کتاب "سال‌هایی که سینما مهم بود" به‌عنوان دومین عنوان از سری کارناوال از مجموعه گیلگمش نشر چشمه و توسط گروه مترجمان نشر به سرپرستی مازیار اسلامی منتشر شده است.
در دهه‌ی هفتاد میلادی سینمای آمریکا، فیلم‌های مثال‌زدنی زیادی ساخته شدند که ارتباط فرانسوی، آخرین نمایش فیلم، مش و هارولد و ماد تنها تعداد اندکی از این فیلم‌ها بودند. این دهه به عنوان یک نقطه‌ی دگرگونی حیاتی در تاریخ فیلم‌سازی به حساب می‌آید؛ بسیاری از فیلم‌های این دوره از گمنامی روی کار آمدند و به عنوان مرجعی برای استعداد‌های جدید کارگردانی شناخته می‌شوند.

کتاب "سال‌هایی که سینما مهم بود" اثر توماس الزاسر، الکساندر هورواث و نوئل کینگ، مجموعه‌ای از تالیفات پژوهشگران و نویسندگانی است که ارزیابی‌های درحال‌تغییر سینمای دهه هفتاد آمریکا را طرح‌بندی کرده‌اند. دهه‌ای که ابتدا از آن به عنوان نسل ازدست‌رفته یاد می‌شد و رفته‌رفته به عنوان هالیوود نوین شناخته شد. سم پکین پا، آرتور پن، پیتر باگدانوویچ، مونتی هلمن، باب رافلسون، هال اشبی، رابرت آلتمن و جیمزتوباک، کارگردان‌های افسانه‌ای بودند که تکنیک‌های خلاقانه، زیبایی جسورانه و حساسیت مدرنی را در سینمای آمریکا توسعه دادند که پیشتر شاهدش نبودیم؛ به طوری که گفته می‌شود بدون عملکرد پیشگامانه‌ی این بزرگان عرصه‌ی کارگردانی دهه هفتاد، سینمای کارگردان های نامی امروز نظیر فرانسیس فورد کاپولا، استیون اسپیلبرگ، جیمز کامرون، تیم برتون، کوئنتین تارانتینو، رابرت زمکیس و ریدلی اسکات هرگز امکان وجود نمی‌یافت.

در کتاب "سال‌هایی که سینما مهم بود" یک بررسی جامع و فراگیر درباره‌ی این دوره‌ی پراهمیت فیلم‌سازی آمریکا صورت گرفته که مشخص می‌کند چگونه فیلم‌های دهه‌ هفتاد، آگاهی اجتماعی آمریکایی‌ها را دگرگون ساخته و صنعت فیلم‌سازی را به صورت جهانی تحت تاثیر قرار دادند.
سینمای رادیکال دهه‌ی ۷۰ چیزی بیش از یک دهه‌ی تاریخی‌تقویمی سینماست؛ همچون درامی باشکوه، خیالی و همراه با پیچش‌های نامنتظره در زمان است که در دوره‌های پس از خود به پیش می‌رود. سینمای آن دوره‌ی باشکوه هم‌اینک همچون لایه‌های صخره‌هایی مرجانی شده است که هر عصر و نسلی ویژگی‌های اسکلتِ سنگی خود را بر آن ترسیم می‌کند، همچون متنی مقدس که محل ارجاع نسل‌های بعد قرار می‌گیرد و با هربار ارجاع به آن مرزهایش را جابه‌جا می‌کند.

این کتاب کوششی است برای خوانشِ امروزی آن دوره‌ی باشکوه در تاریخ سینما و چنان که از نام کتاب برمی‌آید، آمیخته با نوعی احساس ستایش و شیفتگی است و خواندنش را به تمام سینمادوستان توصیه می‌کنم.