برای مخاطبان حرفه‌ای سینما که کارنامه محسن امیر یوسفی، سعید ملکان و رضا عطاران را می‌دانند چنین ترکیبی از سازندگان نویدبخش یک اثر خاص و خلاقانه بود و از ماه‌ها پیش خبرهای تولید و اکران آن را دنبال می‌کردند، انتظاری که با تماشای فیلم به غافلگیری تبدیل شد، رشد برق‌آسای فروش در روزهای اول پخش و سقوط ناگهانی گیشه نتیجه همین غافلگیری است.
چارسو پرس: فیلم قیف از دید ساختار فیلمنامه یک پیرنگ ساده از نوع پاگشایی دارد که قهرمان داستان به نام قیف در دوره نوجوانی از خانواده‌اش در یک سیاره دیگر جدا شده و در روند تکامل شخصیت به زمین آمده و در مسیر بازگشت با چالش‌هایی از سوی یک گروه اهریمنی رو به رو می‌شود. روند رویدادها ساده است و نمونه‌های آن در آثار ادبی و سینمایی حوزه کودکان و نوجوانان فراوان پیدا می‌شود با این تفاوت که شخصیت‌ها،دیالوگ‌ها، موضوعات و اشاره‌های بالای 18 سال، این فیلم را از گروه آثار کودکان و نوجوانان جدا می‌کند.

بنابراین مخاطب قیف نه کودکان و نوجوان هستند و نه بزرگسالان، چون درونمایه و پیرنگ آن زیادی برای بزرگسالان ساده و کودکانه است و موضوعات و دیالوگ‌های آن برای کودکان مناسب نیست از همین رو فیلم قیف در هدفگیری مخاطب، سردرگم است. شاید تنها جذابیت قیف محسن امیر یوسفی برخی تروکاژها و جلوه‌های ویژه سینمایی در بستر یک داستان فانتزی و خیالپردازانه خودنمایی می‌کند، اینجا هم فرم کار فانتزی کودکانه است اما محتوا در گروه بزرگسال جا گرفته و از همه مهم‌تر این ویژگی هم از عمق لازم برای گیرایی برخوردار نیست، چندان که موقعیت‌ها و دیالوگ‌ها نیز، هم از جنبه طنز و هم کشمکش در پیرنگ، ژرفای لازم را ندارد تا مخاطب را درگیر کنند.

بیشتر بخوانید: نقد و یادداشت سینمای ایرانی


برای مخاطبان حرفه‌ای سینما که کارنامه محسن امیر یوسفی، سعید ملکان و رضا عطاران را می‌دانند چنین ترکیبی از سازندگان نویدبخش یک اثر خاص و خلاقانه بود و از ماه‌ها پیش خبرهای تولید و اکران آن را دنبال می‌کردند، انتظاری که با تماشای فیلم به غافلگیری تبدیل شد، رشد برق‌آسای فروش در روزهای اول پخش و سقوط ناگهانی گیشه نتیجه همین غافلگیری است.

محسن امیر یوسفی پیش از «قیف» فیلم «آشغال‌های دوست داشتنی» را ساخته بود که از دید تکنیک و فرم روایت، خلاقانه و از دید درونمایه و محتوا گیرا و تامل برانگیز بود اما من با قیف غافلگیر شدم، این حس غافلگیری ناخوشایند را پیش‌تر در دوره اخیر سینمای مهرجویی تجربه کرده بودم دوره‌ای که با نارنجی‌پوش آغاز شد و به اشباح  رسید که یادآور فیلم‌های هندی چند دهه پیش بود و در همین دوره فیلم آسمان محبوب من هم با همین ساده‌انگاری  فانتزی  همراه بود و مخاطب را جذب نکرد.
منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: مسعود صادقی