگ بود. مردها که از جنگ با پول برگشته بودند، میخواستند ازدواج کنند و اداره زندگی را به زنانشان واگذار کنند، همانطور که قبلا بود. زنها باید بعد از تجربه یک دوره کوتاه آزادیهای اجتماعی دوباره به خانه برمیگشتند. موج اول جنبش فمینیسم که حق رای خواسته محوری آن بود، به نتیجه رسیده بود اما سالها از حضور خیابانی زنها در تظاهراتها میگذشت، مردها و پدرسالاری حاکم دنبال همان آرامش قدیمی بودند و زنها باید مسوولیتهای سنتی خود را دوباره به عهده میگرفتند. این همان چیزی است که در تعطیلات رمی به خوبی دیده میشود. زن، شاهزاده، از زندگی کسالتبار خود خسته است، بنابراین از خانه بیرون میرود، با مردان غریبه معاشرت میکند، ظاهر خود را تغییر میدهد، کارهایی میکند و به جاهایی میرود که قبلا نکرده و نرفته است، آن طور که پزشک شاهدخت در ابتدای داستان توصیه میکند، زندگیاش را آن طور که دوست دارد زندگی میکند، اما همه اینها یک خوشگذرانی کوتاه و موقتی است. شاهدخت در نهایت باید مسوولیتپذیر باشد، برای همین است که به خانه بر میگردد، لباس و ظاهرش را همانطور که از او انتظار دارند تغییر میدهد، لحن و کلامش را به همان چیزی که قبلا بود برمیگرداند و در همان رسوماتی که دو روز پیش از آن متنفر بود شرکت میکند، منتها اینبار «به خواسته و میل و انتخاب خودش».
تعجبی ندارد که آکادمی برای این بازی، به هپبورن اسکار میدهد، آکادمی و سینمای امریکا و صنعت فرهنگ همراه آن در این زمان به یک شاهدخت احتیاج دارد و شاهدخت نمیتواند سرکش باشد. دوران خیرهسری گذشته است و حالا وقت آن رسیده که همه در صلح و صفا کنار هم زندگی کنند. رییسجمهور آیزنهاور در یک گفتوگوی رسانهای میگوید اگر زن شایستهای پیدا شود حتما در کابینه از او استفاده خواهد کرد، سه زن هم عضو کابینه او میشوند اما در تبلیغات تلویزیونی این دوره، زنانی که تا همین دو صباح پیش، در دوران جنگ، پوسترهایی با عنوان «ما از پسش برمیآییم» (we can do it) را به در و دیوار میزدند، دوباره در آشپزخانه ظاهر میشوند و فر و پودر کیک و سایر محصولات تجاری مربوط به اداره خانه را تبلیغ میکنند.
1953، سالی که تعطیلات رمی در آن ساخته شده، با آغاز موج دوم فمینیسم که در دهه 1960 سر بلند میکند، فاصله دارد. تعجبی ندارد اگر این داستان پریان قرن بیستمی، با استانداردهای امروز نزاکت سیاسی فاصله داشته باشد و همین طور تعجبی ندارد اگر پایانبندی آن، پایانبندی تکراری داستانهای پریان باشد. شاهدخت به کشور و مردمش متعهد است و از عشق یک خاطره شیرین باقی میماند. اما همزمان نباید فراموش کرد که فیلم در خودش نشانههایی از طغیان هم دارد. هر چه به سمت دوران معاصر حرکت میکنیم بر غلظت و شدت آن افزوده میشود. علاوه بر اینکه طغیان شاهدخت در این فیلم در سینما راه خود را پیدا میکند و در داستانهای دیگری به شکلهای متفاوت دیگری تکرار میشود، وسپا سواری در این فیلم به یاد ماندنی هم بعدها دستمایه ساختن فیلمهای دیگری از جمله فیلم بیوگرافی انریکو پیاججو در مورد ساخته شدن و بازاریابی موتور وسپا میشود. درست در دورانی که امریکا قصد داشت زنان را دوباره به آشپزخانه برگرداند، در اروپای جنگزده به حضور اجتماعی و نیروی کار روز به روز نیاز بیشتری به وجود میآمد. زنان طلب استقلال بیشتری میکردند و به وسایل نقلیه ارزان، خصوصی و ایمن نیاز داشتند، اما همزمان نیاز داشتند که از تصویر قالب زنانگی حاکم بر این زمانه هم آنچنان تخطی نکنند و وسپا تلاش میکرد به این نیاز پاسخ دهد!
منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: فاطمه کریمخان