یک پژوهشگر تئاتر در یادداشتی به بررسی نمایش «من و گربه پری» شهره سلطانی پرداخت و این نمایش را اثری مدرن با نگاهی کمدی و تراژدی دانست.
چارسو پرس: محمدرضا دلیر پژوهشگر تئاتر در یادداشتی به بررسی نمایش «من و گربه پری» به کارگردانی شهره سلطانی پرداخت که این روزها در سالن چهارسوی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه است.
در این یادداشت آمده است:
«در نمایش «من و گربه پری» گرچه خط اصلی داستان بر محور سرپرستی پری (شهره سلطانی) از یک گربه استوار است، ولی سیمین امیریان در مقام نویسنده نمایشنامه از دیگر مسائل حوزه زنان و البته مردان امروز که با آن روبهرو هستند غافل نبوده است و از هر کدام به میزان لازم چاشنی متن خود کرده است. نمایش با تعریف تازهای از پدیده ازدواج به روایت ساسان همسر پری (بهروز پناهنده) آغاز میشود که بر خلاف تصور غالبا منفی عموم مردم از ازدواج، این اتفاق را یک موهبت بزرگ میپندارد و کاملا از آن راضی است. پری نیز زنی است که که وقتی حوصلهاش از تنهایی سر میرود، به همسرش یادآوری میکند زنان بعد از ازدواج، وظایفی بیش از شستن و پختن دارند و برای تثبیت حرفش از زنان موفق تاریخ نظیر آتوسا (اولین زن شاعر)، رابعه بلخی (شاعر پارسیگوی) و مهستی گنجوی (شاعر ) نام میبرد که ساسان هیچ کدام از آنها را نمیشناسد و با شخصیتهای همنام آنها شوخی میکند!
برگ برنده نمایش «من و گربه پری»، کارگردانی و بازیهای خوب بازیگران است. شهره سلطانی در مقام کارگردانی باتجربه است. کارگردانی او در این نمایش، قابل توجه و تحسینبرانگیز است. میزانسنها، انتخاب موسیقی و استفاده خلاقانه از نور، گویای تسلط شهره سلطانی بر کارگردانی است. صحنه پایانی نمایش و طراحی نور روی زمین به شکل میلههای قفس، خیلی خوب و در خدمت دیالوگ و مفهوم کار شکل گرفته است. بازی هر سه بازیگر نمایش، دیدنی و دوستداشتنی است. بهروز پناهنده که پیشتر در نمایش «مجلس توبهنامهنویسی اسماعیل بزاز» خوش درخشیده بود، در اینجا در یک نقش مدرن و متفاوت با بازی بینقص خود تماشاگر را غافلگیر میکند. شهره سلطانی نیز نقش یک زن امروزی را خیلی روان بازی میکند اما بازی مجتبی رجبیمعمار بسیار شگفتانگیز و به یادماندنی است. او نقش ساسان را طوری بازی میکند که انگار در خارج از صحنه نمایش هم چنین مردی بوده است!
«من و گربه پری» روایت یک زوج جوان است که در دانشگاه همکلاسی بودهاند و پس از تجربه دوستی در آن دوران و قرارمدارهای آزادی زن و مرد بهطور مطلق و عدم بهدنیا آوردن بچه باهم ازدواج میکنند. قولی که این زن و شوهر جوان پیش از ازدواج به هم دادهاند باعث میشود به سمت بچهدارشدن نروند و پری زن قصه که احساس تنهایی میکند، تصمیم میگیرد که بهجای فرزند، گربهای به خانه بیاورد. نمایش «من و گربه پری» درام اجتماعی خانوادگی با ابعاد روانشناسانه است که به موضوع حمایت از حقوق حیوانات نیز اشاره دارد. این نمایشنامه، متنی مدرن است و همزمان نگاه کمدی و تراژدی را باهم دارد. فضای کمدی نمایشنامه «من و گربه پری» با سویههای سوررئالیستی تلاش دارد به رابطه انسان شهرنشین امروزی با حیوانات خانگی بپردازد. برای این منظور یک گربه در نظر گرفته شده تا فضای آشنایی برای مخاطبان تداعی شود اما در ادامه این آشنایی دلپذیر با مناسبات فراواقعی و عجیب و غریب جایگزین میشود. نویسنده نمایشنامه از فضای رئالیسم اجتماعی این روزهای طبقه متوسط فاصله میگیرد و به سرنوشت گربهای میپردازد که به موازات اهلیشدن، امکان سخن گفتن مییابد. از منظر اجرایی کارگردان تاحدودی به متن نمایشنامه وفادار مانده است و نقش پری را هم خودش بازی کرده است. طراحی صحنه نیز مینیمالیستی است. در مجموع نمایش «من و گربه پری» تاحدودی این امکان را دارد که نقدی باشد بر رابطه انسان مدرن ایرانی با حیوانات خانگی.»
در این یادداشت آمده است:
«در نمایش «من و گربه پری» گرچه خط اصلی داستان بر محور سرپرستی پری (شهره سلطانی) از یک گربه استوار است، ولی سیمین امیریان در مقام نویسنده نمایشنامه از دیگر مسائل حوزه زنان و البته مردان امروز که با آن روبهرو هستند غافل نبوده است و از هر کدام به میزان لازم چاشنی متن خود کرده است. نمایش با تعریف تازهای از پدیده ازدواج به روایت ساسان همسر پری (بهروز پناهنده) آغاز میشود که بر خلاف تصور غالبا منفی عموم مردم از ازدواج، این اتفاق را یک موهبت بزرگ میپندارد و کاملا از آن راضی است. پری نیز زنی است که که وقتی حوصلهاش از تنهایی سر میرود، به همسرش یادآوری میکند زنان بعد از ازدواج، وظایفی بیش از شستن و پختن دارند و برای تثبیت حرفش از زنان موفق تاریخ نظیر آتوسا (اولین زن شاعر)، رابعه بلخی (شاعر پارسیگوی) و مهستی گنجوی (شاعر ) نام میبرد که ساسان هیچ کدام از آنها را نمیشناسد و با شخصیتهای همنام آنها شوخی میکند!
برگ برنده نمایش «من و گربه پری»، کارگردانی و بازیهای خوب بازیگران است. شهره سلطانی در مقام کارگردانی باتجربه است. کارگردانی او در این نمایش، قابل توجه و تحسینبرانگیز است. میزانسنها، انتخاب موسیقی و استفاده خلاقانه از نور، گویای تسلط شهره سلطانی بر کارگردانی است. صحنه پایانی نمایش و طراحی نور روی زمین به شکل میلههای قفس، خیلی خوب و در خدمت دیالوگ و مفهوم کار شکل گرفته است. بازی هر سه بازیگر نمایش، دیدنی و دوستداشتنی است. بهروز پناهنده که پیشتر در نمایش «مجلس توبهنامهنویسی اسماعیل بزاز» خوش درخشیده بود، در اینجا در یک نقش مدرن و متفاوت با بازی بینقص خود تماشاگر را غافلگیر میکند. شهره سلطانی نیز نقش یک زن امروزی را خیلی روان بازی میکند اما بازی مجتبی رجبیمعمار بسیار شگفتانگیز و به یادماندنی است. او نقش ساسان را طوری بازی میکند که انگار در خارج از صحنه نمایش هم چنین مردی بوده است!
بیشتر بخوانید: مطالب مربوط به تئاتر ایران
«من و گربه پری» روایت یک زوج جوان است که در دانشگاه همکلاسی بودهاند و پس از تجربه دوستی در آن دوران و قرارمدارهای آزادی زن و مرد بهطور مطلق و عدم بهدنیا آوردن بچه باهم ازدواج میکنند. قولی که این زن و شوهر جوان پیش از ازدواج به هم دادهاند باعث میشود به سمت بچهدارشدن نروند و پری زن قصه که احساس تنهایی میکند، تصمیم میگیرد که بهجای فرزند، گربهای به خانه بیاورد. نمایش «من و گربه پری» درام اجتماعی خانوادگی با ابعاد روانشناسانه است که به موضوع حمایت از حقوق حیوانات نیز اشاره دارد. این نمایشنامه، متنی مدرن است و همزمان نگاه کمدی و تراژدی را باهم دارد. فضای کمدی نمایشنامه «من و گربه پری» با سویههای سوررئالیستی تلاش دارد به رابطه انسان شهرنشین امروزی با حیوانات خانگی بپردازد. برای این منظور یک گربه در نظر گرفته شده تا فضای آشنایی برای مخاطبان تداعی شود اما در ادامه این آشنایی دلپذیر با مناسبات فراواقعی و عجیب و غریب جایگزین میشود. نویسنده نمایشنامه از فضای رئالیسم اجتماعی این روزهای طبقه متوسط فاصله میگیرد و به سرنوشت گربهای میپردازد که به موازات اهلیشدن، امکان سخن گفتن مییابد. از منظر اجرایی کارگردان تاحدودی به متن نمایشنامه وفادار مانده است و نقش پری را هم خودش بازی کرده است. طراحی صحنه نیز مینیمالیستی است. در مجموع نمایش «من و گربه پری» تاحدودی این امکان را دارد که نقدی باشد بر رابطه انسان مدرن ایرانی با حیوانات خانگی.»
https://teater.ir/news/64755