چارسو پرس: سالهای تقریبا دور که دانشجوی رشته نقاشی بودم، استادی داشتیم که معتقد بود هنر کلاسیک زیربنای هر هنر جدیدی است و بدون اشراف بر آن و کپی آثار بزرگان نمی توان در هنر نو (new art) موفق بود. آن زمان زیاد به این امر اعتقاد نداشتم و معتقد بودم که هر هنرمند باید فرزند زمانه خود باشد و … اما با افزایش تجربه زیسته، کم کم متوجه شدم، استاد آن سالها پر بیراهه نگفته بود.
اولین ساخته بلند داستانی علی ثقفی و عطا پناهی محصول چنین نگرشی است که پس از ساخت و تهیه مستندهای مختلف سیاسی، اجتماعی و ورزشی، امسال با نام «پرویز خان» در جشنواره فیلم فجر چهل و دوم حضور داشته است.
فیلمی سرپا، خوش ریتم و جذاب با بازی درخشان سعید پورصمیمی در نقش پرویز خان دهداری که یک پرتره ورزشی را در بستر سالهای حساس سیاسی و اجتماعی ایران در دهه ۶۰ شمسی روایت می کند.
اینکه فیلم چقدر به وقایع مستند وفادار بوده، نمی دانم اما از آنجایی که هم کارگردان و هم تهیه کننده فیلم، تجربه ساخت مستندهایی در خصوص وقایع تاریخی معاصر و همچنین ورزش داشته اند، به خوبی می توان ردپای تجربه کارهای قبلی شان را در این فیلم دید. نکته مهم درباره «پرویز خان» باج ندادن سویه های مختلف روایت به یکدیگر و اندازه نگه داشتن است. همانطور که شخصیت اصلی ماجرا هم به کسی باج نمی دهد اما جایی که پای منافع ملی به میان می آید، گردنش از مو نیز باریکتر می شود.
از منظر تاریخی نیز به نظر «پرویز خان» در زمان درستی ساخته شده و تلنگر به موقعی است. درست زمانی که تیم ملی فوتبال ما در تار حواشی، تقسیمات خودی و بیخودی ها، فشارهای رسانه ای و بین المللی جورواجور در حال دست و پا زدن است و آخ که قطر جام ملت های امسال هم استخوان لای زخم باقی ماند مثل کویت آن سالها تا بیشتر از هر زمانی جای خالی«پرویز خان» و تیم زمین های خاکی اش احساس شود.
فیلم از یک لانگ شات موضوعی آغاز شده و کم کم به سوژه اصلی خود نزدیک می شود. از پرگویی در مورد شخصیت اصلی پرهیز می کند تا به ورطه شعار نیفتد. از سوی دیگر به خوبی طیف بندی های آن زمان را پردازش می کند و در رنگ آمیزی شخصیت ها مثلا احمد رضا عابدزاده، جواد زرینچه و… از یک طنز پنهان بهره می برد.
درست است که «پرویز خان» در نماهایی مخاطب را به یاد مجموعه معروف «تد لاسو» می اندازد اما داستان پرویز خان برعکس داستان تد لاسو است. اینجا با یک مربی حرفه ای و تیم آماتور مواجهیم. به عبارتی «پرویز خان» پشت دست آن بازی نمی کند اما نماهایی دارد که به نظر می رسد، کارگردان گوشه چشمی به آن اثر داشته و خوشبختانه مقهور نشده است بلکه فیلمی ملی ساخته است. آنهم از معدود آثاری است که یک کار تیمی پرهیجان و دارای تعلیق(از نوع ورزشی اش)را در بستر قصه، به خوبی به تصویر می کشد.
ناگفته نماند همه آنچه اشاره شد، به این معنی نیست که فیلم عاری از نکته قابل نقد و مسئله باشد بلکه بهتر و منصفانه تر است که در زمان اکران عمومی فیلم با فراغ بال به آن پرداخته شود.
بهرحال حضور«پرویزخان» در جشنواره امسال که با بیشترین حجم از فیلم های پرتره و الکن مواجه بودیم، حکم هوای تازه را داشت آنهم به عنوان اولین فیلم بلند یک فیلمساز که نشان داده قصه و ریتم را هم به خوبی می شناسد.
فیلمی که ناکامی باخت بازی ایران –قطر جام ملت های آسیای امسال را برای لحظاتی شست و به ما یادآوری کرد که فوتبال ایران در همان زمین سهل و ممتنع های تاریخی است که توانایی شگفتی آفرینی داشته و دارد.
اگر کمی منصف باشیم «پرویز خان» هم فرمانده ای یاغی چون شیرودی، بروجردی و ده ها فرمانده غیور دیگری است که بر می آشوبد و عزت ملی را بر هر مصلحتی ترجیح می دهد. فوتبال و ورزش ایران مدیون اخلاق و منش افرادی چون اوست.
منبع: سینما سینما
نویسنده: سمانه احمدی