کوشنر در قصه نمایشی کوتاهی که به خاکسپاری نمادین و به حزنآکنده یک نویسنده رنجدیده اختصاص دارد، از رنج فراگیری پرده برمیدارد که هر نویسندهای، مخصوصا آنگاه که نمایشنامهای خلق میکند، با آن دست در گریبان است: «شکل زندهای از عذاب» تا پیامهای اندوه و اعتراض اجتماعی و سیاسیات را در قالب خلاقانه نمایشنامه به گوش دنیا برسانی.
چارسو پرس: برای آنها که دوستدار خواندن نمایشنامهاند، کتاب کوچک نشر نیلا، یکی از بهترین گزینههاست از این رو که در میان صدها کتاب این مجموعه وزین، شمار زیادی نمایشنامه هم هست که در حجمی کم و قطعی کوچک، فضایی دراماتیک از یک نمایش را در ذهن مخاطب میآفرینند و در میان این نمایشنامهها، یکی از آثار درخشان و تاملبرانگیز تونی کوشنر، نمایشنامهنویس امریکایی را هم میتوان بازیافت: «رونوشت معکوس: شش نمایشنامهنویس هفتمی را به خاک میسپارند» که با نقشآفرینی هفت نمایشنامهنویس با سبکها و رویکردها و معرفتشناسیهای مختلف، درواقع به آن فضا و گفتمانی هم اشاره دارد که هر نمایشنامهنویسی در تاریخ معاصر ادبیات نمایشی امریکا در آن رشد میکرده است.
اما آنچه در این نمایشنامه مشهود است و آن را ممتاز میکند، بازتاب نگاه انتقادی-سیاسی نویسنده است در مواجهه با مسائل کلان جهان، حقوق بشر، جنگها؛ در مقدمه کوتاهی که در معرفی کوشنر بر تارک کتاب نشسته، اشاره شده است که: «آثار تونی کوشنر رکوردی از جوایز و چندین دکترای افتخاری از دانشگاههای مختلف برای او در پی داشتهاند؛ هر چند که عقاید سیاسیاش، ازجمله در انتقاد از جمهوریخواهان و نیز اعتراضاتش به صهیونیسم و رفتار دولت اسراییل با فلسطینیان باعث شده برخی از تقدیرها یا اهدای دکترای افتخاری به او در برخی دانشگاهها با جنجال و مخالفت روبهرو شود.»
بیشتر بخوانید: مطالب مربوط به تئاتر ایران
کوشنر همین رویکردهایش را در نمایشنامه پیش رو نیز، در قالب دیالوگهایی بازنمایی کرده است که در دهان یکی از نمایشنامهنویسهایش، بیف، میگذارد: «خواب میبینم محض تقویت سیطره آلمان بر اروپای شرقیه که ما تو بوسنی مداخله میکنیم.» و همین بیف است که در جای دیگری، نمایشنامهنویس امریکایی را از این رو که اغلب در ناز و نعمت و آرامش نسبی سرزمینش زیسته است، به چالش میکشد: «برشت در تبعید کل دنیا رو زیر پا گذاشت.
برلین. اسکوسبو-استراند. استکهلم. هلسینکی. لنینگراد. مسکو. ولادیوستک. مانیل. لسآنجلس. یه توقف کوتاه تو واشنگتن برای دیدن «خانه کمیته مبارزه با فعالیتهای ضد امریکایی» نیویورک. پاریس. زوریخ. سالزبرگ. پراگ. برلین. نمایشنامهنویس امریکایی – اصلا چه جور چیزی هست؟ رنگ تبعیدم ندیده، همیشه تو ناز و نعمت بوده.» افزون بر این کوشنر در این نمایشنامه کوتاه و کوبنده درباره مانیفست نویسندگی نیز حرف زده است که در جای خود به راستی تأملبرانگیز است: «هرجور نوشتن تلاشیه برای ثبت چیزهایی که به چنگ نمیآن- فکر، گفتار، هرچی که چشم میبینه-و حفظ کردنشون روی الواح گلی، روی سنگ، روی کاغذ. کار نویسنده به چنگ آوردنه.
ما نمایشنامهنویسها مینویسیم یا بهتر بگم خلق میکنیم تا دوباره اون به چنگ اومدهها رو آزاد کنیم. نه ثبت کردن، نه توصیف کردن، که... خلق کردن. با ریشههای باستانیش. این کاریه که قبل نوشتن میکنیم، خامتره، کاریه که آدم با دستهاش انجام میده، با پنجههاش، برای ورز دادن کلمات... دوباره رم دادن واژهها به هوا... حل کردن و محو کردنشون. این ... نقض نوشتنه، انجام دادنش جون کندنه، بله، جون کندن محض. شکل زندهای از عذابه.»
و به این ترتیب کوشنر در قصه نمایشی کوتاهی که به خاکسپاری نمادین و به حزنآکنده یک نویسنده رنجدیده اختصاص دارد، از رنج فراگیری پرده برمیدارد که هر نویسندهای، مخصوصا آنگاه که نمایشنامهای خلق میکند، با آن دست در گریبان است: «شکل زندهای از عذاب» تا پیامهای اندوه و اعتراض اجتماعی و سیاسیات را در قالب خلاقانه نمایشنامه به گوش دنیا برسانی.
منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: نسیم خلیلی
https://teater.ir/news/70429