در گزارش پیش رو سراغ عرفان طهماسبی، خواننده‌ موسیقی رفتیم که مسیر شهرتش کمی متفاوت از کانال‌های مرسوم خوانندگان امروزی است. او در روزهای اخیر اولین کنسرتش را برگزار کرده است و به این دلیل که نقطه اول شهرتش، درخشش در برنامه تلویزیونی عصر جدید بود، از منظر رسانه‌ای برای ما ارزشمند است.
چارسو پرس: علاقه‌مندان موسیقی ایرانی با صفحات گرامافون با پدیده ضبط و پخش فراگیر این هنر آشنا شدند. در 100 سال گذشته صدا و شهرت هنرمندان موسیقی ایرانی با رادیو به خانه‌های مردم جا باز کرد و مردم برای شنیدن آهنگ‌هایی که دوست داشتند و شنیدن صدای خوانندگان جدید، دقیقه‌ها را می‌شمردند تا ساعت پخش یک برنامه رادیویی برسد که همه آن را با نام «گلها» یا «گلهای جاویدان» می‌شناختند. هر جایی که بودند، رادیو را روشن می‌کردند و سراپا گوش می‌شدند تا موسیقی بشنوند. این برنامه ۲۳ سال از ۱۳۳۵ تا ۱۳۵۷ از رادیو ملی ایران پخش شد و توانست عرصه معرفی و شهرت خوانندگان موسیقی ایرانی باشد. رادیو، رسانه مهم شنیداری آن زمان بود و یکی از کانال‌های معرفی و شناساندن استعدادهای موسیقی برای عموم مردم به حساب می‌آمد. البته هنر موسیقی در تمام این سال‌ها برای شناساندن هنرمندان خود مسیرهای متنوعی را در پیش گرفته و در هیچ دوره‌ای به اندازه روز و روزگاری که در آن زیست می‌کنیم امکان معرفی و شناساندن این هنرمندان وجود نداشته است.

در گزارش پیش رو سراغ عرفان طهماسبی، خواننده‌ موسیقی رفتیم که مسیر شهرتش کمی متفاوت از کانال‌های مرسوم خوانندگان امروزی است. او در روزهای اخیر اولین کنسرتش را برگزار کرده است و به این دلیل که نقطه اول شهرتش، درخشش در برنامه تلویزیونی عصر جدید بود، از منظر رسانه‌ای برای ما ارزشمند است. در این گزارش همچنین به این پرداختیم که در این سال‌ها چه اتفاقاتی باعث شناخته شدن خوانندگان به مخاطبان‌شان شده و مسیری که طی کرده‌اند، چه بوده است.

تیتراژخوانی
در دهه 70، اگر صدای خوشی داشتید و می‌خواستید خواننده معروفی شوید؛ هنوز سازوکارهای قدیمی حاکم بود، یعنی رادیو و تلویزیون می‌توانستند به کسی که استعدادی در خوانندگی دارد، کمک کنند. هم کمک موسسه‌های موسیقی بود و هم باعث می‌شد خوانندگان یک شبه معروف نشوند و روندی برای این معروفیت وجود داشته باشد.

در همان زمان بود که خواندن تیتراژ سریال‌های تلویزیونی به یک عرصه جذاب در صنعت موسیقی تبدیل شد. با تیتراژخوانی، خوانندگان جدیدی به عرصه عمومی معرفی شده‌اند که ازجمله آنها می‌توان از محمد اصفهانی به‌عنوان خواننده تیتراژ سریال «پهلوانان نمی‌میرند» به آهنگسازی مرحوم بابک بیات اشاره کرد. در همان سال‌ها کم‌کم موسیقی پاپ در تیتراژها جایگاه ثابتی پیدا کرد. در بسیاری از موارد دیده شده نه‌تنها موسیقی در سریال‌ها نقش اساسی داشته، بلکه ترانه و کلام یک اثر موسیقی به قدری قوی و قدرتمند بوده که تا مدت‌ها ذهن مخاطبان را با خودش همراه کرده است. زمانی تیتراژخوانی، محلی برای پول‌پاشی نبود، اما از جایی به بعد، پول و پارتی در این موضوع تعیین‌کننده شد و خوانندگان با یکدیگر رقابت تنگاتنگی داشتند و از سوی دیگر عده‌ای که هنوز صدایشان به آن پختگی نرسیده بود و می‌شد اسم‌شان را ناخواننده گذاشت، با صرف هزینه‌های هنگفت امتیاز خوانندگی در سریال‌ها را می‌خریدند و خود را مطرح و مشهور می‌کردند. در همان زمان برخی کارگردان‌ها به این موضوع اشاره می‌کردند و یکی از آنها می‌گفت: «یکی از مجموعه‌های تلویزیونی من درحال پخش از تلویزیون بود که خواننده‌های بسیاری با من تماس گرفتند و از من خواستند تا تیتراژ آن را برای خوانندگی به آنها بسپارم. گویا همه آنها همزمان با هم تصمیم گرفته بودند که با من تماس بگیرند اما این اتفاق واقعا افتاد.» البته این را هم باید درنظر بگیریم که مافیایی برای کار شکل گرفته بود و خواندن تیتراژ فقط در اختیار چند خواننده بود و خوانندگان کمی می‌توانستند به این حلقه نفوذ کنند و اگر این اتفاق هم می‌افتاد حتما باید با صرف هزینه‌های هنگفت صورت می‌گرفت.

تهیه‌کننده‌های موسیقی همراه با مافیا
دهه 90 فرآیند برگزاری کنسرت، فضای جدیدی را برای معرفی خوانندگان به عرصه عمومی ایجاد کرد. این کنسرت‌ها سالن‌های تهران و شهرستان‌ها را حسابی گرم کرده بود، از همان دوران، خوانندگان فراوانی مطرح شدند که البته بیشتر سبک‌شان پاپ بود، با زیاد شدن تعداد کنسرت‌ها، تهیه‌کنندگان موسیقی و شرکت‌های هنری هم بیشتر از قبل شکل گرفتند و کم‌کم مافیای موسیقی پایش به این فضا باز شد.

خوانندگانی که یکباره معروف می‌شدند و اگر صدای خوبی داشتند، ماندگار بودند وگرنه صدایشان فقط در همان کنسرت‌ها شنیده می‌شد و بعد هم باید از دنیای موسیقی خداحافظی می‌کردند، اما نقش تهیه‌کنندگان برای معروفیت این خواننده‌ها زیاد بود و سعی می‌کردند کنسرت‌های بسیاری را برای او بگذارند تا حدی که بتواند رکوردها را بشکند؛ مثل اینکه اعلام شد یک خواننده در پنج ماه نخست سال 97 قریب‌به 230 سانس اجرا داشته است.
جریان پول و قدرتی که پشت سر کنسرت‌ها بود، حتی برای خوانندگانی که می‌خواستند به صورت مستقل کار کنند مشکل ایجاد می‌کرد. تا حدی که سایت‌های موسیقی بلیت کنسرت یک خواننده را نمی‌فروختند و  رسانه‌هایشان را برای تخریب آن خواننده با پول‌پاشی تقویت می‌کردند.

همانقدر که حضور تهیه‌کننده و شرکت‌های موسیقی می‌تواند به تسهیل اجراهای کنسرت و معرفی خوانندگان کمک کنند، به همان اندازه انحصار در این حوزه می‌تواند چالش‌های جدی را رقم بزند.

فضای مجازی راه یا چاله!
اما شاید به غیر از نکاتی که گفتیم، در این سال‌ها فضای مجازی به خوانندگان برای شناخته شدن بسیار کمک کرده است، اینکه با یک موزیک‌ویدئو بتوانید خودتان را به مردم بشناسانید بدون اینکه مراحلی را برای خوانندگی طی کرده باشید و با کمی صداسازی معروف شوید، آهنگ را در فضای مجازی وایرال کنید و دیگر شما یک خواننده معروف هستید! البته در این میان داشتن پول هم بسیار مهم است، چون افراد معروف اینستاگرامی هستند از ۴۰۰ هزار تومان تا ۲۰ میلیون تومان بابت هر آهنگی دریافت می‌کنند و آهنگ شما را با دابسمش یا رقص در پیج خود منتشر می‌کنند.

اما نکته‌ای که در این موضوع بسیار مهم است، برگزاری کنسرت‌هایی است که این مدل خواننده‌ها با فالش‌خوانی یا پلی‌بک مخاطبانش را غافلگیر می‌کنند. در این سال‌ها با وجود گسترش فضای مجازی و تعداد زیاد خوانندگان و اینکه خیلی‌ها دوست دارند کنسرت برگزار کنند، پلی‌بک‌خوانی هم زیاد شده و بعد از لو رفتن این خوانندگان در کنسرت‌های بعدی‌شان باز هم به این کار ادامه می‌دهند.

عرفان طهماسبی و طی مسیری چندساله
بعد از بررسی این موارد، حالا کمی از عرفان طهماسبی بگوییم؛ خواننده‌ای که سال 1399 با برنامه «عصر جدید» معروف شد. این شهرت اگرچه دنبال‌کنندگانش را بیشتر کرد اما نتوانست مسیر کنسرت گذاشتن را برای او تسهیل کند. هنگام اجرا در برنامه عصر جدید گفته بود که من در یک رستوران می‌خوانم و دلم می‌خواهد بتوانم با گروهی که دارم یک کنسرت را برگزار کنم. چند سال از آرزویش گذشت تا توانست در خرداد 1403 اولین کنسرتش را برگزار کند.
او سال‌ها در این حوزه تلاش کرده بود اما به‌گفته خودش برنامه «عصر جدید» باعث شناخته شدنش شد و در گفت‌وگویی که با همشهری در آن زمان انجام داد، گفته بود: «عصر جدید از خیلی جهات به من کمک کرد. اما جالب‌ترینش این بود که سبک کارم را به کلی تغییر داد. من اصلا آهنگساز راک بودم، حتی یک آلبوم کامل آماده با هشت قطعه دارم که ملودی فارسی دارد و کاملا راک است!

اما در عصر جدید به‌صورت اتفاقی یکی از آهنگ‌های مورد علاقه‌ام را که کمی لهجه شیرازی داشت انتخاب کردم که خیلی مورد ‌استقبال قرارگرفت. برای مرحله دوم آهنگ دیگری انتخاب کردم که کاملا فولک (موسیقی بومی یا محلی) بود. از آنجا که این آهنگ در لهجه و نوع موسیقی غلظت بسیاری داشت، مردم نتوانستند ارتباط خوبی با آن برقرار کنند. به همین دلیل نشستم و بررسی کردم که چرا آهنگ اول با استقبال روبه‌رو شد و کار دوم آنچنان به دل مردم ننشست؟! درواقع این سبکی که امروز من را با آن می‌شناسند، سبکی است که با توجه به برنامه عصر جدید مهندسی شده است. من دیدم در سبک‌های دیگر، طعم‌های بسیار قوی‌ای داریم و اگر بخواهم حرفی برای گفتن داشته باشم، باید یک راه برای خودم بسازم. همین شد که قدم در این راه گذاشتم و نتیجه این کار ملودی‌های فولکی شد که طعمی از گویش‌هایش شیرازی، جنوبی، بختیاری، لری و... دارند.»

او در این گفت‌وگو در مورد اینکه چرا در «عصر جدید» شرکت کرد هم صحبت کرده و گفته بود: «یادم هست وقتی برای مرحله اول عصر جدید پذیرفته شدیم، با ما مصاحبه‌ای کردند و گفتند برای چه آمده‌ای؟ به‌دنبال جایزه هستی؟ می‌خواهی معروف شوی؟ یا هدف دیگری داری؟ من گفتم آمده‌ام تا تنظیم‌کننده‌های بزرگ، ملودی‌های من را بشنوند. البته آن زمان منظورم ملودی‌های راکم بود. جالب اینکه بعد از پخش اجراهایم، تقریبا تمام افرادی که دوست داشتم کارهایم را ببینند و مدنظرم بودند، سراغم آمدند و این بسیار فوق‌العاده بود. ضمن اینکه همان‌طور که گفتم این برنامه راه موسیقایی‌ام را تغییر داد. من در عصر جدید چهار کار اجرا کردم که اولی «گلم‌گلم» و دومی «دی‌بلال» بود. بعد از این دو کار تصمیم گرفتم خودم کارهایم را بسازم و چون سبک نویی بود و طعم جدیدی داشت، خیلی پرریسک بود اما وقتی بعد از اجرای «ماه‌مو» کلیپ این کار 1.5 میلیون بازدید داشت یا وقتی «تردید» را دومیلیون‌و۵۰۰ هزار نفر دیدند، به این باور رسیدم که در این راه می‌شود ریسک کرد و نتیجه گرفت.»

حالا بعد از گذشت چهارسال از آخرین حضور رسانه‌ای عرفان طهماسبی در قاب تلویزیون و انتشار تک‌آهنگ‌هایش در فضای مجازی، این روزها روی سن اجرای کنسرت ایستاده است. او پیش از اجرای کنسرت طرفدارانش را پیدا کرده و به‌ همین خاطر در عرض پنج دقیقه، هشت سانس کنسرتش فروخته شده است.
منبع: فرهیختگان