کارگردانی را بخاطر چکش کاری نکردن فیلمنامه و عدم نظارت بر تدوین دچار ضعف و در طراحی صحنه و لباس، توجه به رنگ و محتوا و صدا و گرفتن بازی از بازیگرانش قابل تحسین می دانم.

چارسو پرس: فیلم «آغوش باز » آمده میان دو نسل برود، نسلی سنتی و نسلی جدید، مو سپید کرده اش پای عشق فداکارانه می ماند و جوان تر هایش حرمت می شکنند، یکی موقعیتش را فدای زنی می کند که دوستش دارد و عمری با هم گذراندند حتی اگر یک طرف عشق، ناتوان باشد و سوی دیگر بخاطر مسائل کوچک یکدیگر را رها می کنند، یا آن یکی فردی که دوستش دارد را به طمع دیگری رها می کند و اینجا فیلم به ما می گوید فرق است میان کسی که دوستت دارد با فردی که لازمت دارد می خواهد مقیاس عشق را ترسیم کند و عشق ورزیدن را یاد دهد که اگر هرچیزی با هر قدرتی فراموش شود عشق پایدار می ماند، می خواهد بگوید آنچه شفا بخش است صدای قلب عاشق است که معشوق را به وجد می آورد و هوشیار می کند.

«آغوش باز» تفاوت میان دو نسل است، همینقدر عمیق!

 

فیلمنامه دو پیرنگ موازی داشت که در انتها به هم‌می رسیدند، کاشت، داشت و برداشت بازیگر را رعایت نکرده بودند، اواسط فیلم بدون ایجاد زمینه بازیگر موثر وارد می‌کردند، دیالوگ پردازی هایش روان نبود، کلیشه ای و گل درشت بود، کشمکش هایش کشش ضعیفی داشت، موجب اذیت بود، طولانی و پر حرفی به شمار می رفت، عنصر ارتباطی اش هارد بود، عطف بندی ضعیفی داشت، قهرمان و ضد قهرمان خوبی داشت که قوی طرح شده بودند.
میزانسن در طراحی صحنه گاه خوب و گاهی ضعیف بود، با طرح قصه مرتبط بود، خاستگاه فرهنگی و اجتماعی منطبقی داشت، بیشتر مواقع زیبایی شناسی بصری داشت، رنگ پردازی مطالعه شده ای داشت، طراحی لباسش مناسب بود، گریم ترمیمی و مثبتی داشت.
صدا تمییز و شفاف بود، سینک بود، فضا سازی داشت و افکت های خوبی بکار برده بود.
اصلاح رنگ و نورش خوب بود، اما در تدوین حذف سکانس مازاد نشده بود، چینش سکانس خوبی نداشت، سرعت فیلم تا اوج افت زیادی داشت که از آنجا به بعد بهبود می یافت.

هنر نقش آفرینانش مثبت بود، انقباض جسمانی نداشتند، میمیک خوبی داشتند اما در ادای دیالوگ ضعف بود که بخش زیادی را بخاطر دیالوگ‌پردازی های ضعیفش می دانم.
کارگردانی را بخاطر چکش کاری نکردن فیلمنامه و عدم نظارت بر تدوین دچار ضعف و در طراحی صحنه و لباس، توجه به رنگ و محتوا و صدا و گرفتن بازی از بازیگرانش قابل تحسین می دانم.


منبع: سینما اعتماد
نویسنده: لقمان مداین