نمایش خروس می‌خواند، به نویسندگی و کارگردانی شهرام کرمی، در مجموعه ایرانشهر با بازی یعقوب صباحی، رؤیا افشار، سیروس همتی، بهنام شرفی، مه‌لقا باقری، سروش کریمی و فرامرز قلیچ‌خانی اجرا شد.

 

پایگاه خبری تئاتر / روزنامه شرق / پیروز میرازیی: از منظر جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی خانواده، به ‌عنوان یک اجتماع کوچک، همیشه با امتحان و آزمایش سمبولیک تعهد و نبود تعهد مواجه بوده که مسئولیت شخص برای حفظ آن یا برعکس برای متلاشی‌کردن آن، اعضای خانواده را در‌گیر می‌کند.

نمایش خروس می‌خواند، قصه خانواده‌ای است که در آن فرزندان برای نیاز خودشان قصد دارند پدر را به آسایشگاه ببرند و پدر در مقابل این اجبار مقاومت می‌کند. داستانی کاملا خطی و ساده، اما نمایش‌نامه‌ای کاملا پیچیده و شخصیت‌هایی که هر کدام نمادی از آدم‌های مختلف هستند.

در ابتدای نمایش خروس می‌خواند، به‌محض نمایان‌شدن صحنه، با یک قالی چندتکه مواجه می‌شویم و اشخاصی که هر کدام در میزانسن‌های تعریف‌شده دیده می‌شوند. در همان اول نمایش، از فوت مادر و تنهایی پدر و دلسوزی‌های فرزندان برای پدرشان می‌شنویم، اما رفته‌رفته این دلسوزی‌ها عمق پیدا می‌کند و به نیاز شخصی و اجتماعی فرد‌فردشان تبدیل می‌شود و همچنین بین خود فرزندان مخالفت‌هایی در عقیده‌هایشان دیده می‌شود؛ تقابل سنت و مدرنیته که شاید بهانه پرداختن به چنین موضعی باشد که بهتر اعضای خانواده به جنگ و ستیز کشیده شوند.

شخصیت‌های نمایش درباره دفاع از خانواده صحبت می‌کنند؛ درصورتی‌که هیچ تعهدی به آن ندارند؛ مثلا پسری که از بدهکاری فرار کرده و به خانواده پدری پناه آورده، دختری که ازدواج کرده، اما هیچ‌وقت شوهرش را نمی‌بینیم و در خانه پدری، او را دائم با برادرانش در ستیز می‌بینیم و اکنون پدری که خود را اصلا متعلق به این خانه نمی‌داند؛ چون خانه به نام مادر فرزندانش است.

نویسنده ما را با این کدها آماده می‌کند تا چه بگوید؟ کمال! فرزند ارشد خانواده که روزی به خاطر عاشق‌شدن طرد شده و هیچ‌وقت به خانه برنگشته و اکنون پدر از آمدنش حرف می‌زند؛ درصورتی‌که هیچ‌کدام از اعضای خانه او را نمی‌بینند و حتی تماشاگر هم در نمایش او را نمی‌بیند و در پایان نمایش پدر به همراه کمال از خانه می‌رود. در اینجا پدر عنوان می‌کند با کمال برای همیشه به سفر می‌رود، اما واقعا این کمالی است که پدر به او رسیده و همان کمال انسانی است که همگان در جهان مادی به دنبالش هستیم. نویسنده با هوشمندی کامل تماشاگر را با داستانش درگیر می‌کند و همچنین از لحاظ کارگردانی مسیر‌های رفت‌وآمد بازیگران در عین نظم، پیچیده هستند؛ گویی کارگردان بلند فریاد می‌زند اختیار هر انسان در دست خودش است که راه‌های ساده را پیچیده ‌کند.

دوست قدیمی پدر وقتی به دیدارش می‌آید، مردی است با شنوایی ضعیف و می‌تواند نماد انسان‌هایی باشد که هرچه در گوششان فریاد می‌زنی، نمی‌شنوند و در نهایت تسلیم می‌شوی. با این کدها حالا می‌شود باور کرد که پدر به کمال رسیده و از دنیا و مادیات خود را دور می‌کند تا مبادا به چیزی متعلق باشد.
زندگی در عین حیات یا مرگ در اختیار انسان‌هایی است که می‌توانند هر کدام مانند تنگ‌های ماهی گوشه صحنه باشند یا مانند صدای خروس دیگران را برای یک روز نو بیدار کنند.



 

صفحه رسمی سایت خبری تئاتر در تلگرام

https://telegram.me/onlytheater



اخبار تئاتر

اجرای نمایش " استثنا و قاعده " در خانه موزه انتظامی

منوچهر والی زاده زنگ افتتاح نمایش «جايي كه پياده رو تموم ميشه»را نواخت

اجرای دو نمایش در تالار حافظ

فراخوان دومین جایزه محمود استادمحمد منتشر شد

نمایش " علی کوچیکه " توسط جمشید مشایخی افتتاح می‌شود

آغاز سیزدهمین جشنواره تئاتر کردی سقز

مقاله‌های ایرانی درباره تئاتر به کنگره جهانی اسیتژ ارسال شدند

"کلارینت" در تالار سایه روی صحنه می‌رود

کوشک‌جلالی نمایشی را به زبان ترکی در استانبول اجرا می‌کند

معرفی راه‌یافتگان به مرحله کشوری جشنواره نمایش عروسکی کانون

برگزاری کارگاه‌های «بدن دیوانه»

معرفی شورای داوری نمایشنامه‌نویسی جشنواره تئاتر کودک و نوجوان

برگزاری دوره‌های نمایشنامه‌خوانی در نیاوران

مریم سعادت با «کنسرت حشرات» روی صحنه می‌آید

فراخوان هشتمین جشنواره دانشجویی تئاتر سوره

«خدای کشتار» بهمن‌ماه راهی کانادا می‌شود

بهزاد فراهانی با «بدخیم» در سالن انتظامی خانه هنرمندان ایران

مقتدی: برای مدیریت تالار وحدت به توافق نرسیدیم

نمایشنامه‌خوانی و کارگاه بازیگری محمد یعقوبی در آمریکا

پوسترهایی که شبیه آگهی هستند