فیلم «ضد» نه اقبال منتقدان را به همراه داشت و نه گیشه پررونقی را بعد از سه ماه اکران تجربه کرد و این یک شکست دوجانبه برای کارگردانی است که تلاش کرده فیلم خوبی بسازد اما نتیجه کار، یک فیلم متوسط است گرچه ارزش حداقل یکبار دیدن را دارد.

چارسو پرس: ضد،روایت زندگی سعید است که به گروهک منافقین ملحق شده و ماموریت های خطرناکی بر عهده گرفته: ترور اشخاص سیاسی و ضربه زدن به نهال تازه جان گرفته انقلاب اسلامی. در این بین او با عشق قدیمی‌اش، بیتا هم روبرو می شود اما این رویارویی برای بیتا سرنوشتی شوم رقم می‌زند. مخاطب چیز زیادی از سعید نمی داند، اصلا چطور وارد این گروهک شده؟ چطور وارد نهاد ریاست جمهوری می شود؟ چه رویدادی در ذهنش رخ داده که حتی عشق خود را هم فدای هم‌تیمی‌هایش می‌کند؟ چطور بیتا شخصیت اصلی او را نشناخته؟ دقت کنید که اگر بیتا تصادفا روزنامه را نمی دید، باز هم شکی به سعید نمی برد.

البته فراموش نکنید آن دیدار اتفاقی پس از سالیان دراز سعید و بیتا را و این برای فیلمنامه ای که تریلر سیاسی است و در یک بستر مشخص تاریخی اتفاق می افتد، می تواند مهمترین اشکال فیلمنامه باشد چه در اینگونه روایات که لحنی واقع‌گرایانه دارد، اشخاص داستان باید برای بیننده تعریف شوند و شناسنامه ای از آنها به او داده شود و ماجراها بر اساس یک رویکرد منطقی جلو بروند نه بر پایه تصادف و اتفاقات غیرمنطقی. به اینها اشخاص فراوان و خرده داستان های مختلف را اضافه کنید که فقط باعث گیجی و سردرگمی بیننده می شوند و از سوی دیگر بلاتکلیفی داستان بین یک تریلر جاسوسی- سیاسی با یک درام عاشقانه که در نهایت، هیچ‌یک از آنها هم نمی‌شود. گرچه که هر دو سوی ماجرا بسیار خام تعریف می شود و منسجم نیست.

نگاهی به فیلم «ضد» ساخته امیرعباس ربیعی؛ ناکام در گیشه، سرگردان بین عشق و سیاست

 

اما خط اصلی داستان علیرغم تکراری بودن ماجراهای فیلم، ریتم نسبتا خوبی دارد و توانایی این را دارد که بیننده را با خود همراه کند و انتخاب نماهای درست و حرکات سریع دوربین به کمک فیلم آمده است. گریم کار خیلی سطحی و مبتدی است و قیافه سعید به هرچه می خورد الا نفوذی خرابکار و البته اگر بپذیریم که شخصیت سعید در فیلم همان کلاهی مظنون اصلی بمب‌گذاری در نهاد ریاست جمهوری است، می توان پذیرفت که تلاش شده تا چهره نصرتی را به وی نزدیک کنند که این هم با بازی نه چندان خوب نصرتی از بین می رود.

بازی سایر بازیگران هم در بهترین حالت چیزی زیر حد متوسط است به ویژه کیانی و زارع که نتوانسته اند با یک بازی چشمگیر، بیننده را با شخصیت های نه چندان پرداخت شده شان همراه کنند و البته در این میان بازی نادر سلیمانی در معدود نقش آفرینی های جدی زندگی هنری اش بسیار خوب است که از قضا سیمرغ بلورین را هم برای او به ارمغان آورد که آن‌هم در میان فیلم گم و گور است چرا که شخصیت ناصر هم یک پرسوناژ پرداخت نشده است که تیپ است نه قهرمان یا ضدقهرمان.

در هر صورت فیلم ضد نه اقبال منتقدان را به همراه داشت نه گیشه پرفروشی را بعد از سه ماه اکران تجربه کرد و این یک شکست دوجانبه برای کارگردانی است که تلاش کرده فیلم خوبی بسازد اما نتیجه کار یک فیلم متوسط است گرچه ارزش حداقل یکبار دیدن را دارد.


منبع: ایرنا
نویسنده: شبنم محمودی‌ شرق