چارسو پرس: از نخستین فریم فیلم «آوریل» به کارگردانی دئا کولومبگاشویلی، حس سنگین ترس و اضطرابی ناگفتنی بر تماشاگر چیره میشود. این آغاز همچون نفسی حبسشده در سینه است که مخاطب را وادار میکند همان درماندگی، نظارت و ترسی را تجربه کند که شخصیت اصلی فیلم، نینا، احساس میکند؛ پزشکی زنان و زایمان که در شهر کوچکی در گرجستان به زنان خدمات سقط جنین ارائه میدهد. پس از آنکه درباره تولد نوزادی مرده مورد بازخواست قرار میگیرد، حرفهی او تحت تهدید و فشار شدیدی قرار میگیرد، و نینا تلاش میکند علیرغم خطر نابودی شغلی، همچنان به کار خود ادامه دهد.
آوریل تصویری حیاتی و بیرحم از رنج زنان تحت سلطهی نظام مردسالار ترسیم میکند. کولومبگاشویلی با نگاهی بیپرده، مخاطب را مجبور میکند به شیوههای پنهانی سرکوب زنان خیره شود؛ روندی که بدن زنانه را به زندانی برای خود تبدیل میکند. فیلم با تضادی خیرهکننده آغاز میشود: نمایی از موجودی برهنه و هیولاگونه که ویژگیهای زنانه اما غیرانسانی دارد، در برابر تصویری آرام از بارانی که بر آسفالت میبارد. این تضاد آزاردهنده، جوهرهی احساسی «آوریل» را شکل میدهد؛ خطی باریک میان نیروهای طبیعی که در کنترل ما هستند و آنهایی که حق انتخاب را از زنان سلب میکنند.
در حالی که همچنان در بسیاری از نقاط جهان، حقوق باروری و سقط جنین بحثی مناقشهآمیز و نه یک حق مسلم انسانی قلمداد میشود، آوریل واقعیتی تلخ را به تصویر میکشد. در این روایت، بارداری و مادری تجربهای طبیعی و اختیاری نیست، بلکه تبدیل به ابزاری برای اسارت زنان شده است. در یکی از تأثیرگذارترین صحنهها، کولومبگاشویلی دوربینی ثابت را برای تقریباً پانزده دقیقه روی صحنهی انجام سقط جنین برای یک دختر نوجوان (که توسط یکی از اعضای خانواده مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته) نگه میدارد؛ صحنهای که تحمل آن برای بیننده دشوار است و نشان از بیپناهی محض این دختران دارد.
فضایی مشحون از خشونت و تهدید خاموش
هر فریم از فیلم با احساسی از خشونت خاموش و تهدید جاری است. نماهای طولانی از طوفانهای رعدوبرق و گلهای پژمرده، حسی از اجتنابناپذیری فاجعه را القا میکنند. کولومبگاشویلی حتی طبیعت را به چیزی هیولایی تبدیل میکند؛ تصاویری که بازتابی از ناتوانی نینا در نجات زنان و تهدید دائمی آزادی آنان است.
آرامش شکنندهی نینا با حضور دائمی همان هیولایی که در آغاز فیلم دیده میشود، تجسم مییابد. صدای نفسهای سنگین و بیمارگونهی این موجود در تمام طول فیلم شنیده میشود، انعکاسی از ناامیدی و به دام افتادن او در تار عنکبوت مردسالاری.
اینجا بخوانید: معرفی، نقد و بررسی فیلمهای خارجی
زمانی برای شوکآوری: این داستان امروز است
در میانههای فیلم، لحظهای میآید که متوجه میشویم داستان در سال ۲۰۲۳ جریان دارد؛ لحظهای که همچون ضربهای در معده عمل میکند و ما را به این آگاهی میرساند که این رنج و سرکوب نه یک داستان تاریخی، بلکه حقیقت تلخ امروز برای بسیاری از زنان است.
مادرشدن در فیلم نیرویی طبیعی و بدیهی نشان داده نمیشود، بلکه به شکلی بیرحم و سرکوبگرانه تصویر میشود؛ چرخهای خشونتآمیز و ویرانگر که زندگی زنان بسیاری را از بین میبرد.
جمعبندی: آوریل، ضربهای مستقیم بر پیکر حقوق تولیدمثل
فیلم آوریل با حملهای بیامان به حواس مخاطب، بدن زن را به ابزاری بیقدرت در برابر چشمهایمان تبدیل میکند، ابزاری که نمیتوان از آن گریخت. کولومبگاشویلی ما را در وحشت حقیقیِ از دست دادن آزادی غرق میکند؛ وحشتی که در زیر پوست فیلم جاری است و تا مدتها پس از پایان آن در ذهن تماشاگر باقی میماند.
منبع: faroutmagazine
نویسنده: نسرین پورمند