به‌نظر می‌رسد نقش اساسی نهادهایی همچون شورای پروانه ساخت در آغشتن فضا به سانسور یا کنترل بیشتر، باعث شده هنرمند نسبت به فیلمی که قصد ساخت آن را دارد حساسیت نشان دهد و خود، ملاحظات لازم در جهت رعایت موازین اخلاقی، دینی و عرفی جامعه را در اثرش کند.
چارسو پرس: عمر دولت سیزدهم برخلاف دولت‌های پیش از خود مستعجل بود و حتی به چهارسال هم نرسید. به همین دلیل هم نتوانست ایده‌‌ها و برنامه‌هایش را در زمینه‌های مختلف آنطور که انتظار می‌رفت پیاده کند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم از این اتفاق مستثنی نبود و با شهادت رئیس‌جمهور وارد فضای انتخاباتی شد و به‌نحوی تا پایان عمر و استقرار دولت جدید امور مهم و مبتلابه فرهنگی را تحت‌الشعاع انتخاب رئیس‌جمهور دولت چهاردهم قرار داد. «سینما» به‌عنوان مهم‌ترین مسئله جمهوری‌ اسلامی در گستره وسیعی به نام «فرهنگ» شناخته می‌شود و هر دولتی به فراخور سلیقه‌ای که از آن بهره‌مند بوده با آن برخورد کرده است. در دولت سیزدهم هم با وجود تمام اتفاقات ریز و درشتی که در این سال‌ها به وقوع پیوست نگاه ویژه‌ و جالبی به سینما حکمفرما بود که محمد خزاعی، به‌عنوان رئیس سازمان سینمایی آن را نمایندگی می‌کرد؛ جالب از این بابت که مدیریت سینما در آن ایام بسیاری از مسائل را با استفاده از معیارهای کمی می‌سنجید و فروش ریالی بالای فیلم‌ها در طول اکران سالیانه را به محبوبیت چشمگیر محصولات سینمای ایران و طبیعتا مدیریت حوزه کلان این سینما مرتبط می‌دانست. ساخت و افتتاح سالن در اقصی‌نقاط کشور در دوره مدیریت محمد خزاعی رشد چشمگیری داشت ولی از آن طرف تولید فیلم‌های زیرزمینی و فقدان حضور ژانرهای مختلف در جدول فروش به یکی از نقاط سوال ‌برانگیز و چالشی کارنامه این مدیر تبدیل شد.
 اکنون، رائد فریدزاده با حکمی از طرف سیدعباس صالحی به‌عنوان ششمین رئیس سازمان سینمایی کشور انتخاب شده است و طبعا می‌باید با حل چالش‌های موجود، سینمای مملکت را به ساحل امن برساند. البته این وظیفه، تنها بر شانه رئیس سازمان سینمایی سنگینی نمی‌کند ولی وی با اتخاذ تدابیر مناسب خواهد توانست سینمای کشور را به سمت مرتفع کردن چالش‌های خود سوق دهد و از طرف دیگر با ادامه دادن نکات مثبت کارنامه رئیس سابق سازمان سینمایی کارهای خوب گذشته را نادیده نگیرد.

رائد فریدزاده، دانش‌آموخته رشته ادبیات تطبیقی و فلسفه در دانشگاه‌های تهران، وین و برلین است و با فضای سینمای ما به دلیل پیشینه‌اش در سازمان سینمایی و بنیاد فارابی بیگانه نیست. او در دولت دوازدهم و از سال 1397 دبیر شورای عالی بین‌الملل سازمان سینمایی بوده است، پس در همین ابتدا می‌توان از ششمین رئیس سازمان سینمایی این انتظار را داشت که فکری به حال حضور جهانی فیلم‌های ایرانی کند تا علاوه‌بر استفاده از امکان حضور در جشن‌ها و جشنواره‌های خارجی مسئله اکران بین‌المللی نیز جدی گرفته شود. فریدزاده، سکاندار کشتی‌ای است که با گذر از اتفاقات سال 1401 و پاندمی کرونا به‌صورت کج‌دار و مریز به راهش ادامه می‌دهد ولی برای حال خوب آن باید دست به یک رنسانس اساسی زد. در ادامه پیشنهادهای خود را در ذیل چالش‌های پیش‌روی این سازمان مهم فرهنگی ارائه می‌دهیم و با جزئیات بیشتری مسئله اکران بین‌المللی را مطرح می‌کنیم. 

پروانه ساخت و مسائل پیرامون آن 
سینماگر و مدیران سینمایی باید به یکدیگر اطمینان و اعتماد داشته باشند و بر این اساس کارشان را پیش ببرند. پروسه دریافت پروانه ساخت از یک سو و دریافت پروانه نمایش از سوی دیگر روند تولید فیلم را وارد فاز فرسایشی می‌کند و فیلمساز را از تکاپوی ساخت اثر می‌اندازد. این حرف سیدامیر سیدزاده، تهیه‌کننده آثار سینمایی همچون «مادر قلب‌اتمی»، «زندگی جای دیگری است»، «شماره 17 سهیلا» و... است. وی در مصاحبه‌ای که در نوزدهم دی‌ماه سال 1400 با ایلنا داشت در این زمینه گفت: «اکنون پروانه ساخت داریم و من آن را از ریشه اشتباه می‌دانم. از نظرم باید در ابتدا فیلمساز اثرش را تولید کند، اگر مطابق با سیاست‌های فرهنگی جامعه باشد و در ساختار درست شکل گرفته باشد، قاعدتا سینمادار از این اثر استقبال می‌کند. حال اگر این اثر حرفی برای گفتن نداشته باشد، سینمادار هم آن را از چرخه اکران حذف می‌کند، درنتیجه مخاطبی هم سمتش نمی‌رود. به جای آنکه در شورای پروانه ساخت برای سانسور فیلم‌ها برنامه‌ریزی کنیم، بهتر است قانونی را اعمال کنند تا هر فردی که می‌خواهد در همان چهارچوب اثرش را تولید کند. در این شرایط دیگر پروانه ساخت لازم نیست و می‌توان مستقیم برای پروانه نمایش اقدام کرد.»

سینمای پس از انقلاب ایران، دوره‌های متعددی را با حضور مدیران مختلف سینمایی و سلایق متفاوت پشت‌سر گذاشته ولی هیچ‌گاه از بند نهادهای کنترل‌گر و نظارتی نظیر شورای پروانه ساخت خلاص نشده است. به‌نظر می‌رسد نقش اساسی این نهادها و همچنین آیین‌نامه‌های مصوب در آغشتن فضا به سانسور یا کنترل بیشتر، باعث شده هنرمند نسبت به فیلمی که قصد ساخت آن را دارد حساسیت نشان دهد و خود، ملاحظات لازم در جهت رعایت موازین اخلاقی، دینی و عرفی جامعه را در اثرش کند. بروز این اتفاق می‌تواند تا حدود زیادی جلوی تولید فیلم‌های زیرزمینی و آثار سویی که این فیلم‌ها در میان سینماگران و مخاطبان ما ایجاد می‌کنند، بگیرد و هم براساس آنچه سیدامیر سیدزاده، تهیه‌کننده سینما بیان داشت وضعیت اکران سینما را باید با کاهش فیلم‌های کم‌مخاطب سر و سامان بخشید. از طرفی، شورای پروانه نمایش قادر است با قبول وظایف پروانه ساخت، جلوی بسیاری از بی‌اخلاقی‌ها و مشکلات را بگیرد و با حذف نهاد پیشین بر قدرتش به‌عنوان تنها مرجع تصمیم‌گیرنده در حوزه اکران از سمت سازمان امور سینمایی شناخته شود. 

بیشتر بخوانید: مطالب و اخبار سینمای ایران


نهضت سالن‌سازی و تجهیز سینماهای کشور باید ادامه پیدا کند
مهم‌ترین نقطه قوت دولت سیزدهم در زمینه مدیریت حوزه سینما، ساخت سالن در شهرهای حاشیه‌ای، کم‌جمعیت و کم‌امکانات و همین‌طور تجهیز سالن‌های سینمای کشور به صدای مطلوب، پرده نمایش و صندلی سینما از جانب موسسه سینماشهر بود. محمد خزاعی در ابتدای قبول مسئولیت قول داد در پایان دولت سیزدهم 1000 سالن سینما در کشور راه‌اندازی می‌شود. هرچند این اتفاق عملا با پایان غیرمترقبه عمر دولت سیزدهم به سرانجام نرسید ولی آمار نشان می‌دهد درصد زیادی از این تعداد سالن‌ در ایران افتتاح شده و راه‌شان را به چرخه اکران باز کرده‌اند. چندی پیش، امیرحسین علم‌الهدی، مدیر اجرایی و دبیر شورای سیاستگذاری سینمای «هنر و تجربه» در دولت یازدهم و مدیر اسبق پردیس سینمایی ملت،  با حضور در برنامه تلویزیونی هفت (19 مرداد سال‌جاری) با انتقاد از سینماسازی در شهرهای کم‌برخوردار و کم‌درآمد، رابطه ساخت سینما و مفهوم عدالت را زیر سوال برد و گفت سالن‌های سینما باید در جاهایی ساخته شوند که مردم پول لازم برای توجه به چنین سرگرمی‌هایی را داشته باشند! متاسفانه این طرز فکر ضدتوسعه زیرساختی سینمای ایران است و متوجه نیست که طرح چنین حرف‌هایی پای مخاطبان شهرستانی را از سالن‌ها می‌برد و تماشای فیلم را با خیال راحت گران می‌کند. درواقع این گزاره که سینما متعلق به برخورداران است علاوه‌بر اینکه به گران شدن بلیت چراغ‌سبز نشان می‌دهد، تماشای آثار را فقط و فقط حق طبقه خاصی از افراد قلمداد می‌کند. درنتیجه نهضت سالن‌سازی در شهرهای کوچک و محروم از دستور‌کار خارج می‌شود. انتقادهای زیادی نسبت به نحوه مدیریت سینما در طول دولت سیزدهم وارد است ولی نمی‌توان ساخت سالن‌های پرشمار و تجهیز آنها را به‌واسطه مدیریت کمیت‌گرای محمد خزاعی و دوستان نادیده گرفت. رئیس سازمان سینمایی کشور در دوره پیش قول ساخت 430 سالن سینما را به مردم برای رسیدن به رکورد 1000 سالن داده بود و تا پایان عمر سه‌ساله دولت توانست 293 سالن را وارد چرخه اکران سینمای ایران کند. حال که قرار است ساخت 1000 سالن سینما تا پایان شهریور‌ماه سال 1404 محقق شود این انتظار از مدیریت جدید و شخص رائد فریدزاده می‌رود که به فکر افتتاح سالن‌های بیش از این باشد و روند معقول فعلی را برخلاف رویه عادلانه‌ای که در دولت پیش شکل گرفت، متوقف نکند. 

پخش جهانی سینمای ایران 
سینمای ما به‌خاطر طرح مضامین انسانی و دغدغه‌های اخلاقی می‌تواند نقش مهمی در تغییر ذائقه مخاطبان جهانی در مواجهه با این هنر- صنعت ایفا کند و تنها راه عرضه آن به دنیا هم فقط امکان حضور در جشن‌ها و جشنواره‌های خارجی نیست. به عبارت دیگر ما برای عرضه محصول فرهنگی خود نیاز به اکران جهانی آثارمان یا ساخت فیلم‌‌های مشترک با کشورهای نسبتا همسو، نظیر چین، روسیه، کشورهای عربی منطقه و حتی ترکیه داریم. رائد فریدزاده که اکنون به ریاست سازمان سینمایی کشور منصوب شده تجربه زیادی در این امور دارد. او وقتی معاون امور بین‌الملل بنیاد سینمایی فارابی بود در مصاحبه با مهر در چهارم اردیبهشت‌ماه 1401 گفت: «شاه‌کلید ورد به بازار جهانی تولید مشترک است. نمی‌توان گفت با دیگر کشورها هیچ تولیدی نداریم و عرصه را برای انجام مراودات باز نمی‌کنیم ولی به دنبال سهم از کشورهای دیگریم، در واقع همانگونه که انتظار دارید باید در عرصه جهانی حضور داشته و در بازارهای جهانی سهمی را دریافت کنید، دیگران نیز به دنبال مشارکت در این بازی‌اند و باید قواعد این بازی رعایت شود.»

متاسفانه بخش قابل‌توجهی از سینمای ایران اسکارزده و جشنواره‌زده است و فیلم‌ها اگر تجاری و صرفا برای خنداندن مخاطبان نباشند به آثاری غیرمرتبط با شیوه زیست مردم کشور تبدیل می‌شوند و از راه حضور در ویترین جشن‌ها و جشنواره‌های غربی مصرف خارجی پیدا کرده و به سلاحی فرهنگی در دست غربِ معرفتی برای استفاده علیه ایران در جنگ نرم بدل می‌شوند. اما اگر توجه فیلمساز به‌جای نسیه جشنواره‌های غربی بر نقد اکران بین‌الملل معطوف شود تمام استعداد و توش و توانش را در این مسیر خرج می‌کند تا در یک چرخه سالم اقتصادی فرهنگ کشورش را به دیگری انتقال دهد و در ذیل آن طعم شیرین محبوبیت و معروفیت را نیز بچشد. رائد فریدزاده تولید مشترک با دیگر کشورها را گزینه مطلوبی می‌داند و امید است که سینمای ایران بتواند از ظرفیت‌های این مدیر در قالب یک اقتصاد شفاف و سالم بهره ببرد و حضور قدرتمندی در خارج از کشور به دست بیاورد
منبع: روزنامه فرهیختگان
نویسنده: ایمان‌ عظیمی